عصبی نباشیم
رضا صادقیان( روزنامه‌نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2459
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


« رسول مرادي» استاد پيشكسوت خوشنويسي در گفت‌وگو با همدلی:

خوشنويسان ما همواره با ادبيات غني ايران‌زمين عجين بوده‌اند

همدلی| علیرضا بهشتی -   خوشنویسی یکی از هنرهایی است که با زندگی ما ایرانیان، مانند شعر و موسیقی در هم آمیخته است. هنری زلال و بی آلایش؛ استاد «رسول مرادی» یکی از هنرمندان تاثیر گذار و بنام ایرانی در عرصه خوشنویسی است. وی در کنار استادانی مانند: علی شیرازی، جواد بختیاری، امیر احمد فلسفی ، محمدعلی سبزه کار و مهدی فلاح، نسل طلایی خوشنویسی پس از انقلاب هستند که سال ها در محضراستاد بزرگ خوشنویسی ایران «غلامحسین امیرخانی» مشق خط آموختند. رسول مرادی سال ها ریاست انجمن خوشنویسان مشهد را بر عهده داشت و مؤسس انجمن خوشنویسان کاشمر و عضو افتخاری شورای عالی انجمن خطاطان کشورهند است. مرادی کسب 4 جایزه مسابقات بین المللی استانبول ترکیه ( IRCICA ) در کتابت و نستعلیق (1998) و نستعلیق جلی و نستعلیق (2001)، دیپلم افتخار جشنواره بزرگ خوشنویسی سال امام علی (ع) ، جایزه نخست هشتمین نمایشگاه قرآن کریم  و سیمرغ بلورین کتاب هنری سال به نام « نوازش قلم» را نیز در کارنامه‌ی هنری‌اش دارد. خوشنویسی شاهنامه با مقدمه دکتر محمد علی اسلامی ندوشن، گزیده غزلیات شمس تبریزی ( 700 غزل ) با مقدمه دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی ، رباعیات خیام با مقدمه دکتر محمد علی اسلامی ندوشن، گلستان سعدی با مقدمه دکتر محمد علی اسلامی ندوشن، غزلیات سعدی، منتخب غزلیات عطار، دوبیتی های بابا طاهر، دیوان حافظ اول (1376، با میانیاتور استاد علی اصغر تجویدی، چاپ انتشارات کلهر) با مقدمه بهاءالدین خرمشاهی و دیوان حافظ  دوم(1394، با مینیاتوراستاد فرشچیان، چاپ انتشارات خانه فرهنگ و هنر گویا)، با مقدمه دکتر الهی قمشه ای، از آثار ارزنده این هنرمند پیشکسوت است. وی چندین دوره عضو شورای عالی انجمن خوشنویسان ایران بوده و اکنون عضو دائم مجمع نمایندگان انجمن خوشنویسان ایران است. گفت و گوی ما را با وی می خوانید.

*درباره جايگاه معنويت در هنر خوشنويسي براي ما بگوييد. چون مي دانيم بسیاري از خوشنويسان ايران زمين افرادي بوده اند كه ساده زيستي،وارستگی و آزادگي و طريق معرفت را برگزيده اند.
سؤال اینجاست که این ساده زیستی وارستگی مبنایش چیست؟ وقتی یک خوشنویس کلامی را به روی کاغذ می آورد آن كلام بر باطن وی تاثیر می گذارد.خوشنویسان از گذشته هر موضوعی را برای نوشتن انتخاب نمی کردند و اگر مطلبی را برای خوشنویسی انتخاب می کردند، با هدف خاصی بوده است.آنها با ادبیات غنی ما همواره عجین بوده اند. آن هم ادبیاتی که مفاهیم عرفانی و عمیقی در آن وجود دارد. خوشنویسان ما علاوه بر اینکه از این ادبیات متاثر بوده اند ، خود نیز اهل طریقت و کمالات بوده اند. بدیهی است که این سیر و سلوک بر روحیه  آنها تاثیر گذاشته است. به عبارت دیگر اگر مطلبی می نوشته اند، به آن اعتقاد و باور داشته اند. به عنوان مثال این انتخاب میرعماد را بنگرید:
كمال خط من از حد شرح مستغني است
 به ماهتاب چه حاجت شب تجلي را
اگر به تاریخ نگارش این خط میرعماد بنگرید، می بینید در جواب شاه عباس صفوی بوده است.شاه عباس دستور نگارش شاهنامه را به میرعماد داد و حتی برای این نگارش وعده مبلغی بسیار بالایی به وی داد . در برخی از منابع این مبلغ حداقل 100 تومان ذکر شده است که در زمان خود مبلغ زیادی بوده است. منظوراین است که خوشنویسان در تاریخ افراد آزاده ای بوده اند و این از ادبیات کهن ما سرچشمه می گیرد. به عنوان مثال این شعر فردوسی را بنگرید:
تو مردیو را مردم بد شناس
کسی کو ندارد زیزدان سپاس
هر آن کو گذشت از ره مردمی
ز دیوان شمر مشمرش آدمی
بدیهی است که وقتی یک خوشنویس این شعر را می نویسد، روی اندیشه و ذهن او تاثیر می گذارد. در گلستان سعدی نیز چنین است. حکایت های گلستان بسیار آموزنده و پند آمیز است. به هر حال این توفیق خوشنویسان بوده است که با این ادبیات غنی عجین شوند.
