از آرمان‌گرایی تا واقع‌گرایی
مجید صیادنورد (دکترای اندیشه سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2451
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


پزشکیان سیاست‌های کلی خود را تشریح کرد

دولت جدید مسیر را منحرف نمی‌کند

همدلی| سرویس سیاسی : “مسعود پزشکیان” در اولین برنامه تبلیغاتی خود در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم، در برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری حضور یافت.
به گزارش خبرآنلاین، او در این گفت‌وگوی تلویزیونی در پاسخ به سوالی درباره اینکه سال اول مجلس دوازدهم و اجرای برنامه هفتم است، آیا شما آن را اجرا می کنید، افزود: من در ثبت‌نام برای انتخابات ریاست جمهوری در آن پنج دقیقه گفتم ما نباید برنامه جدید و سیاست جدید داشته باشیم. سیاست مقام معظم رهبری مشخص است و هر دولتی که بیاید باید در راستای سیاست‌های کلی اقدام کند. قطعا اولویت ما رفتن به سمت سیاست‌های کلی و مسیری است که ما را به اهداف برساند.
پزشکیان گفت: معمولاً وقتی دولت‌ها برنامه اعلام می‌کنند، قطعاً کارهایی کارشناسی برای رسیدن به آن انجام داده‌ و پیش‌بینی‌های لازم را انجام داده اند و وظیفه ما این نیست که دوباره برنامه بدهیم، بلکه وظیفه ما این است که برنامه‌ای را که دولت با کار کارشناسی به مجلس داده، ادامه دهیم و سعی کنیم برنامه‌ها را درست و به موقع اجرا کنیم. اگر در ارزیابی‌هایی که ممکن است در آینده شکل بگیرد، ببینیم که برنامه یا نیروهای اجرایی ممکن است نواقصی داشته باشند، اصلاحاتی در مسیر باید شکل بگیرد. مشکلی که در دولت‌ها و تغییر مدیریت‌ها داریم این است که هر کسی می آید برنامه و مسیر را تغییر می دهد.اهم اظهارات پزشکیان را بخوانید:
* مشکلی که در دولت‌ها داریم این است که هر کسی مسیر و برنامه را عوض می‌کند. وظیفه فرد جدید رسیدن به راه مورد نظر است. مانند آن پیرزنی نباشیم که بگوییم بدوزند و ببافند و بگوییم خوشمان نیامد، اینکه بنشینیم برای این برنامه برنامه بنویسیم آن وقت مسیر را عوض می‌کنیم.
* امکان دارد برنامه هفتم با برنامه شما تناقض داشته باشد، شما چه خواهید کرد؟ این سوالی بود که پزشکیان در پاسخ به آن گفت: تناقض اگر خلاف جهت سیاست باشد باید اصلاح شود، اما اگر برنامه در جهت اجرای سیاست‌ها است باید برنامه را ادامه داد. اگر این برنامه نیازمند بازنگری جهت تسریع در کار است باید استراتژی که ما را به هدف برساند را پیاده کرد. کاری که باید در دولت انجام دهیم این است که مجریان را چابک‌تر کنیم تا ما را به هدف نزدیک‌تر کند.
 * در جهت رسیدن به اهداف باید سه اصل مسئولیت پذیری، طی کردن مسیر دستیابی به هدف و پاسخگویی را در نظر بگیریم. اگر می‌خواهیم که مملکت ما به نتیجه برسد باید مشخص شود که چه کسی مسئول است؟ چه باید بکند و اگر نکرد باید پاسخگو باشد.
* امروز بنگاه‌های بسیاری داریم که کار را بر عهده گرفتند، مدیریتی می‌کنند، ضرر می‌دهند اما فوق‌العاده مدیریتی دریافت می‌کنند، درحالی که در هیچ جای دنیا به چنین مدیری که سیستم را تخریب می‌کند و از هدف دور می کند فوق‌العاده مدیریتی داده نمی شود.
