«وفاق» به مویی بند است
محسن خرامین(روزنامه‌‌نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2559
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


قهرمانی‌های دیروز، کابوس‌های امروز

کاش مثل برانکو «ترسو» بود

علی کیانی موحد روزنامه نگار

طرفداران پرسپولیس روزهای خوب و بد زیادی را به یاد دارند؛ روزهای بازی زیبا و هجومی دنیزلی اما نتیجه نگرفتن، یا ضدحمله‌های فوق‌العاده زمان کالدرون. روزهای نتیجه نگرفتن مربی پرافتخاری مانند ژوزه یا ضعیف بودن زمان درخشان. اما کمتر پرسپولیسی است که روزهایی مثل امروز دیده باشد؛ روزهای سرگیجه و بی‌برنامگی گاریدو...

یک
شاکله‌ی اصلی پرسپولیس چند سال اخیر به زمانی بازمی‌گردد که «برانکو» به‌عنوان سرمربی تیم انتخاب شد و در همان ابتدای حضورش نزدیک بود پرسپولیس به دسته‌ی یک سقوط کند؛ چراکه ویرانه‌ای را برایش به‌جا گذاشته بودند.
 اما برانکو که او را زمانی «پرفسور فوتبال» صدا می‌کردند، تیمی ساخت که پس از رفتنش هم توانست با مربیان دیگر نتیجه بگیرد. او ۱۷۵ بازی بر نیمکت پرسپولیس نشست و ۵۶ درصد مسابقه‌های خود را با برتری به پایان رساند. پرسپولیس تحت هدایت برانکو ۲۴۹ گل به ثمر رساند، اما بسیاری به او می‌گفتند «ترسو»؛ چراکه تیمش آن‌طور که منتقدان دوست داشتند هجومی نبود! برانکو با همان «ترسو» بودن توانست ۳ بار قهرمان لیگ برتر، ۳ بار قهرمان سوپرجام، یک بار قهرمان جام حذفی شود و با پنجره‌ی بسته و تنها ۱۴ بازیکن که یکی از آن‌ها نوه‌ی سعید راد بود، به فینال آسیا برسد. برانکو برای پرسپولیسی‌ها نماد موفقیت به حساب می‌آید. پرسپولیس برانکو حتی زمانی که بازنده بود، هم با طرح و برنامه و استراتژی مقابل حریف قرار می‌گرفت.

دو
پس از رفتن اوسمار از پرسپولیس که معجزه‌وار توانست این تیم را قهرمان لیگ برتر ایران کند، رضا درویش گزینه‌های فراوانی برای نشستن روی نیمکت داشت، اما سرمربی‌ای که معرفی شد، همه را شگفت‌زده کرد. خوان کارلوس گاریدوی اسپانیایی که دهه‌ی قبل با دو تیم آفریقایی به قهرمانی رسیده و در اکثر تیم‌های دیگر اخراجی‌ای بیش نبوده و حتی روی نیمکت تیم‌های بزرگ اسپانیایی نشسته و سبک و فلسفه‌ی خاص مربیگری هم ندارد، سرمربی پرسپولیس شد! هرچند آن زمان بسیاری معتقد بودند حتی مربی بد اروپایی از مربی خوب ایرانی هم موفق‌تر خواهد بود، اما نتایج اخیر پرسپولیس نشان می‌دهد که شاید حتی اگر «حاج مهدی تارتار» سرمربی پرسپولیس بود، می‌توانست موفق‌تر عمل کند! تیم گاریدو مشکلات فراوانی در ساختار دفاعی داشته و اینکه دروازه‌بان الجزایری در اکثر بازی‌ها بهترین بازیکن زمین می‌شود، نشان‌دهنده‌ی آن است که این تیم به‌سادگی به رقبا موقعیت گل‌سازی می‌دهد. تأسف‌آور آنکه به عکس پرسپولیس دنیزلی که هجومی بازی می‌کرد و به همین دلیل گل زیاد می‌خورد، تیم گاریدو حتی بازی هجومی از خود نشان نمی‌دهد.
پرسپولیس در فاز هجومی برنامخ خاصی نداشته و مصدومیت اورونوف نشان داد تنها برنامه‌ی این تیم برای گلزنی، ستاره‌ی ازبکستانی‌اش است و البته فرشاد فرجی مدافع!

سه
می‌گویند مربی برای آنکه بتواند تفکرات خود را به بازیکنان غالب کند به زمان نیاز دارد، اما این حرف برای سال‌های قبل بود نه امروز! به‌عنوان مثال، پرسپولیس زمان کالدرون و یا حضور کوتاه دنیزلی نشان داد مربی اگر سبک و فلسفه داشته باشد، در کمترین زمان می‌تواند آن را به بازیکنان منتقل کند. پرسپولیس گاریدو، جز چند بازی که آن را باید استثنا دانست نه قاعده‌ی کلی، به‌سادگی از دقیقه‌ی ۶۰ «وا» می‌دهد و برخی بازیکنان حتی قدرت دوندگی‌شان از دوندگان ماراتون که در کیلومتر ۳۸ مشغول دویدن هستند هم کمتر می‌شود! باید قبول کرد هنوز سبک و ساختاری از گاریدو ندیده‌ایم.

چهار
برای طرفداران پرسپولیس که سال‌های گذشته به قهرمانی با برانکو، یحیی و اوسمار عادت کرده‌اند، عدم نتیجه‌گیری این تیم در لیگ برتر مساوی است با شکست. از فاجعه‌ی لیگ نخبگان که عبور کنیم، پرسپولیس در لیگ برتر سینوسی بازی کرده و به یاد نداریم که سه مسابقه متوالی این تیم بازی خوبی از خود نشان داده باشد. این پرسپولیس احتیاج به مربی صاحب‌سبک داشت نه فقط یک چشم‌رنگی خارجی...

پنج
مشکل اصلی درویش است و مدیریت باشگاه. کافی است نگاهی به لیست ورود و خروج بازیکنان بیندازیم تا متوجه شویم یک جای کار می‌لنگد! از سوی دیگر، محسن خلیلی که در آکادمی پرسپولیس عالی بوده و چند بازیکن پایه را به تیم اصلی رسانده، به‌سادگی برکنار می‌شود تا درویش یکی از رفقای خود را جایگزین او کند. مدیریت تنها نشستن پشت میز نیست؛ بلکه هدف‌گذاری‌های درست و امکان‌پذیر شما را به یک مدیر تبدیل می‌کند. کاش درویش توضیح دهد که بر اساس چه هدف‌گذاری و چه معیاری گاریدو را به‌عنوان سرمربی انتخاب کرد و اهداف کوتاه و میان‌مدتش برای باشگاه چیست؟!