به مناسبت سالروز درگذشت غلامرضا تختی
جهان پهلوان، سرشاخ با مرگ و زندگی
اسطورهسازی در سرزمین ما سابقه دیرینه ای دارد و نیاز به این اسطوره هاست که طبیعتاً باعث میشود مردم دست به ساختن آنها بزنند.اما کسی هم بی دلیل و سند تبدیل به یک اسطوره نمیشود.باید نشانههایی باشد و ظرفیتهایی تا کسی که تبدیل به اسطوره شده است پا به پای تاریخ جلو بیاید و در فرهنگ،کلام و ذهن مردم باقی بماند.شاید از دلایلی که برای همه مهم باشد تا حدودی ابهام و حواشی واقعی یا ساختگی بر اساس نوع زندگی یک شخصیت تاریخی یا فرهنگی، اجتماعی و ورزشی باشد. زنده یاد غلامرضا تختی هم تقریباً همه موارد را برای تبدیل شدن به اسطوره شدن داشت؛از قهرمانیهای متعدد در سطح المپیک و جهان در رشته کشتی که ورزش نخست و باستانی کشورمان است تا معرفت و مرام پهلوانی و دستگیری از مردم محروم و بیشتر از این در شیوه ارتباطش با قدرت و انتخاب همسر و در آخرهم پایان دادن به زندگی اش.در روز ۵شهریور ۱۳۰۹ در خانوادهای متوسط در محلهٔ خانیآباد تهران به دنیا آمد.نخستین واقعهای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربهای بزرگ و فراموش نشدنی بر روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تأمین معاش خانواده ناچار شد خانهٔ مسکونی خود را گرو بگذارد. شادروان تختی به لحاظ مشکلات خانوادگی فقط ۹سال در دبستان و دبیرستان منوچهری خانیآباد درس خواند.شادروان تختی در مصاحبهای با اشاره به فقر و مشقت زمان نوجوانیاش میگوید:«با آنکه علاقه فراوانی به ورزش داشتم، مجبور بودم که در جستجوی کاری برآیم. زندگی، نان و آب لازم داشت.برای مدتی به خوزستان رفتم و در ازای روزی هفت یا هشت تومان، کار کردم. دنیا در حال جنگ(جنگ جهانی دوم)بود، زندگی به سختی میگذشت.»سال ۱۳۲۹ به سبب علاقه به کشتی و ورزش باستانی به باشگاه پولاد رفت. به دلیل علاقه و استعداد وافری که نسبت به کشتی نشان داد مورد توجه مرحوم حسین رضی زاده، مدیر آن باشگاه قرارگرفت.ورزش را از نوجوانی آغاز کرد.ورزش ابتدا برای او نوعی تفنن و سرگرمی بود.در همان اوان، خیال قهرمان شدن،مدتی او را به وسوسه انداخت اما از همان نوجوانی که تازه به فکر باشگاه رفتن افتاده بود،اعتقاد داشت که ورزش برای تندرستی و سلامت جان و تن هر دو لازم است.تختی که پس از بازگشت از خوزستان روانه خدمت سربازی شده بود، در سربازخانه با استفاده از فرصتها و توجهات فراهم شده، به ویژه تشویق و حمایت دبیر وقت فدراسیون کشتی که در دژبان ارتش فعالیت داشت، تمرینات کشتی خود را بار دیگر آغاز کرد.در این باره میگوید:«وقتی در سال 1328 در مسابقه بزرگ ورزشی(کاپ فرانسه) شرکت کردم، در همان اولین ضربه فنی شدم. اما تمرینهای جدی و سختی که در پیش گرفتم، مرا یاری کرد تا حقیقت مبارزه را درک کنم، اگر چه شور پیروزی در سر داشتم،اما کار و کوشش را سرآغاز پیروزی می دانستم.»به این ترتیب با تمرین و پشتکار مثالزدنی رفته رفته خود را از میان بازندهها بیرون کشید و سرانجام در سال 1330 در وزن ششم(79 کیلوگرم) به عضویت تیم ملی درآمد.در نخستین دوره مسابقههای کشتی آزاد قهرمانان جهان(هلسینکی،1951) با وجودآنکه هنوز 21سال داشت، نایب قهرمان جهان شد.مسابقات سال 1951 هلسینکی(فنلاند) برای تختی آغار راهی بود که طی 15سال با کسب دهها پیروزی و فتح سکوهای متعدد قهرمانی در بزرگترین میادین بین المللی کشتی ادامه یافت.