«وفاق» به مویی بند است
محسن خرامین(روزنامه‌‌نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2559
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


عصرها تفسیرگر نسل‌ها

دکتر محمدعلی نویدی مدرس دانشگاه

- منظور و مقصود از دوره، زمانه، روزگار، طلوع و غروب شرایط و اوضاع خاص زیست انسانی متشابه و مشترک می باشد؛ اوضاع و احوالی که وجه تسمیه یک نسل و گروه جمعیتی خاصی می باشد و بدان نام، نامیده شود؛ مثل، عصر یخبندان،حجر، آهن، اندیشه، دین، ظلمت، صنعت، علم و فناوری و تکنولوژی و اینترنت و هوش مصنوعی و خردمندی.
 نسل ها « Generation » با عصرها « Age » تعریف و تطوّر دوسویه دارند، یعنی، با تغییر و تحول دوره ها، حال و روز نسل ها تغییر می کند و با ظهور نسل جدید، شرایط زیست تازه ای پدیدار می‌شود، پیری و کهولت می رود و جوانی و جدیدی می آید. مثلاً، وقتی نسلی می رود و نسلی می آید، انواع اندیشه ها،اختراعات و اکتشافات، و انحاء کاربرد ابزارهای زندگی تغییر می‌کند و بدین ترتیب، عصر و زمانه جدیدی ظهور و بروز می نماید؛ این تحلیل کلیت و تمامیت عصر و نسل زندگی آدمی است. در جزئیات و عناصر حیات بشری و فرهنگ و تمدن نیز همین اصل و قاعده حاکم است. به عنوان مثال، می گوئیم، هواپیماهای نسل ششم و هفتم، کشتی های نسل چهارم و پنجم، دانشگاه های نسل دهم و یازدهم و غیره. بنابراین، از منظر بین رشته‌ای، عصرها و نسل ها، با پیدایش ویژگی‌های متمایز و متفاوت، تغییر می کنند و دگرگون می شوند. دوره‌ای می رود و دوره ای می آید، مثلاً، دوره تنگ و تاریک قرون وسطی می رود و دوره رنسانس و علوم و فنون رواج پیدا می کند. در باره رشته های علمی، مثل، زمین شناسی، زیست شناسی، فیزیک، شیمی و ریاضیات و علوم پایه نیز این قاعده مصداق دارد.  
وقتی می گوییم عصرها، تفسیرگر نسل هاست، یا نسل ها، تفسیرگر عصرهاست، مراد شرح و توضیح جزئیات و عناصر و مؤلفه‌های زندگانی است، تا معنی و مقصود نهایی روشن شود و به فهم آید. معنی « interpreter » همین است.
 منظور از عصر، دوره و زمانه مشخص با ویژگی های معین می باشد؛ و مقصود از نسل، گروهی از انسان ها هستند، گروه جمعیتی، که با هم معاصر می باشند، مثل، نسل، X، Y، و Z و غیره. گویی، با نسل بندی و تقسیم جمعیت انسانی به گروه ها و نسل ها، به شناخت بهتر و روشن تر و چرخش نژادها و تبارها « race » و دودمان ها ، کمک می کنیم. شناختن ذاتی آدمی ست، و نماد سازی و تعیین ویژگی ها و طبقه‌بندی و مقوله سازی، از قدرت ذهنی و اندیشگی و ضرورت بهتر شناسی وی نشأت می‌گیرد.  
روزگار چیست؟ به تصور من، روزگار و زمانه جریان کلی و امکان زیست بشری است. جسم و جان شریف و شیرین انسان، در بستر زندگی رشد و بالندگی می یابد، این بستر و زمینه زندگی و دامنه و گسترهٔ آن روزگار و دوره زمانی نامیده می‌شود. زمان، وجه اشتراک روزگاران است. روزگار نسل گذشته با روزگار نسل زِد، در زمان و سیالیت زمانی اشتراک عمیقی دارند، و در عناصر و امکانات زیست، اختلاف عمیق. پنداری، زمان و عصر، قالب و پوست زندگی است و اندیشه و کنش، محتوا، مضمون و مغز زندگی. بنابراین، انسان در روز + گار « دوره- تاریخی » می زید. امّا، محتوای زندگانی نسل ها هر دوره، متفاوت می شود. مثل، نسل پیشین و کنونی. در واقع، برآیند و معدل تحولات طبیعی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و علمی، مشخصات و مختصات یک دوره زمانی « روزگار » را می سازد و آن نیز در شناخت و طبقه بندی نسل ها مؤثر و مفید است.  
 از این جهت، عصرها و عهدها، با نسل ها و جمعیت ها، نسبت اندیشگی و اثری دارند. نسل ها می اندیشند و می سازند، آنگاه تحولات و تغییرات شکل می گیرد. سپس، با ظهور و برجسته شدن، تطورات و تحولات، نسل ها دگرگون می شوند. عهدی می رود و عصری می آید؛ همچنانکه نسلی می رود و نسلی می آید. در واقع، روزگار قدیم جای خود را به روزگار جدید می دهد، مثل، نسل قدیم و جدید. نام گذاری عصرها از آن برآیند و معدل زمانه نتیجه گیری می شود: مثلاً، روزگار غدار، سیاه، پریشان و روزگار فراخی و فراوانی و خوشی. نسل ها هم برآیند و معدل همین تحولات و تغییرات و دگرگونی ها هستند، نسل نامه رسانی با اسب و قاطر، نسل تلگراف، نسل تلفن ثابت، نسل تلفن همراه قدیم، نسل تلفن همراه هوشمند و نسل اینترنت و هوش مصنوعی.  
 باری، ظهور و بروز نسل ها در تاریخ، با فهم و شناخت معنی روز و روزگار و عصر و عهد ارتباط وثیق دارد؛ انواع و اقسام و گونه های « جمعیت های متفاوت » انسان ها و نسل ها با امکانات و ابزارهای زندگی روشن تر شناخته می شوند. نسل زِد، با اینترنت و نت و وب و شبکه‌های اجتماعی و دگرگونی های شگرف فناوری شناخته می شود و هر نسلی با تفاوت های برجسته زمانه خود ارتباط دارد. آیا فهم این دگرگونی ها و تفاوت ها، به فهم زندگی مسالمت آمیز نسل ها در عصرها یاری می کند یا نه؟ نوع تفسیر و تلقی نسل ها و گروه های جمعیتی از ظهور و بروز و آمد و شد روزگاران بطور مستقیم در نحوه زیست آنان مؤثر است. هیچ نسلی و عصری، جاودانه و ابدی نیست. این قاعده قطعی و حتمی حرکت کلی جهان است.
دوره و عمر محدود و معین انسانها نیز مؤید و مُثبِت « اثبات کننده » همین قاعده و قانون تکوینی است. ظهور نسل زِد را در این « context » و زمینه خلقت و آفرینش و چرخش تبارها و فهم معنی پشت در پشت و ذریه در ذریه و نسل در نسل، تفسیر و تعبیر کنیم و میدان و قدرت و مدیریت را برای ابراز وجود و اثر این نسل بگشاییم. و در وقت پیری و کهولت سن، بازنشسته شویم و از صندلی‌ها فاصله بگیریم و خودبین و خودخواه نباشیم.