نو به نو شدن و ماندگاری در دانشگاهها!
حسن دادخواه فعال اجتماعی همه سازمانها، دستگاههای اجرایی، صنایع و مراکز آموزشی و پژوهشی، بی گمان در گذر زمان، افراد سازمانی و پیوستگان متعددی را به خود می بینند. با شروع استخدام نیروهای جوان و کم تجربه و البته با ایده های شخصی و سازمانی، به دستگاه وارد می شود و در همان حال، نیروهایی بالاخره پس از سپری کردن سنوات خدمتی، از سازمان بیرون می رود و این چرخه نو به نو شدن نیروها ادامه دارد....
همراه با آمدن و رفتن نیروها و افراد سازمان، چه بسا روش ها و فرآیندهای اداری و برنامه ها و اهداف نیز دستخوش دگرگونی شوند و می شوند. ابزارهای کار نیز، بی گمان، متناسب با پیشرفت های فنی، به روز می شود و عملکرد سازمان و شیوه های مدیریتی آن نیز متناسب با تغییر افراد و فرآیندها بالاخره تغییر می کند.
اما و اما دانشگاهها و مراکز آموزشی و علمی و فرهنگی و شاید همه دستگاههای که به نوعی با فکر و اندیشه و دانش و دانایی درآمیخته اند، در کنار و همراه با نو به نو شدن و دگرگونی های اجباری و دلخواهانه، از عناصری ماندگار و نسبتا ثابت هم برخوردارند که رابطه مستقیمی با انسانیت و فرهیختگی و محبوبیت و نوع روابط دوستانه میان افراد سازمانی خود، یعنی همان استادان و پژوهشگران و یاوران علمی و کوشندگان فرهنگ دوست و پر محبت دارد. این عنصر ماندگاری، پدیده یا ریشه ثابتی است که در همه تغییرات و دگرگونی ها، به مانند یک رشته گرمابخش و مهرورز، سازمان و دستگاه را یکپارچه و با هویت و متصل به اصالت و روح جمعی، همچنان نگه داشته است!
برای شکل گرفتن این عنصر ماندگاری، گرچه شرایط جغرافیایی و تاریخی، سرزمینی، ارزش های بومی و سنت های محلی و بویژه نوع روابط انسانی موثر است، ولی جدایی از همه این عوامل و اسباب موثر، اراده و تصمیم افراد سازمان در شکل گرفتن این مایه و بنیان و میزان علاقه و وابستگی ایشان به سازمان و محل کار و شاید تا حدودی عملکرد سلسله ای از مدیران ادوار نیز تاثیر بسیار دارد. عملکرد مثبت و جذاب مدیران مراکز آموزش عالی و مشارکت دادن همه افراد عضو در چرخه مدیریتی و تاثیر دادن و اعتنا به پیشنهادهای آنان و و کوشش برای جلب توجه و رضایتمندی همکاران طبعا در شکل گرفتن عنصر و مایه ماندگاری و لایتغیر در دانشگاه ها موثر است!
وجود چهره های دوست داشتنی و خادمان علم و فرهنگ و ادب در دانشگاه ها که نسل جوان را در زیر و بال خویش بپروراند و به آنان هویت و آزادی عمل و جسارت کار نو بدهد و برای دیگر فرصت تولید کند، در شکل گیری این بنمایه ماندگاری روح جمعی موثر است!
صفاتی چون انصاف و قدرشناسی و مهرورزی و ترجیح منافع دانشگاه بر منافع خویش در میان تک تک هموندان دانشگاهی در شکل گیری این روح ثابت جمعی،کمک بزرگی است.
در نبودن این عنصر، سازمان و از جمله دانشگاه ها، جز محلی برای شغل و کسب درآمد برای گذران زندگی و محیطی سرد و خسته کننده که همه در انتظار رهایی و جدایی از آن هستند، چیز دیگری نیست. سالها، افراد می آیند و می روند و جز کالبد بی روح سازه ها و پنجره ها و دیوارهای بتنی، چیز ثابتی در آن دیده و احساس نمی شود.