گفتوگو با “حمیدرضا نوربخش” مدیرعامل خانه موسیقی درباره اوضاع حاکم بر این نهاد
فاجعهای در راه است!
همدلی| گروه فرهنگی: مجموعه خانه موسیقی ایران اکنون بهنوعی تنها نهاد صنفی مرتبط با خانواده بزرگ موسیقی ایران است که طی سالهای اخیر با فراز و نشیبهای متعددی که با آن روبهرو بوده است همچنان به حیات خود ادامه میدهد و تلاش میکند بسته به وظایف قانونی و حمایتی که به عهده آن گذاشته شده، قدمی برای حمایت از اهالی تلاشگر حوزه موسیقی در تمامی شاخهها بردارد. فرایندی که در برخی از مواقع با واکنشهای تندوتیز منتقدان این مجموعه مواجه شده و در برخی مواقع نیز موجب اتفاقات مؤثری شده که میتواند در وجوه مختلف مورد بررسی قرار گیرد.شرایطی که طبیعتاً در ورای وجود مجموعهای به نام «شورایعالی» و «هیئتمدیره» بهنوعی اصلیترین مسیر هدایت فکری و سیاستی صنف است و با حضور مدیرعامل تلاش میکند تا این سیاست را در قالبی حداکثری اجرایی کند. فرایندی سخت و پیچیده که هم در مواجهه با هنرمندان و هم در مواجهه با مدیریت دولتی و دیگر شاخههای اجرایی مرتبط با فرهنگ و هنر کشور دربرگیرنده ابعاد مختلفی است که مدیریت آن میتواند برای هر فردی که انتخاب میشود دارای مصائب و مشکلاتی باشد.یکی از افرادی که طی این چند سال سکان هدایت خانه موسیقی در سمت مدیرعامل را به عهده گرفته، حمیدرضا نوربخش است، هنرمندی برخاسته از مکتب تعلیمی و آموزشی چهرههایی همچون محمدرضا شجریان فقید که از او میتوان بهعنوان یکی کهنهکارترین و باسابقهترین مدیران حوزه صنفی موسیقی یاد کرد که در این چند سال انتخاب اصلی هیئتمدیره و شورایعالی برای احراز این سمت است. مردی که در حوزههای دولتی نیز همواره از نفوذ خوبی برخوردار بوده و در دولتهای مختلف بهعنوان یکی از ارکان اصلی شوراهای مشورتی و سیاستگذاری حوزه موسیقی از او نام برده میشود. اگرچه در این مسیر هم طبیعتاً با موافقان و مخالفانی نیز روبهرو بوده؛ اما هرچه هست، نمیتوان از نام او در حوزههای مدیریتی موسیقی بهسادگی گذشت.
نوربخش در خلال ارائه توضیحاتی درباره اقدامات اجرایی و حمایتی مهمترین مجموعه صنفی اهالی موسیقی در ماههای پیش رو، ضمن اعلام خبر برگزاری دوباره «جشن خانه موسیقی» با همین عنوان یا عنوانی دیگر، به پرسشهای دیگری درباره برخی از فعالیتهای کانونهای تحت پوشش این مجموعه بهویژه عملکرد کانون تهیهکنندگان و ناشران خانه موسیقی پاسخ داد و با انتقاد از عملکرد آنها در کمبود حمایت از هنرمندان فعال عرصه موسیقی جدی به دیگر نکات و مسائل مطرح شده حوزه موسیقی بهویژه در بخش اصناف پرداخت. این خواننده موسیقی ایرانی که علاوه بر عهدهدار بودن سمت مدیرعامل خانه موسیقی، بهعنوان نایبرئیس خانه هنرمندان ایران هم فعالیت میکند، در بخش پایانی گفتوگوی خود به تشریح برخی از حواشی مربوط به این مجموع صنفی و برنامههای آیندهاش در حوزه درآمدزایی پرداخت که خواندن آنها خالیازلطف نیست:
*خوشبختانه در جمع فعلی هیئتمدیره خانه موسیقی هنرمندان ارزنده و تأثیرگذاری حضور دارند که میتوانند بهواسطه نام و اعتبارشان و از پس تمام رخدادهای این چند ساله کشور اعم از کرونا و اتفاقات اجتماعی، بهتدریج شرایط برگزاری جشن خانه موسیقی بهعنوان یکی از نمادهای اتحاد و همدلی اهالی موسیقی را فراهم کنند. مسیری که به نظر میآید باتوجهبه فاصلهگرفتن بسیاری از فعالان موسیقی از هم میتواند دربرگیرنده نکات مثبتی در پویایی، نشاط و همراهی هنرمندان این عرصه باشد و هم این کینهورزیها و چشم و همچشمیهای افزایشیافته بین فعالان موسیقی را به سمت یک فضای همدلانهتر هدایت کند...
