اورژانسی‌های دولت چهاردهم
سید صالح هاشمی( استاد دانشگاه)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2455
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


واکاوی چرخش ناگهانی سوپر انقلابی‌ها

تولید برانداز از منتها الیه راست

همدلی| «مهدی نصیری» سوپر انقلابی دهه شصت، از سال‌های انتهایی دهه ۸۰ منتقد تند تصمیمات نظام شد و مسیری را طی کرد که پیش از این «محسن مخملباف» و بسیاری دیگر از چهره‌های سیاسی بریده پیموده بودند و حالا خواستار آن شده است که اپوزیسیون شکاف بین «مصطفی تاج‌زاده» و «رضا پهلوی» را با یک اتحاد پر کند. حال سئوال این است که چه عواملی موجب شده، مواضع یک کنشگر سیاسی و رسانه ای در گذر زمان دستخوش چرخش های 180 درجه شود.
ـسیدحسین نقوی حسینی» در گفت‌وگو با خبرنگار نامه نیوز درباره عوامل چرخش ناگهانی و رادیکالی برخی سیاسیون همچون مهدی نصیری گفت: تغییر مواضع و دیدگاه‌های کنشگران در سه  سطح قابل بحث است. در سطح نخست آن است که فرد سیاسی در یک جناح سیاسی تعریف می‌شده اما به علت رفتار نیروهای آن جناح یا تضادهای معیارهای آن جناح تصمیم به تغییر جناح می گیرد.وی افزود: سطح دوم آن است که یک فرد کنشگر سیاسی فعال و پرتلاش به یکباره تصمیم می‌گیرد از فعالیت در عرصه سیاسی خارج شود به امور دیگری در سایر حوزه‌های فرهنگی، اقتصادی یا اجتماعی بپردازد. این گروه از افراد در واقع به بی‌تفاوتی می‌رسند و دیگر برای‌شان مهم نیست اصولگرا و اصلاح طلب چه می‌گویند و نیازهای نظام امروز چیست.این فعال سیاسی در ادامه گفت: سطح سوم کسانی هستند که در اردوگاه اصولگرایی یا اصلاح طلبی دیدگاه‌های تندی داشتند و معتقد بودند اگر باید تغییری صورت بگیرد و تحولی رخ دهد از طریق اصلاح امکان پذیر است اما ناگهان از این نوع تفکر فکری خارج شدند و به جرگه براندازان پیوستند. به عبارت دیگر این گروه از افراد تغییر جناح ندادند یا در تفکرشان تعدیل رویکرد اتفاق نیفتاده است بلکه اساسا مقابل نظام قرار گرفتند و به براندازان پیوستند.وی ادامه داد: کسانی که جز گروه سوم هستند قطعا اصول و مبانی فکری و اعتقادی شان عمق نداشته و براساس یک برداشت سطحی بسیار کم عمق و کم ظرفیت به این تفکرات گرایش پیدا کرده است. بنابراین با کوچکترین مسئله‌ای نیز همه این اعتقادات و مبانی فکری را زیر پا می گذارند و مقابل تفکرات سابق خودش می ایستند.نقوی حسینی درباره آثار افزایش تعداد نمونه‌هایی همچون مهدی نصیری، یادآور شد: بالاخره هر سیستمی یک ورودی و یک خروجی دارد که این ورودی ها و خروجی‌ها با فیدبک‌هایی همراه است که بسیار مهم هستند. معتقدم نظام باید یک ساختاری طراحی کند تا نیروهایی که از مسئولیت خارج شدند به یکباره خودشان را تنها نبینند و احساس نکنند همه زحمات، تلاش ها و مجاهدت‌های آنها بیهوده بوده است.
وی افزود: مصادیقی را دیدیم که فرد چند دوره نماینده مجلس، وزیر یا استاندار بوده، وقتی به یک دستگاهی برای پیگیری کار یا مشکلش می رود برخورد بدی با او می شود و کسی هم نیست که حرفش را گوش دهد. معتقدم این گروه از افراد سرمایه‌های انسانی هستند که می‌توانند حفظ شوند، نه آنکه با این حرف مواجه شوند که «نظام به تو میدان داد وگرنه تو کسی نبودی که در فلان جایگاه قرار بگیری.»
کنشگری که براساس منیّت سقوط آزاد می‌کند
در همین‌حال «عباس‌سلیمی نمین» درباره علت چرخش ناگهانی چهره های سوپر انقلابی همچون مهدی نصیری به سمت براندازی گفت: کم نداشتیم افرادی را که در طول تاریخ خودشان را مفتضح و بی‌اعتبار کردند؛ چون با کارهای شان نشان دادند، آنچه در گذشته موضع می‌گرفتند فرع بوده و خودشان را اصل قرار می‌دادند. از این رو می‌توان این طور برداشت کرد که اساسا مبانی فکری آنها متزلزل بوده است.وی افزود: گاهی افراد به دنده نق زدن می‌افتند، می‌شود این افراد را دریابید و با محبت مانع شد که در این مسیر ادامه دهند اما برخی افراد آنقدر منیّت برای شان مهم است که اگر در یک جا احساس کنند آنچه که در ذهن‌شان از خود ساخته‌اند، مورد توجه و پذیرش دیگران واقع نمی‌شود، از همه مواضع و تفکرات گذشته شان عدول می‌کنند و در یک جایگاه دیگری قرار می‌گیرند تا این نفسانیت پاسخ مورد انتظارشان را دریافت کند. با این گروه از افراد خیلی نمی‌شود کاری کرد چون خودشان می‌دانند حق چیست.
وی ادامه داد: افرادی که براساس منیّت به یکباره تغییر جهت می‌دهند و به سمت باطل می‌روند، نه تنها لطمه‌ای به جامعه نمی‌زنند بلکه نمونه‌های خوبی هستند برای آنکه از غفلت خارج شویم. به این معنا که اگر بین حق و خود، خود را انتخاب کنیم نتیجه‌اش برای خودمان بسیار بسیار فاجعه آمیز خواهد بود چون این مسیر ما را به سقوطی خواهد برد که خارج از تصور است. مطالعه و آگاهی از سرنوشت چنین کسانی، یک سرمایه شناختی به جامعه می‌دهد.
سلیمی نمین گفت: شیخ علی تهرانی در ابتدای انقلاب چند درجه از امام فاصله گرفت، بعد به تدریج نه فقط از امام بلکه از کل مبانی انسانی فاصله گرفت و با صدام و منافقین پیوند خورد که هیچ سرمایه اجتماعی در آنها وجود نداشت و زشتی مطلق بودند. عاقبت و سرنوشت این افراد برای جامعه بسیار درس آموز است. یعنی درس بگیریم و مراقب مسائل نفسانی مان باشیم تا در دره نابودی سقوط نکنیم.