در گذشته که صنعت چاپ نبود، نگارش دیوان ها و آثار ادبی به خوشنویسان واگذار می شد. درست است که خوشنویسانی هم بوده اند که در این زمینه سمت استادی نداشته اند اما دارای خط خوب بوده اند. به همین دلیل خوشنویسی همواره با شعر و حتی آموزه های دینی ما در هم آمیخته بوده است. به عنوان مثال  قرآن کریم و سایر متون مذهبی و عرفانی مانند مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری به خط خوشنویسان به نگارش درآمده است. به عبارت دیگر افرادی بودند که این کتب را نساخی می کردند و البته بیشتر با خط نسخ این کار انجام می دادند. این دورانی که من عرض می کنم زمانی است که هنوز صنعت چاپ نبوده است.
*شما تاثیر موسیقی را بر خوشنویسی چگونه تبیین می کنید. چرا موسیقی این قدر با خوشنویسی آمیخته است؟
یکی از دلایل اصلی این موضوع این است شعر فارسی در درونش ریتم و موسیقی دارد. وقتی خوشنویس موسیقی را گوش می دهد گویا یک انیس و مونسی را در کنار خود حس می کند. در این زمینه مثلا استاد سید حسن میرخانی را می شود مثال زد که خود نوازنده بوده است و افراد دیگری نیز اینگونه بوده اند. به عنوان مثال من خودم کارهای زیادی را با صدای استاد شجریان می نوشتم . البته در این زمینه موسیقی کلاسیک هم این موضوع صدق می کند و علت اصلی آن ایجاد یک آرامش و حس درونی در خوشنویس است.
*چرا خط نستعلیق این مقدار در خوشنویسی ایرانی رواج پیدا کرد و به قول بسیاری از خوشنویسان به عنوان عروس خطوط مطرح شد؟ با اینکه ما خطوط متنوع بسیاری داشته ایم که خوشنویسان از آن ها بهره می برده اند.
خط نستعلیق به معنای واقعی برای زبان فارسی طراحی شده است. مخصوصا به دلیل نبودن اِعراب که بر خلاف خط عربی در خط فارسی وجود ندارد. از سوی دیگر معیار در خط نستعلیق زیبایی است. این خط از دوره تیموریان شکل گرفته و به تدریج تکامل پیدا کرد، مخصوصا از سوی میرعماد در دوره صفویه و پس از آن بزرگانی مانند کلهر که بر اتصالات و زیبایی شناسی خط نستعلیق بیشتر کار کردند. خط نستعلیق بر مبنای دور و حرکت بیضوی است.
از سوی دیگر نگاه زیبایی شناسانه در خط نستعلیق بر گرفته از فرهنگ عرفانی ماست که در معماری ایرانی هم اینگونه است و حرکت در دور را در آن هم می بینیم. نکته بسیار مهم این است که در خط نستعلیق ضخامت همواره در تغییر است و خط راست در آن وجود ندارد. مورد اعجاز آمیز این است که این لطافت ها  و ظرافت ها در نستعلیق با یک قلم سخت انجام می شود. نکته ظریفت تر آنکه، خلقت نیز بر مبنای حرکت  و دور است.  شما به حرکت سیارات و اجرام آسمانی بنگرید.شاید اگر بخواهیم یک شبیه سازی انجام دهیم، می توانیم بگوییم خط نستعلیق تجلی هستی و آفرینش است که از درون انسان به روی کاغذ منتقل می شود.
 به طور کلی زیبایی در خط نستعلیق به گونه ای است که مردم مختلف دنیا با اینکه نمی توانند زبان فارسی را بفهمند، از آن لذت می برند. من در نمایشگاه های مختلفی که داشتم استقبال مخاطبان را می دیدم. حتی در اروپا بازدیدکنندگانی بودند که با همه نا آشنایی با زبان فارسی، از زیبایی این خط شگفت زده می شدند. البته منظور این نیست که چون من آن خط را نوشته ام اینگونه است بلکه، منظورم تاثیر این خط بر انسان است. به طور كلي به نظر من زيبايي خط نستعليق ملكوتي و انسانی است.