سال 1331 (1952)در نخستین حضور خود در رقابتهای المپیک با کسب شش پیروزی و قبول یک شکست در برابر دیوید جیما کوریدزه از شوروی صاحب نشان نقره شد.وی دراین مسابقهها توانست حیدر ظفر ترک را که سال پیش با غلبه بر تختی قهرمان جهان شده بود شکست دهد.تختی در دومین دوره مسابقات جهانی که در خردادماه 1333(1954) در توکیو برگزار شد،در وزن هفتم (87 کیلوگرم) به رقابت پرداخت که با وجود پیروزیهای درخشان و شایستگی فراوانی که از خود بروز داد با قبول یک شکست غیرمنتظره در برابر وایکینگ پالم، سوئدی از راهیابی به فینال بازماند و در نهایت عنوان چهارمی این وزن را به دست آورد.تختی شش ماه بعد در یک دیدار دوستانه در سوئد، پالم را با ضربه فنی شکست داد و باخت غافلگیرانه توکیو را به خوبی جبران کرد.شادروان تختی همچنین در سال 1955 در جشنواره بینالمللی ورشو موفق به کسب نشان نقره شد.اما سومین دوره مسابقه قهرمانی جهان(استانبول،1957) تجربه تلخی برای مرحوم تختی بود.وی که دراین دوره از رقابتها، برای اولین و آخرین بار در وزن فوق سنگین آن زمان(87+ کیلوگرم)کشتی میگرفت،به دلیل وزن بسیار کمتر نسبت به رقیبان با دو باخت حذف شد.پهلوان ایران با وجود حذف شدن در استانبول آبرومندانه کشتی گرفت و نتایجی که به دست آورد با توجه به آنکه با وزن 92کیلوگرم به مصاف کشتیگیران فوق سنگین رفته بود،در مجموع قابل قبول بود.در بازیهای المپیک ملبورن(استرالیا) که در آذرماه 1335(1956) برگزار شد،تختی یکبار دیگر در وزن هفتم (87 کیلوگرم) با شکست تمامی حریفان اولین نشان طلای خود را به گردن آویخت.این برای نخستین بار بود که دو قهرمان از آمریکا و شوروی در یک سکوی معتبر جهانی پایینتر از حریف ایرانی قرار میگرفتند.پهلوان تختی در اسفندماه همان سال با غلبه بر مرحوم حسین نوری به مقام پهلوانی ایران دست یافت و صاحب بازوبند شد و در سالهای 1336 و 1337 این عنوان را تکرار کرد.در سال 1958 در بازیهای آسیایی توکیو و مسابقات قهرمانی جهان در صوفیه به ترتیب نشانهای طلا و نقره این رقابتها را به گردن آویخت و در مهرماه سال 1338(1959)در چهارمین دوره مسابقات کشتی آزاد قهرمانی جهان که در تهران برگزار شد سومین عنوان قهرمانی جهان خود را کسب کرد.تیم ملی کشتی آزاد ایران که در رقابتهای تهران با اکتفا به دو مدال طلای غلامرضا تختی و امامعلی حبیبی با وجود میزبانی درحفظ عنوان سومی سالهای قبل نیز ناموفق بود در هفدمین دوره بازیهای المپیک(ایتالیا،1960) تا مکان پنجم ردهبندی سقوط کرد.تختی کاپیتان تیم ملی و پرتجربه ترین کشتیگیر ایران که در این رقابتها در وزن هفتم به میدان رفته بود،پس از پیروزی در پنج دیدار،در مسابقه نهایی با قبول شکست در برابر عصمت آتلی از ترکیه به گردنآویز نقره دست یافت.مسابقههای قهرمانی جهان در یوکوهامای ژاپن میدانی فراموش نشدنی برای کشتی ایران بود.تیم ملی کشتی آزاد کشورمان پس از حضور در 8دوره مسابقات المپیک و جام جهانی در رقابتهای جهانی 1959 ژاپن،پرافتخارترین حضور خود در تاریخ کشتی را رقم زد و با دریافت پنج نشان طلا،یک نشان نقره، یک نشان برنز و یک عنوان پنجمی به مقام قهرمانی کشتی آزاد جهان دست یافت.اوکه دراین مسابقات در وزن 87کیلوگرم به مصاف حریفان رفته بود با حضوری مقتدرانه آخرین مدال طلای خود را به گردن آویخت.