بررسی دفتر شعر «آفتابگردان ها هم خدایی دارند» از محمد جلیلوند
صلح جنگی ست که کفن پوشیده است
فیض شریفی ( منتقد و پژوهشگر ادبیات)این دفتر ۱۰۲شعر کوتاه را شامل میشود. برآیند این مجموعه به ما نشان میدهد که جلیلوند، شعر نیمایی و شاملویی را به خوبی میشناسد و به همین دلیل از تصنع و زبان بازی افراطی تن میزند. جلیلوند کارهای کوتاه درخشان و مبتنی بر کشفی دارد. او سعی میکند از زبان به طرز خلاقانهای استفاده کند و از زیاده گویی و حشو و زواید فاصله بگیرد و طنزهای ملیحی را در رگرگه های سطرها جاری کند: «عصرانه ست برای دو نفر/ یک صیاد و سه غزال / من، تو، چای دو غزال.»
جلیلوند، شاعری شهری است، او مظاهر جهان جدید را با ذهنیتش تلفیق میکند و از آنها مفهوم جدیدی ایجاد میکند و به شعر عمق میدهد: «اینجا منطقهی آزاد بود / کبوتری پر باز کرد گرگها خوردندش.»
نمیدانم یک «کبوتر» میتواند سهم چند «گرگ» باشد ولی شاعر از «منطقه آزاد» ایهام گرفته است و «کبوتر» و «گرگ» را استعاره و نماد کرده است. جلیلوند در سرودههایش اغلب یک شاعر «در گریز» از مسائل سیاسی و اجتماعی است ولی او گاهی «درگیر» میشود: «تک درختی میان دشت / تمام تبرها برایم دندان تیز کرده اند.» او گاهی، نگاهی به حمایت از محیط زیست میپردازد و با طنزی در سطح میرود، میگوید: «شنا ممنوع قبول فوتبال که می شود بازی کرد در زایندهرود»
شاعر بدون آنکه از واژه «خشکسالی» استفاده کند با چند حرف چند پهلو حرف خود را زده است. گاهی طنزهای جلیلوند از سطح به عمق میزند و شاعر از کلمات سایه دار استفاده میکند: «وقتی همهی سردارها سر دارند / من چرا سر بازم؟»
انگار نیم بیشتری از واژه ها ایهام شدهاند و تمام شعر، متناقض نما شده است. جلیلوند گاهی شعر را دست میاندازد و کوته سروده هایش کاریکلماتور میشوند:«صلح جنگی ست که کفن پوشیده است.» قطعه بالایی نیاز به تقطیع ندارد و باید در یک سطر نوشته میشد. همین گونه است قطعه زیرین: «چشمانت را ببند با لبهایت حرفهای بسیاری دارم.» جلیلوند شعرهای عاشقانه جذابی هم دارد: «چشمانش غزل / گیسوانش مثنوی/ صورتش سپید / دفتر شعر است دختر ایرانی.» این قطعه، شعر کاملی است که در عین سادگی میتوان آن را از چند زاویه نگریست. شاعر به چشم معشوق، عاشقانه نگریسته است و آن را تنها عضو صادق انسان دانسته و گیسوان معشوق، مثنوی و بلند شده است و صورت معشوق، سپید یا روسپید و شعر سپید شده است. در مجموع، شاعر میخواهد بگوید که دختر ایرانی، کلاسیک - مدرنیست است. شعر زیری هم زیباست و چند تأویله است: «تگرگ تگرگ مترسک تیرباران شد / سبزهها جوانه زدند.» چاشنی طنز از وجوه غالب دفتر شعر «آفتابگردان ها هم خدایی دارند» است که در تم های تغزلی، اجتماعی و سیاسی شعرها ره باز کردهاند. شعر نباید همه طنز باشد ولی طنز میتواند خلاقانه و هنرمندانه در لایههای پنهانی شعر نفوذ کند. شاعر گاهی عمیقا در اشیاء و پدیدهها نفوذ میکند و با آنها صحبت میکند: «به خورشید پشت ابر سلامم را برسانید و بگویید / آفتابگردانها هم خدایی دارند.»