صدای قهر را جدی بگیریم
محسن صنیعی(عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز)انتخابات ریاست جمهوری دوره چهاردهم که طبق برنامه باید در خرداد ۱۴۰۴ برگزار میشد، با سقوط بالگرد مرحوم رئیسی و هیات همراه در ۳۰ اردیبهشت، به طور زودهنگام در مرحله اول در ۸ تیر و در مرحله دوم در ۱۵ تیر برگزار شد. در مرحله اول، درصد مشارکت حدود ۴۰درصد و در مرحله دوم، رقابت بسیار سخت تری شکل گرفت به طوری که درصد مشارکت به حدود ۵۰ درصد رسید. انتخابات ۱۵ تیر به رقابت دو گفتمان با سیاست داخلی، اجتماعی، فرهنگی و سیاست خارجی متفاوت تبدیل شد و نهایتا آن که توانست رأی اکثریت رای دهندگان را به دست آورد گفتمانی بود که اعتقاد به رجوع به کارشناسی و خرد جمعی، وفاق ملی، سیاست فرهنگی و اجتماعی مبتنی بر احترام انسان ها، فضای رسانهای آزاد و سیاست خارجی تعاملی با همه دنیا با تاکید بر رفع تحریمها داشت و دکتر مسعود پزشکیان به عنوان رئیس جمهور دوره چهاردهم انتخاب شد.
این انتخابات، علی رغم وجود رقابت سخت، همچنان با مشارکت کمتر از ۵۰ درصد برگزار گردید. لذا ضروری است به این پرداخته شود که چرا از ۹۸ تاکنون، با کاهش مشارکت در انتخاباتها مواجه هستیم. با ارزیابی مجموع آراء و نیز طیف کسانی که در انتخابات شرکت نکردند میتوان طیفهای سیاسی ایران را به گروههای زیر تقسیم کرد:
۱- حدود ۲۰ درصد، حافظان شرایط موجود که در رای آقای جلیلی خود را نشان میدهد. البته نباید در این رای، رای قشر ضعیف جامعه که با بعضی تبلیغات نادرست علیه دکتر پزشکیان مانند قطع یارانه، افزایش قیمت بنزین، دولت سوم روحانی و .... به دست آمده بود را فراموش کرد.
۲- حدود ۲۰ درصد رای اصلاح طلبانه که در مرحله اول به آقای دکتر پزشکیان رای دادند. این مجموعه، نه صرفا به خاطر جبهه اصلاحات و احزاب اصلاح طلب، بلکه رایی است که قائل به تغییر و اصلاح جامعه از طریق روندهای قانونی مسالمت جویانه همچون انتخابات هستند و اعتقاد دارند که علی رغم مشکلات ساختاری که وجود دارد، اگر فرصتی برای تغییر به دست آمده است، نباید آن را از دست داد.
۳- حدود ۱۰ درصد بین رای اصلاح طلبانه و تحریم کنندگان که اگر رقابت بسیار دوقطبی باشد وارد میشوند. این مجموعه در مرحله اول، شرکت نکردند ولی در مرحله دوم که رقابت سخت میان دو گفتمان شکل گرفته بود، در انتخابات شرکت کردند. در حقیقت شرکت کردند که کشور به سمت تحریمهای بیشتر، بسته شدن فضای اجتماعی، فرهنگی و رسانهای بیشتر طی نکند.
۴- اگر بیشینه مشارکت در انتخاباتهای قبل را ۸۰ درصد در نظر بگیریم، مشخص است که حدود ۳۰درصد از واجدین شرایط به تحریم کنندگان انتخابات پیوسته اند که دیگر حاضر به شرکت در هیچ انتخاباتی نیستند
۵- ۲۰درصد آخر کسانی هستند که اصولاً هیچ حساسیتی به سیاست ندارند. درست مانند آنان که اگر مسابقه فوتبال ایران و آمریکا هم باشد، ترجیح میدهند بخوابند. با نگاهی به این طیفهای سیاسی موجود، باید گفت همچنان اکثریتی از جامعه ایران در نارضایتی به سر میبرند. در شرایطی که کشور از بحرانهای مختلف، از جمله بحران جدایی ملت از دولت رنج میبرد، شایسته است که همه قوای کشور و آنان که خود را درون این نظام تصور میکنند با وفاق و وحدت، سعی در حل اساسی بحرانهای کشور نمایند تا قهر اکثریت مردم با حکومت که از سال ۹۸ خود را نشان داده است و همچنان ادامه دارد، خود را به آشتی تبدیل کند.