ناترازی در ورزشگاه بینالمللی!؟
امید توفیقی (روزنامهنگار) بایدهای بینالمللی از نوع فوتبالی و فیفایی آن، پرده واقعیتهای مدیریتی ما را کنار میزند و برای عموم مردم نمایان میشود آنچه را که بارها و بارها ناظران و کارشناسان ورزشی عنوان کرده اند.
برگزاری دیدار تیمملی فوتبال ایران با قرقیزستان در چمن نامرغوب ورزشگاه فولادشهر اصفهان هم از این دست بود، جایی که باعث شرمساری مدیریت ورزش در عرصه ملی و بینالمللی بود و افسوس و نارضایتی دوستداران ورزش را نیز به دنبال داشت که چرا چنین کشور پهناوری با انبوه پتانسیلهای گوناگون از فقدان ورزشگاه استاندارد رنج میبرد، امکان استفاده از ورزشگاه استاندارد و توانایی به روزرسانی امکانات موجود را ندارد؟!
خوشبختانه اینجا دیگر مدیران نمیتوانند تقصیرها را گردن مردم بیندازند و به جای اندیشیدن تدابیر کارساز به ساخت واژگانی از جنس ناترازی بسنده کنند! ما که میدانیم در پس این واژگان چه ابربحرانهایی نهفته است!
هرچند نداشتن ورزشگاه ابر بحران نیست اما خود گویای واقعیتهای بسیاری از جنس مدیریت است، چوب حراج به ذخایر آب نسلهای بعدی به قیمت توهم خودکفایی کشاورزی و کشت هندوانه! خشکاندن دریاچهها، تالابها و جنگلها! ناتوانی در برداشت ذخایر نفتی و گازی، آلودگی هوا و خودروهای بیکیفیت! معیشت زیر خط فقر، بحرانهای اجتماعی ناشی از حضور چند میلیونی و غیر قانونی اتباع خارجی! پیرشدن هرم سنی جمعیت، کمبود مسکن و اشتغال و چندین و چند ابر بحران دیگر که به واقع هیچ کدام از آنها نیز متوجه قصور مردم نیست و چه بسا اگر ناظربینالمللی و بیطرفی همچون فیفا اگر وجود داشت، بسان مدیران ورزشی شرمساریهای سنگینی را نصیب مدیران مسبب این وضع میکرد.
ورزش هم، چنین وضعیتی دارد، سالها غفلت در نگهداری صحیح از ورزشگاه آزادی و متروک گذاشتن ورزشگاه تختی و تبدیل ورزشگاه امجدیه به خرابهای غیر قابل استفاده از هنر مدیران ورزش در دهههای اخیر بوده است. امروز زمین فوتبال ورزشگاه شیرودی و جایگاه تماشاگرانش غیر قابل استفاده و ناایمن است و از دیگر اماکن این ورزشکاه استفادههای فرهنگی غیر مرتبط با ورزش هم میشود. استفادههایی که همزمان با برگزاری جام جهانی در کشور کوچک قطر دل هر علاقهمند به ورزش و این سرزمین را به درد میآورد.
هرچند نبود یک ورزشگاه استاندارد بینالمللی به تنهایی ابر بحران نیست، اما وجود بیش از ۳ هزار پروژه نیمه تمام ورزشی در سراسر کشور خود یک ابر بحران تلقی میشود ابر بحرانی که بنا بود با وعده شتابزده ساخت ورزشگاه ۱۲۰ هزارنفری عمق بیشتری یابد، وعدهای که گفته میشد بر روی گسل داده شده است و شگفتا هنوز هم طرفداران دولت دستاورد ساز از آن به عنوان دستاورد بزرگ یاد میکنند!
حقیقت ماجرا این است که هر سازهای عمر مفید دارد و در طول دوران استفاده هزینه نگهداری دارد و به مرور زمان بازسازی و در صورت نیاز تخریب و نوسازی.چیزی که دو سال پیش نمونه آن را در ورزشگاه نیوکمپ بارسلونا و پیشتر ورزشگاه ویمبلی لندن شاهد بودیم، ورزشگاه ازادی بیش از نیم قرن پیش ساخته شده و نیاز به بازسازی اساسی دارد.
اما سوال این است در این دههها چرا از ورزشگاه تختی و شیرودی غفلت شد؟
چه کسانی مقصر این وضع هستند و چرا نباید پاسخگو باشند؟ یاد تعبیر معروف»اسب زین کرده» دولت سیزدهم برای دولت چهاردهم میافتیم که بیشتر به طنز شبیه بود، بخشی از این اسب زین کرده را در زیرساختهای ورزشی نیز شاهدیم با این تفاوت که دولت سیزدهم از دولتهای پیشین خود به ارث برده بود اکنون دولت چهاردهم میراث نبود ورزشگاه استاندارد را تحویل گرفته است! به اضافه دلار ۶۰ هزار تومانی و گوشت ۸۰۰ هزار تومانی.
هرچند عنوان میشود اگر ورزشگاه امامرضا(ع) مشهد را در اختیار فدراسیون فوتبال میگذاشتند فضاحت میزبانی از قرقیزستان بالا نمیآمد اما کیست که نداند در مشهد امکان ورود بانوان به ورزشگاه به عنوان یکی از الزامات فیفا وجود نداشته و اساسا مطرح کردن این بحث خود پاک کردن صورت مساله است مسالهای که میشود آن را ناترازی ورزشگاه بینالمللی فوتبال نام نهاد! همان که در ابتدای مطلب به آن اشاره شد ورزشگاه بینالمللی استاندارد یا نداریم یا اگر داریم در مشهد است و از منظر فیفا غیر قابل استفاده!
اما باز هم به امید زندهایم، امیدواریم این وضع در ورزش پایان یابد ورزشگاههای بزرگ پایتخت بازسازی شده، ورزشگاههای بزرگ استانها استاندارد شوند تا نه تنها در تهران که در این استانها هم علاقهمندان به فوتبال ملی از لذت واقعی میزبانی بازیهای ملی بهره مند شوند و دریچه پهنای ایران عزیز و زیبا را هرچند در ساعاتی محدود از طریق ورزش به کشورهای خارجی بگشاییم و زمینه جذب توریست را فراهم آوریم.