قهرمان ارزشمند ایران در شرایطی دراین دیدارها شرکت کرد که از بیماری خطرناکی رنج میبرد،بااین حال عشق به ملت ایران او را به مصاف با بزرگترین قهرمانان جهان کشاند.شدت بیماری تختی به حدی بود که پس از دیدار فینال سریعا به نیویورک منتقل و روز بعد در نیویورک تحت عمل جراحی قرارگرفت.در فاصله سالهای 1962 تا 1966، با وجود سن بالا همچنان عضو تیم ملی ایران بود و تنها در بازیهای المپیک 1964 توکیو شرکت کرد که در این دیدار با بداقبالی از کسب چهارمین نشان المپیک خود بازماند و بهعنوان چهارمی اکتفا کرد.البته جانشینان تختی در مسابقات جهانی صوفیه(1963)،منچستر(1965)از دریافت حتی یک امتیاز در وزن هفتم ناموفق بودند،این امر در کنارعشق وافری که ملت ایران به جهان پهلوان داشتند،موجی از درخواستهای مردمی و مطبوعاتی برای حضور مجدد تختی در رقابتهای جهانی را برانگیخته بود.پهلوان 36ساله ایران باوجودعدم آمادگی کافی و گذشتن از مرز بازنشستگی شرکت در مسابقات جهانی 1966(تیرماه 1345)تولیدو را پذیرفت.در مسابقات انتخابی مسابقات جهانی 1966 از نظر نتایج فنی و پیروزی با ضربه فنی،بهترین چهره شناخته شده و بهعنوان بهترین کشتی گیر وزن هفتم ایران راهی آمریکا شده بود بااین حال کارشکنی و برخوردهایی که از سوی برخی نسبت به او روا میشد روحیه او را تضعیف کرده بود.هنگام عزیمت به آخرین سفر خود،در میان خیل عظیم مردمی که برای بدرقه او وهمراهانش آمده بودند در گفتوگو با خبرنگار کیهان ورزشی گفت:«هیچ چیز نمیتواند مرا خوشحال کند؛پول،مدال طلا،عشق و حتی عشق.نسبت به این مردمی که به فرودگاه آمده اند،احساس شرمندگی میکنم.راستی چقدر محبت بدهکارم؟چرا باید کشتی بگیرم؟چرا باید همراه تیم مسافرت کنم،تا سبب اینهمه مراجعت باشم؟اگر پاسخ به این پرسش را می دانستم من هم میتوانستم ادعا کنم چون دیگران هستم...وقتی کسی نداند چه عاملی سبب خوشحالی اش خواهد شد، یقینا نخواهد توانست بگوید چرا کشتی میگیرد و چرا همراه تیم مسافرت میکند.»
تختی که بی امید به مصاف تازه نفسها و جوانان جویای نام رفته بود،متأسفانه با بدترین قرعه ممکن نیز مواجه شد، طوریکه پس از پیروزی پنج بر صفر در مقابل حریفی از مجارستان به مصاف الکساندر مدوید و احمد آئیک(نفرات اول و دوم این دوره از رقابتها)رفت و با قبول شکست در برابر آنها برای همیشه با صحنه کشتی خداحافظی کرد.تختی در دوران زندگی ورزشیاش رکورددار شرکت در المپیکها و کسب بیشترین مدال از این آوردگاه بود.در چهار دوره المپیک حضور داشت و حاصل آن یک طلا،دو نقره و یک عنوان چهارم بود که در کشتی ایران این امر اتفاق نادری است.جهان پهلوان علاوه بر قهرمانی، به لحاظ منش و رفتار انسانی و سجایای اخلاقی پسندیده و جوانمردی و نوع دوستی شهره خاص و عام بودهاست.او زندگی خود را وقف مردم کرده بود. شادروان تختی در ورزش باستانی و کشتی پهلوانی نیز دارای تبحر و مهارت بود،چنانکه سه بار پهلوان ایران شد و هربار کشتیگیران نامداری را مغلوب کرد.وی چهارماه پس از بازگشت از آخرین سفر خود (تولیدو، ۱۹۶۶) در آبان ماه سال ۱۳۴۵ زندگی مشترک خود را با همسرش آغاز کرد که حاصل آن تولد بابک در سال ۱۳۴۶ بود.پس از گذشت چهارماه از تولد فرزندش، خبر درگذشتش روز ۱۷دی تحت عنوان خودکشی اعلام شد و همه را در اندوهی عظیم و بهتی شگفتانگیز فرو برد.