*اگر بخواهيد خط ميرعماد و ميرزا رضا كلهررا از نظر تاثير بر خط نستعليق مقايسه كنيم. چه تفاوتي بين آثار اين دو خوشنويس بزرگ ايران زمين است؟
میرزا رضا كلهر به اقتضای زمانه واختراع صنعت چاپ و به تبع آن، استفاده از مرکب چاپ در خوشنویسی برگوشت قلم افزود، روی نسبت های  ضعف و قوت خط نستعليق كار كرد و زيبايي درخط نستعليق را به تكامل رساند. البته منظورم دوران چاپ سنگي است. بنابراين اگر ميرعماد هم زمان كلهر بود و با مرکب چاپ سر و کار داشت همين كار را مي كرد.از سوی دیگر در دوران قاجار( دوره میرزا رضا کلهر) خط ديگر تبديل به يك تخصص و هنر ويژه تبديل و بيشتر به آن توجه شد. بنابراین تفاوت مهم خط این دو خوشنویس به شرایط زمانه مربوط می شود.
*استاد كمي جلوتر بياييم و درباره عمادالكتاب صحبت كنيم كه بسياري او را اخرين فرد از حلقه خوشنويسان قديم بوده است كه نستعليق را به نسل معاصر منتقل كرده است.
 عمادالكتاب نيز به همين صورت ادامه دهنده شيوه كلهر بود. او به ويژه در قلم هاي سرفصلي و كتابت خط نستعليق را به خطي بسيار شيرين و زيبا تبديل كرد و به بيان ديگر شيوه خوشنويسي كلهر را تثبيت كرد.
*با توجه به اینکه درباره مسیر تحول و تکامل خط نستعلیق سخن صحبت کردید، درباره نقش استاد اميرخاني در تعالي و تكامل خط نستعليق بگوييد.
استاد اميرخاني اولين استادي بود كه قلم جلی و كتيبه را در قالب تابلوي خط نستعليق مطرح كرد و در  شاکله مفردات بویژه دواير، تناسبات و ضعف و قوت ها، خط نستعليق را به  سرحد كمال رساند. اگر در تاريخ بررسي كنيم می بینیم خوشنويسان مختلف هر كدام در يك فرم از خط نستعليق تسلط داشته اند. مثلا بسياري از كارهاي مير عماد در فرم چليپا و بسیاری از آثار برجسته کلهر در کتابت است.اما استاد امیرخانی درهمه اقلام و فرم های خط نستعلیق تبحر بینظیری دارد.استاد در تمام دانگ های قلم از کتابت تا کتیبه تسلط دارد و ترکیب های جلی چند کرسی را برای قطعات نمایشگاهی به حد کمال در زیبایی رسانده است. در بسیاری از آثار ایشان در قالب یک تابلو، دانگ های کتابت، چلیپا و جلی نمایان است.
* استاد كمي درباره آثار خودتان صحبت كنیم.شما آثار آموزشی هنری بسیاری دارید و در نمایشگاه های مختلف خارجی و داخلی شرکت کرده اید و جوایز و افتخارات بسیاری نیز کسب کرده اید. اما میان این همه اثر، شاید شاهنامه را بتوانیم متمایزترین آفرینش هنری شما بدانیم. از نگارش شاهنامه بگوييد كه يك شاهكار هنري در دوران معاصر محسوب مي شود.
به غیراز عماد الكتاب که شاهنامه امیر بهادر را نگاشته است، بنده اولین نفری هستم که این اثر ارزنده را به خط نستعلیق نوشته ام.البته شاهنامه ای نیز با همت استاد سلحشور به خط تعدادی از خوشنويسان منتشر شده است، اما همانطوری که گفته شد کار یک نفر نبوده است. من شاهنامه را در طول 3 سال نوشتم. نگارش شاهنامه با ديوان حافظ يا خيام بسيار متفاوت است. البته من در طول نگارش شاهنامه ديوان شمس و رباعيات خيام را هم نوشتم. در هر حال نگارش كتابت بسيار سخت است و اگر بخواهم ساده بگويم ،  سرعت من  در نگارش شاهنامه مانند اين بود که خط تحریری را با خودكار مي نويسيم.