ما به طور حتم امسال بعد از مدتها وقفه جشن خانه موسیقی را برگزار میکنیم منتها ممکن است در عنوان این رویداد تغییراتی انجام شود که جزئیات آن اعلام خواهد شد. درباره برگزاری برنامههای دیگری هم که به آن اشاره کردید باید بگویم درصدد برنامهریزی مفصلی هستیم تا ویژهبرنامههای مختلف خانه موسیقی در قالب برنامههای موسیقایی، آئینهای نکوداشت و موارد مشابه امسال به شکل منسجمتری پیش روی مخاطبان قرار گیرد و بهزودی در این زمینه اطلاعرسانیهایی انجام خواهد گرفت. درباره نکتهای هم که درباره موضوع وفاق و همدلی اهالی موسیقی و نقش خانه موسیقی بود باید بگویم که طبیعتاً در این زمینه تمهیدات خاصی را در نظر نمیگیریم؛ اما فقط میتوانم بگویم بنده و همکارانم در خانه موسیقی آمادگی کامل داریم تا بتوانیم بسته به امکانات و مقدوراتی که وجود دارد نهایت تلاشمان را در جهت اتحاد و همدلی اهالی موسیقی به کار بندیم. در این زمینه بیتردید پیشنهادهای اهالی رسانه هم میتواند مسیر مؤثری برای بهبود همین روندی که اشاره کردید، داشته باشد.
*کانون تهیهکنندگان خانه موسیقی میتوانست یکی از مهمترین و مؤثرترین مجموعههای تحت پوشش خانه موسیقی برای پیشبرد اهداف صنفی و اجراییاش باشد. به نظر میآید پس از تأسیس و تشکیل «مجمع تولیدکنندگان و تهیهکنندگان موسیقی» که آن هم برای خود داستانهایی دارد، تا حد زیادی فعالیتهای صنفی این کانون مهم تحتتأثیر قرار گرفته و گویی اعضای این کانون تمایل چندانی برای انجام فعالیتهای صنفی و حتی حمایت از هنرمندان و اعضای معتبر خانه برای برگزاری کنسرتهای موسیقیشان ندارند. آیا قرار نیست در این راستا فعالیتهای مؤثرتری انجام گیرد؟
کانون ناشران خانه موسیقی اصلاً با همین هدف تأسیس شده است. طبیعتاً بخشی هم مربوط به پیگیری حقوق صنفی اعضای کانون است که میبایست بهصورت روتین انجام شود. اما واقعیت ماجرا این است یکی از موضوعات مهمی که حضور دوستان تهیهکننده و ناشر در کانون را برای ما دارای ارزش بیشتری میکند، ایفای نقش این کانون بهعنوان یک بازوی حمایتی خانه موسیقی است. چون این کانون تنها کانونی است که اعضای آن مستقیماً کار اقتصادی میکنند؛ اما کانون ناشران خانه موسیقی متأسفانه در این مدت آنگونه که باید مؤثر عمل نکرده و خیلی برای این مجموعه وقت نگذاشتند. درحالیکه انتظار شورایعالی، هیئتمدیره و بنده بهعنوان مدیرعامل این است که دوستان عضو کانون بیایند و از گروهها و هنرمندانی که در حوزه موسیقی غیر سرگرمکننده فعالیت میکنند، باتوجهبه بضاعتشان حمایتهایی را انجام داده و حتی تجربیاتشان را در اختیار این گروهها قرار دهند.
