صدای رأی نداده را بشنویم
علی کرد( مدرس دانشگاه)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2464
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


«یک ملت» و «یک دولت»

اصغر میرفردی( دانشیار جامعه‌شناسی دانشگاه شیراز)

اگر به تاریخ شکلگیری دولت-ملت‌ها بنگریم، چند ویژگی بنیادین درباره چنین گامی از حکمرانی سیاسی می‌توان برشمرد: الف- در یک سرزمین، یک دولت ملی حکمرانی دارد؛ ب- دولت ملی بر پایه یک قانون و میثاق ملی و با اراده ملت شکل می‌گیرد و فعالیت اجرایی خود را انجام می دهد؛ و ج- دولت ملی تنها ساختار پذیرفته شده و مشروع عهده‌دار مدیریت کشور است و از همین رو، پاسخگوی فعالیت‌های خود در برابر ملت و نمایندگان قانونی آن است. در نظام سیاسی با روحیه مدنی، احزاب سیاسی به سان کنشگران شناخته شده برای مدیریت جامعه در رقابت‌های سیاسی حضور دارند و حزبی که پیروز انتخابات است، قدرت را به دست می‌گیرد و حزب و یا احزابی که در آرای مأخوذه پس از حزب پیروز قرار می‌گیرند، به سان کنشگران شناخته شده و ناظر، برنامه‌های جناح پیروز را به نقد می‌کشند. چند و چون، اهداف و برنامه‌های احزاب فعال در میدان سیاسی و حتی منابع و گردش مالی و هزینه‌کرد آنها روشن است. در این بین، کنشگران و کنش پنهان و «در سایه»ای وجود ندارد.
چند سالی است در کشور ما، جریانی خود را «دولت سایه» می‌نامد و حتی با تبلیغاتی، نوعی جایگاه برای خود ترتیب داده و مطالبه ای فراتر از حتی احزاب شناخته شده در میدان سیاسی دارد، به‌گونه‌ای که گفته شده فقط سخن از دولت در سایه نیست، بلکه دولت رقیب و حتی اندیشه حاکمیت در سایه پی جویی می‌شود!! آقای جلیلی که در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم، موفق به کسب نظر اکثریت رای دهندگان نشد، همچنان بر ادامه کار دولت سایه آن هم با «قدرت بیشتر»، تأکید دارد. در این زمینه، بهتر است به چند نکته توجه داشت:
1-ایده دولت در سایه، در واقع بهره‌برداری ناروا و باژگون از خلأ احزاب واقعی و کارآمد در جامعه است، زیرا همانگونه که در بند پیش گفته شد، احزاب شناسنامه، اساسنامه و مرامنامه روشن دارند و در انتخابات و دیگر موضوعات سیاسی بر پایه اهداف و برنامه‌ها در معرض ارزیابی و انتخاب مردم قرار می‌گیرند و در صورت به دست گرفتن قدرت، باید برابر برنامه و اهداف اعلام شده انتخاباتی خود، عمل نمایند و پاسخگو باشند. بدیهی است احزاب، پیش از انتخابات بر پایه برنامه پیشنهادی خود و در دوره‌های پس از تجربه مدیریت اجرایی، بر پایه عملکردشان مورد ارزیابی مردم قرار می‌گیرند. دولت سایه که هیچ ویژگی روشنی ندارد و حتی کنشگران آن روشن نیستند، چگونه می‌تواند ادعای نمایندگی مردم را داشته باشد و چگونه می‌توانند انتظار داشته باشد که مردم به وی اعتماد کنند؟
2-در قانون اساسی، جایی برای دولت سایه تعریف نشده است. طبق اصل ششم قانون اساسی، «در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکاء آراء عمومی اداره شود، از راه انتخابات: انتخاب رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظایر اینها، یا از راه همه‌پرسی در مواردی که در اصول دیگر این قانون معین میگردد.»
3-دولت سایه با چه مجوزی برای خود حق فعالیت قائل است؟ آیا مدعیان دولت در سایه، چنین حقی را برای دیگر جریان‌های سیاسی نیز قائل هستند؟ بدیهی است که اگر قائل بودند، کنشگران احزاب و جریان‌های سیاسی رقیب را با صفت های ناروا مورد هجمه قرار نمی‌دادند.
4-دولت در سایه که ادعا می شود جلسات کارشناسی، بازدید، گفتگو، پژوهش، تحلیل و برنامه‌ریزی همه جانبه دارد، چه میزان اعتباری برای این «فعالیت های گسترده و همه جانبه» هزینه نموده و می‌نماید و این اعتبار را از کدام منابع و مراجع پشتیبان به دست آورده است؟ متاسفانه هیچ شناختی از پس زمینه و منابع این دولت سایه وجود ندارد.
5-حدود و ثغور فعالیت این دولت سایه، که روزهای اخیر حتی با نام «دولت رقیب» از آن یاد شده، چیست و کجاست؟ گویا با میزان آرای به دست آمده برای مسئول دولت سایه، کنش‌ها و ادعاهای منادیان این دولت، تهاجمی‌تر هم شده است. برچسب زدن ها و توهین به طرفداران و نزدیکان نامزد پیروز انتخابات، نشان می‌دهد برخی از طرفداران دولت سایه، باوری به قاعده بازی سیاسی مردم‌سالارانه و پذیرفتن حکمیت قانون و کنش‌های قانونی ندارند. چنین برخوردی نشانگر خودحق پنداری است که معمولا در فرقه‌های خاص یافت می‌شود. فرقه‌گرایی آن‌هم در سطح کشور، می‌تواند برای جامعه خطرناک باشد و مردم را بیش از پیش از مشارکت سیاسی دلسرد و نسبت به آینده خود و وضعیت انسجام کشور نگران سازد. در حالی که هنوز دولت منتخب در ساختار اجرائی مستقر نشده است، بداخلاقی‌ها و برخوردهایی که در بازه زمانی دولت‌های اسبق مسبوق به سابقه بوده است، از سر گرفته شده است. گویا عده‌ای خود را مجاز می‌دانند تا با خودحق پنداری، قواعد سیاسی را زیرپا بگذارند.
6-برای جلوگیری از خطرات فرقه‌گرایی های سیاسی که اتحاد و انسجام ملی را تهدید می کند، بایسته است هر کارزار و کنشگری سیاسی در چارچوب قانون و با فرصت‌های قانونی و نهادی یکسان به جریان‌های سیاسی انجام شود. تنها با موازین و فرصت‌های یکسان قانونی است که وحدت ملی به دست خواهد آمد و مردم نسبت به تاثیر مشارکت سیاسیشان بر سرنوشت خود و کشورشان امیدوار می‌شوند. سرزمین ایران، دارای یک ملت است و تنها با یک دولت منتخبِ قانونی و مردم سالارانه دارای فعالیتِ روشن و آفتابی، می‌تواند منسجم و سرافراز  باشد.