صدای رأی نداده را بشنویم
علی کرد( مدرس دانشگاه)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2464
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


صدای رأی نداده را بشنویم

علی کرد( مدرس دانشگاه)

صدای رأی نداده را بشنویم

علی کرد( مدرس دانشگاه)

 انتظار می‌رفت رئیس‌جمهور پزشکیان با گفتمان بهتری با کسانی که به صندوق‌های رای پشت کردند صحبت می‌کرد و هم ایشان و هم کل حاکمیت صداسثی سکوت آنها را بشنوند چراکه نشنیده گرفتن اعتراض از هرنوعی که باشد کمکی به حل مسئله نمی‌کند. گاهی سکوت نه تنها علامت رضایت نیست بلکه از هرصدایی بلندتر است. در سه انتخابات گذشته اکثر حائزین شرایط رای دادن، پای صندوق‌های رای نیامدند و در هیاهوی جشن و سرور حامیان نمایندگان و روسای جمهور پیروز صدای آنها شنیده نشد یا به‌هر دلیلی غیرمسموع شد. نماینده و رئیس جمهوری که با اکثریت آراء آن اقلیت به پیروزی رسید طبق قانون نماینده و رئیس جمهور است اما چه بخواهیم چه نخواهیم مقبولیت حکمرانی در چنین وضعیتی دچار آسیب جدی شد.لذا شایسته است که حاکمیت پیام آن اکثریت را بشنود و به آن توجه کند و به آسیب شناسی آن اهتمام و چاره اندیشی نماید.آن اکثریتی که تعداد آنها از۵۱تا۶۰درصد بودند به هیچ کاندیدایی از هیچ جناحی رای ندادند و این عدم اقبال عمومی شکستی برای همه جناح‌ها بود.
پاسخ به دو سوال اساسی می‌تواند، کمک شایانی برای برون رفت از این وضعیت و قرار گرفتن در وضعیت نسبتا مطلوبی کند:
سوال اول؛ چرا اکثریت رای ندادند؟ دوم؛ چگونه حاکمیت اکثریت را همراه کند و همانند دوران طلایی مشارکت، مردم را به صحنه بازگرداند؟. عدم مشارکت بخش عمده و اکثر مردم در انتخابات دلایل و علل مختلفی دارد که بنظر میرسد علت العلل عدم مشارکت ،لحاظ نشدن نظرات و دیدگاه‌ها و در یک کلام رای مردم در رفتار و اقدامات مجلس و دولت و بطور کلی حکمرانی است. گرچه در انتخابات مجلس دوازدهم و دولت سیزدهم  عدم رقابت واقعی مزید برعلت شده و شاهد کمترین میزان مشارکت بودیم اما درانتخابات چهاردهم ریاست جمهوری بستر رقابت فراهم شده و حقیقا” انتخابات رقابتی بود اما باکمال تعجب در انتخابات مرحله اول باز هم میزان مشارکت حدود چهل درصد بود و تعجب آورتر اینکه در همین رقابت حداقلی که همیشه اصول گرایان پیروز می‌شدند رای کاندیدای اصلاح طلبان بیشتر و نشان از ادبار شدید مردم از اصول گرایان بود و این یک هشدار مهمی به این جریان سیاسی است که پروژه خالص سازی را کلید زد و حتی با مشارکت حداقلی، مردم این کلید را خاموش کردند.
نکته کلیدی این بحث این است که چرا در یک رقابت حداکثری و کامل که از آراء هم صیانت شد بازهم مشارکت حداقلی بود و با همه تبلیغات جناحها و هشدارها و انذارها و تبلیغات گسترده صداوسیما و تاکیدات فراوان و مکرر مسولین و موجهین،بازهم مشارکت به پنجاه درصد نرسید؟ تحلیل درست و واقع بینانه این پرسش میتواند تاحدزیادی گره گشایی و رمزگشایی کند. پاسخ اجمالی این است که در رقابت‌های انتخاباتی قبلی به امید گشایش در امور و اینکه باغ اصلاحات آرام آرام و به مرور زمان ثمر میدهد علیرغم موانع و مشکلاتی که بعداز انتخابات دوم خرداد ۷۶بوجود آمد، مردم دل نگران بودند اما دلسرد و ناامید نشده بودند اما وقتی که تقریبا” روزنه‌‌های رقابت انتخاباتی در چندسال گذشته بسته شد، این امید به یاس تبدیل و بار دیگر که شورای محترم نگهبان و به عبارت رساتر توسط حاکمیت و با درایت مقام معظم رهبری این بستر فراهم شد باز هم مردم سرخورده که فریادهای عدم مشارکتشان شنیده نشده بود این بار که صدایشان دیرهنگام شنیده شد، بازهم با تردید و دو دلی تا حدی با صندوق‌های رای آشتی کردند اما همچنان اکثریت، استقبال نکردند.برای امیدوارکردن کسانی که رای دادند و امید دادن به کسانی که رای ندادند تنها راهکار مناسب و بی هزینه این است که رئیس جمهور بتواند از تمام اختیارات قانونی خود در راستای وعده‌‌‌هایی که به مردم داد استفاده کند و سنگ اندازی‌ها و مانع تراشی‌ها برچیده شود و رسانه ملی نیزهمکاری خوبی با رئیس جمهور داشته باشد. بهتراست مخالفین دولت چهاردهم و جناح رقیب که دستی بر قدرت دارد اقدامات دولت را به طرق مختلف و قانونی نقد و بررسی کند اما خنثی نکند. از بحرانهای بی سابقه‌‌‌‌ای که در دوران حاکمیت مطلق اصول گرایان و بدون حضور اصلاح طلبان در قدرت درس بگیرید و بدانند که محدودیت شدید برای انتخابت مردم و مخالفت بی حد و حصر با منتخبین مردم عاقبت خوشی برای کشور نداشت و ندارد. ناچارا” این واقعیت تلخ را برای عبرت گیری بیان می‌کنم.آن واقعیت این است که وقتی تایید صلاحیتها در حدی بود که امکان رقابت فراهم شود عمدتا” و اکثرا” اصلاح طلبان پیروز می‌شدند و از روز بعداز پیروزی سنگ اندازی‌ها و مانع تراشی‌ها آغاز میشد...و برای یک دست سازی و پرهیز از این دوگانگی‌ها به‌جای حل کردن مسئله، صورت مسئله پاک شد و تقریبا” رقابت بین یک جناح بود که نتیجه اش همین مشارکت‌های حداقلی و نتیجه این عدم مشارکت‌ها نیز وضعیت نامناسب کشور بود که ذکرشد ‌ نتیجه نامیمون آن اختلافات و اعتراضات و درگیری‌های سنوات گذشته بودکه بشدت به اقتدار و مقبولیت نظام ضربه زد،حال این دولت که برآمده از رای مردم در یک رقابت کامل و سالم است یک فرصت طلایی برای کشور است که با درس آموزی از ناکامی‌‌های گذشته باید مورد حمایت همه جانبه قرارگیرد و جناح رقیب نیزضمن نقد خیرخواهانه و رصد عملکرد آن، شایسته است برای موفقیت نظام و موفقیت خود در سال‌های آتی، به دولت چهاردهم به‌عنوان یک فرصت نگاه کند که اگر چنین رویکردی در کشور حاکم شود قطعا” وضعیت کشور هم از بعد داخلی و هم خارجی هم سیاسی و هم اجتماعی و اقتصادی بهبود خواهد یافت و از این به بعد شاهد مشارکت و اقتدار و مقبولیت بیشتر نظام خواهیم بود. انشاالله