ما اکنون تهیهکنندگان صاحبنامی در حوزه موسیقی پاپ داریم که خوشبختانه هر کدامشان خوانندگانی را تحت پوشش خود دارند که میتوانند بسته به میزان ارادت و علاقهمندی خود به موسیقیهای غیرسرگرمکننده، حمایتهایی را از آنها انجام دهند. حتی بنده در این زمینه با دفتر موسیقی وزارت ارشاد هم وارد مذاکره شدم تا بهواسطه قوانینی که میتواند در این زمینه اعمال شود، شرایطی را فراهم کنند تا تهیهکنندگان از گروهها و هنرمندان فعال در سایر گونههای موسیقی نیز حمایت کنند. حمایتی که شاید برایشان آنچنان سودی نداشته باشد اما میتواند آغازگر جریان مؤثری در اقتصاد گروههای موسیقی باشد که در حوزههای غیر سرگرمکننده فعالیت میکنند؛ اما به دلیل کمبود بودجه قادر به تأمین هزینههای کنسرت نیستند. این موضوع برای خانه موسیقی بسیار مهم است و امیدوارم بتوانیم در ماههای آتی به نتایج مطلوبی برسیم.
*آقای نوربخش اصناف مرتبط با حوزه موسیقی در این چند سال شرایط سختی را از سر گذراندند، آیا فکر میکنید در این شرایط اقتصادی ویژه، نقطه امیدی برای بهبود شرایط اصناف مرتبط با حوزه موسیقی علیرغم تمام محدودیتها و دشواریهای مالی و اجرایی وجود داشته باشد؟
ببینید تا الان هم بااینهمه چالش و مضیقههای کوچک و بزرگی که داشتیم، اگر بخواهم منصفانه حرف بزنم باید بگویم اغلب صنوف خانه موسیقی عملکرد موفقی داشتند. پس چنین نیست که بخواهیم بگوییم بد بودند. چون همه میدانیم مشکلات زیادی وجود دارد که مرتفع کردن هر از یک آنها کار بسیار دشواری است. ضمن اینکه نقطه امید همه اعضای خانه موسیقی با همه مشکلاتی که دارند، همین خانه موسیقی است، حتی اگر به آن نقد داشته باشند، حتی اگر بخواهند دعوا کنند.
اصلاً اینجا تنها جایی است که میتوانند بیایند و هر چه دلشان میخواهد بر سر ما فریاد بزنند. من بههیچعنوان معترض آنها هم نمیشوم. اینجا متعلق به همه اهالی موسیقی است. تا همینالان هم چنین بوده و شما دیدید که در رسانهها هم بر علیه بسیاری از نکات خانه موسیقی حرف زده شده اما بنده و همکارانم تا آنجا که بوده به این نکات احترام گذاشتیم.
اینها یک امتیاز است، اینها یک نقطه امید است و میبایست شرایط بهگونهای هدایت شود که بتوانیم چراغ این نهاد صنفی را روشن نگه داریم. طبیعتاً در این زمینه اختلافاتی هم وجود دارد که قطعاً میتوانیم با گفتوگو برای حل آنها اقدامات لازم را انجام دهیم.
* آقای نوربخش بسیاری از اهالی موسیقی بهواسطه نفوذ مؤثر شما در مجموعههای مختلف، انتظاراتی فراتر از وظایف یک نهاد صنفی مانند خانه موسیقی را دارند که میتواند برای آنها و آینده صنفیشان دربرگیرنده نکات پر امید و روشنگرانهتری باشد...
من از اهالی شریف حوزه موسیقی میخواهم ما را در انجام وظایفمان و در مسیر رسیدن به اهداف متعالی مندرج در اساسنامه و بهثمررسیدن این اهداف صنفی یاری کنند و قطعاً اگر ایدهای دارند و فکر میکنند میتوان کاری کرد، من با تمام وجودم مشتاقم که در خدمت این دوستان باشم و کاری برایشان انجام دهم.