 البته این لطف خدا بود. در اوايل كار چند ماهي كار كردم و پس از آن به دليل اينكه زمان بسيار زيادي مي برد، كار را كنار گذاشتم اما مجدد عزم را جزم كردم و با خود عهد و خود را مقيد كردم كه روزي تعداد مشخصي بيت را بنويسم. من اين كار را به دلیل علاقه ام به زبان فارسي و فردوسي انجام دادم و در طول 3 سال محور زندگي خود را نگارش شاهنامه قرار دادم. از سوی دیگر چون دوستي نزديكي با استاداني چون مرحوم دکتر اسلامي ندوشن و شادروان دکترباستانی پاریزي داشتم و خود نیز زاده خراسان هستم، همواره در زندگي با شعر فردوسي مأنوس بوده ام. در هر حال در اين زمينه مديريت زمان بسيار مهم بود. مهم ترين افتخار من درباره نگارش شاهنامه اين است كه استاد اميرخاني اين كار را بهترين اثر من در عرصه خوشنويسي دانستند.
*به نظر شما چه تمهيداتي لازم است تا نوجوانان و جوانان مانند دهه 60 و 70 به اين هنر ارزشمند علاقه مند شوند؟ با توجه به اينكه شما در حوزه آموزش سال ها معلم بوده ايد و در مدارس تدريس كرده ايد.
به نظر من براي تثبيت هنر خوشنويسي بين نوجوانان و جوانان بايد از دوره ابتدايي برنامه ريزي شود. البته خوشبختانه جديدا كتاب هاي فارسي دبستان به خط نستعليق منتشر مي شود، اما قديم در مدارس بهاي بیشتری به خوشنويسي داده مي شد، به همین دلیل مي بينيم كه بسياري از تحصيلكردگان قديمي داراي خط خوب هستند.نكته ديگر اين است كه در گذشته خط خوب نشان دهنده شخصيت انسان ها هم بود و كسي كه خط خوب نداشت مانند كسي بود كه چيزي كم دارد. ولي در حال حاضر شما ملاحظه مي كنيد كه وضعيت خط دانشجويان چگونه است. البته تكنولوژي هم در اين زمينه تأثير گذار بوده است. چون كامپيوتر و البته فضاي مجازي و زمان سبب شده است كه نگارش روي كاغذ و از طريق قلم كمتر شود، ولي به هر حال خوشنویسی باید در مدارس به عنوان يك درس و البته تکلیف در نظر گرفته شود.
*در اين زمينه مهم است كه مثلا با قلم ني خوشنويسي شود يا  خط تحريري با مداد و خودکار؟
مهم اين است كه خوشنويسي تبديل به يك الزام  و یک فرهنگ براي دانش آموزان شود. مثلا در قديم قلم فرانسه و خود نويس مورد علاقه ما و بسياري از دانش آموزان بود. بنابراين اينكه آموزش خوشنويسي با خودكار يا مداد باشد خيلي جاي بحث ندارد. مهم طراحي خط و آشنايي دانش آموزان با ساختار خط است. نكته مهم ديگر اين است كه در خط تحريري سرعت اهمیت دارد؛ بنابراین از حرکت های خط شکسته نیز در آن استفاده می شود. ضرورت توجه به دورها و حركت هاي قلم تحریر نیز در نگارش خط تحریری اهمیت زیادی دارد. وقتي كتاب ها به خط نستعليق خوب منتشر شود خواه نا خواه چشم جامعه ما به خوشنويسي عادت مي كند. اين نكته بسيار مهم است. البته خوشبختانه در حال حاضر خط تحريري هم جزو امتحانات انجمن خوشنويسان قرار داده شده است.
*استاد شما سابقه تاسيس انجمن خوشنويسان  كاشمر را داريد. اما نكته جالب توجه اين است كه زمینه ساز تأسیس انجمن خطاطان هند هم بوده ايد. درباره اين موضوع براي ما بگوييد.
آثار من در جشنواره هاي مختلف خارجي، مورد توجه هندي ها قرار گرفت ، به طوری که با من تماس گرفتند و حتي نامه نوشتند. این ارتباط بیش از20 سال ادامه داشت. در حال حاضر 4 نفر از خطاطان هند که از شاگردان من بودند، استادان بسیار خوبی شده اند. اين موضوع نشان مي دهد كه آنها به خط نستعليق علاقه بسيار زيادي دارند. چند سال پيش به آنها پیشنهاد دادم كه شما بايد يك تشكل رسمي و متمركز مانند انجمن خوشنویسان ایران در آن کشور تأسیس کنید. البته در اين زمينه با استاد اميرخاني مشورت كردم.اين موضوع زمينه اي شد براي تشكيل انجمن خطاطان هند؛ در حال حاضر نيز بنده و استاد امير خاني عضو افتخاري شورای عالی خطاطان هند هستيم که اساسنامه این تشکل را نیز بنده برای آنها متناسب با شرایط و جایگاه هنرخوشنویسی در آن کشورنوشتم.