* نه به عنوان مدیرعامل خانه موسیقی که به عنوان یک خواننده شناختهشده موسیقی ایرانی، شرایط موسیقی کشور در ماههای گذشته را چطور ارزیابی میکنید؟
ازنظر رونق اجراها و کنسرت خیلی پررونق اما از نظر سطح هنری به ویژه در حوزه موسیقی ایرانی بسیار بسیار نازل؛ به اعتقاد من سال گذشته و حتی در همین چندماه اخیر اولاً کنسرتهای پرتعداد و باکیفیتی در حوزه موسیقی ایرانی برگزار نشد و میتوان گفت سال ۱۴۰۲ سال فاجعهبار و افتضاحی برای موسیقی ایرانی بود. اصلاً مگر چه تعداد کنسرت ایرانی در سال گذشته برگزار شد؟ به اعتقاد من در چندین ماه گذشته ماجرای برگزاری کنسرتهای موسیقی در حوزه موسیقی ایرانی به قدری فاجعهبار و وحشتناک بود که واقعاً مغموم و افسرده میشوم. در سالنهای بزرگ که هیچ، حتی در سالنهای کوچک هم کنسرتهای با کیفیتی به غیر از مواردی معدود و انگشتشمار برگزار نشد. اینها واقعاً موضوعات خطرناکی است که باید در خانه موسیقی و هم در دیگر مجموعهها روی آن فکر و بازنگری داشته باشیم.به اعتقاد من این زنگ خطر از خیلی وقت پیش به صدا درآمده است. اصلاً من هم در این چارچوب قرار دارم و در این خانواده هستم. ما باید بدانیم کجا هستیم؟ آیا میدانیم آینده موسیقی ما و آوازخوانی چگونه است؟ آیا میتوانیم بار دیگر به وجود گروههایی چون «پایور»، «عارف»، «شیدا»، «کامکارها» و مجموعههای مشابه امیدوار باشیم؟ اصلاً آیا پرسیدهایم چرا کسی نمیآید؟ به خدا که ما نوازنده خوب کم نداریم. من بر اساس آمار به شما میگویم که اکنون سازندگان سازی را میشناسم که وقت سرخاراندن ندارند. پس نتیجه میگیریم علاقهمند و نوازنده و هنرجو هست. اینها همه هستند منتها نه در کنسرتها و اجراهای زنده، بلکه در کارگاهها و کلاسهای موسیقی؛ اما پس چرا بسیاری از آنها خروجی ندارند؟ چون بسیاری از این هنرمندان احساس میکنند در کنسرتها مخاطب ندارند بنابراین فقط به کلاسها بسنده میکنند و اجراهای زنده برایشان اهمیتی ندارد. اصلاً به همین جهت است که به آموزش روی آوردهاند تا درآمدشان از آن جا باشد. اینها آفت است که طی ماههای اخیر به شدت گریبانگیر موسیقی جدی ما شده است.لبته در حال حاضر بحث صلاحیت تدریس دست خانه موسیقی است و ما در این زمینه اقداماتی را انجام دادهایم که هر نوازندهای کارت صلاحیت تدریس را دریافت نکند. البته که به هیچعنوان نگاه حذفی نداریم و تلاش میکنیم تا با برگزاری کارگاهها و مسترکلاسهای مختلف، افراد به درجه احراز دریافت کارت صلاحیت تدریس برسند اما بر این باورم حضور موسیقی جدی در چنین مسیری بسیار برای موسیقی ایرانی خطرناک است. اصلاً مگر جلیل شهنازها، عبادیها، بدیعیها، یاحقیها و شریفها تا این حد کلاس و کارگاه داشتند؟ اینها همه هنرمندان بسیار ماهر در عرصه تکنوازی بودند که کار اجراییشان را میکردند. اما الان چنین شده که وقتی اجراها و تولیدات تعطیلشده همه به آموزش روی آوردهاند. اینها بد است و به جریان اصلی موسیقی لطمه میزند برای اینکه همه نمیتوانند درس بدهند. اصلاً شاگردانی که از این کارگاهها فارغ میشوند در بیرون چه میخواهند بکنند؟ اینها شرایطی است که موسیقی ما را به بدترین حالت ممکن تبدیل کرده و لازم است همگی تلاش کنیم تا از این شرایط احتضار بیرون بیاید.
* آقای نوربخش از ماجرای خانه موسیقی که عبور کنیم، به ماجرای خانه هنرمندان ایران میرسیم که جنابعالی در این مجموعه صنفی هم عهدهدار سمت هستید، مایلم در وقت پایانی این مصاحبه، درباره تازهترین وضعیت این مجموعه که طی ماههای اخیر با مشکلات زیادی هم روبهرو شده، گزارشی را ارائه کنید...
خانه هنرمندان ایران متأسفانه مدتی است که مورد بیمهری قرار گرفته است و قطعاً میدانید که ساختار این مجموعه به شکلی است که شهردار محترم تهران یا نماینده وی عضو شورای عالی است؛ مسیری که شهرداری را ملزم به پشتیبانی از خانه میکند. مسیری که متأسفانه به دلیل برخی از اختلاف سلیقههای مدیریتی شهرداری و مدیریت خانه هنرمندان منجر به قطع کمکها شده است. طبیعتاً این اتفاق با تنشهایی هم مواجه بوده و وضعیت خانه را به سمتی هدایت کرده که چندان مطلوب نیست.
به هرحال خانه هنرمندان ظرفیتهایی دارد ولی درآمد حاصل از این ظرفیتها و مبلغ اجارهبهای آنها فقط دربرگیرنده نصف هزینهها هم نیست. از طرفی هم این مکان تعدادی کارمند دارد که در دوره پررونق خانه به این مجموعه اضافه شدهاند، رسم مروت نیست که در این اوضاع عدهای به بهانه سبکسازی بیکار شوند. به هر حال این مشکلات بوده و هنوز هم هست. در این زمینه هم قرار است تمهیداتی اندیشیده شود که بتوانیم در ماههای پیش رو از پس مشکلات فعلی خانه هنرمندان بربیاییم و امیدوارم در انجام این فعالیتها عملکرد مؤثری داشته باشیم.
* حمیدرضا نوربخش به عنوان خواننده و مدرس موسیقی و حمیدرضا نوربخش به عنوان مدیرعامل صنف موسیقی چه توقعاتی از مدیران عالی فرهنگ و هنر در ماههای آتی دارد؟
من هیچ توقع و خواسته شخصی ندارم. تا الان هم حتی یک ریال از جایی برای اهداف و منافع خودم امکانات دریافت نکردم. اما اکنون فقط یک خواسته صنفی دارم که شاید به خواسته شخصیام ربط پیدا کند. خواسته من از مسئولان فرهنگ و هنر کشور این است که آقایان به داد موسیقی سنتی برسید. بیایید یک بودجه مهم و بزرگ حمایتی را برای نجات این گونه موسیقایی ارزشمند اختصاص دهید و بدانید که موسیقی ایرانی در خطر است. این موضوع به نظرم مهمترین خواستهای است که باید مطرح کنم. آقایان لطفاً به داد این موسیقی در حال احتضار برسید. این موسیقی یک میراث چند صدساله است که بخشی از تاریخ و تمدن ما است و حیف است که در این مقطع تاریخ منقرض شود. این مسیر از تاریخ برآمده اما اکنون به شرایطی رسیده که هیچوقت در تاریخ تجربهاش نکرده بودیم.
موضوع دیگری که لازم میدانم برای چندمین بار آن را به عنوان یک مطالبه مطرح کنم، موضوع «کپیرایت» است. اگر این موضوع همانند دیگر کشورهایی که در آن کپیرایت به صورت جدی اجرا میشود، در کشور ما نیز اجرا شود، به نظرم اقتصاد موسیقی ایران نجات پیدا میکند. اصلاً این اپراتورهای تلفن همراه، پول موسیقی پیشوازهایی را که از مشترکشان دریافت میکنند، به حساب کدام هنرمند واریز میکنند؟ واقعاً پول دریافتی از این موسیقیها کجا میرود؟ چرا هنرمند خالق اثر همان پیشواز نباید در این فروش ذینفع باشد؟ به نظر من پاسخ به این پرسشها میتواند موجب ارتقای موسیقی شود. به هر حال من برای جامعه موسیقی آرزومند روزهای پر رونقی هستم که خدا کند شرایط به گونهای باشد تا ما در خانه موسیقی کمتر شرمنده هنرمندان باشیم.