 * اگر در سیستم اداری پرداختی را براساس عملکرد به نیروی انسانی نه براساس روز کاری باشد ما زودتر به هدف می رسیم.
* مسیر پیشرفت از نظر علمی مشخص است و قرار نیست هر دولتی برسر کار آمد مسیر را منحرف کند.
*به عنوان پزشک با بنده قرارداد می‌بندند که چندین عمل انجام دهم و کلاس بروم اگر این اقدامات را انجام دهم مقداری پول بدهند اما اگر انجام ندادم نباید به من پول بدهند. من الان کار بکنم یا نکنم پول میگیرم بنابراین تفاوتی میان فردی که کار می‌کند و نمی‌کند وجود ندارد.  من به عنوان کارمند دولت حقوق می‌گیرم.
* یکی از مهم‌ترین مسائل عدالت است ، الان به مناطق محروم امکانات نمی‌دهیم، در بسیاری از روستاهای سیستان و بلوچستان مشکل آب وجود دارد.
 * وقتی با مردم آشتی کنیم و اعتماد سرمایه‌گذار را جلب کنیم می‌توانیم به پیشرفت اقتصادی دست پیدا کنیم، اگر ثبات اقتصادی وجود داشته باشد سرمایه‌گذاری با شک و شبهه می‌آید. هر روز یک بخشنامه دادن ما را به اهداف مدنظر رهبری نمی‌رساند. بدون علم، کارشناسی، آگاهی و حذف افراد به دلیل  اینکه حرف من را گوش نمی‌کند ما را به هدف نمی رساند. انسان عالم قرار نیست حرف من را گوش کند، من حرف او را گوش می‌کنم.
 * باید بپذیریم که اگر می‌خواهیم به سیاست‌های مدنظر رهبری دست پیدا کنیم باید به دنبال افراد عالم و آگاه برویم. وظیفه کسی که جای فرد قبلی می‌آید ادامه مسیر قبلی است؛ حال اگر راه نامناسب بوده باید کارشناسی مجدد انجام داد و اگر راه مناسب است، لزومی ندارد که برنامه مجدد بنویسیم. نقشه کشیده شده و سیاست معلوم است و وظیفه مجریان اجرای مسیرهایی است که ما را به اهداف برساند. در نتیجه نیازی به نوشتن برنامه مجدد برای اجرای برنامه فعلی نیست.
* در پاسخ به این سوال که محتوای برنامه هفتم توسعه برای رسیدن به اهداف کافی است: بنده برنامه دولت برای رسیدن به اهداف را مشاهده نکردم اما تصورم این است که برنامه مناسبی بوده که تقدیم مجلس کرده است. همچنین با استراتژی اصلاحات شامل مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی می‌توانیم به اهداف دست پیدا کنیم. شرایط به این ترتیب نیست که مسئولیت بدهید اما پاسخ نخواهید. من در مجلس دهم از وزیر پرسیدم که چرا قانون برنامه را اجرا نمی‌کنید این سوال دو سال در نوبت ماند. نیاز به نوشتن قانون در مجلس نداریم، چرا باید در چهار سالی که داریم باید دوباره قانون بنویسیم، بلکه مجلس باید برنامه‌ای که دولت نوشته را از خود دولت مطالبه کند.
* ما از عدالت حرف می‌زنیم اما هیچگاه سهم مناطق محروم را پرداخت نمی‌کنیم؛ اگر به مناطق مختلف نگاه کنیم، در میدان عمل چیزی از عدالتی که از آن صحبت می‌کنیم، وجود ندارد.
* امروز در اطراف تهران همه چیز در حال گسترش است در حالی که سیاست‌های کلی ابلاغی رهبری پیشگیری از توسعه نامتناسب، انتقال نیروها جهت برقراری تعادل میان منابع و مصارف است. تهران و سایر شهرهای بزرگ روزی با مشکلات آب و محیط زیست مواجه خواهند شد.
* نگاهی که باید به کارمندان و کارگران داریم این باشد که در مرحله اول زندگیشان بچرخد، مردم اکنون مشکلات زیادی دارند و تا کارمندان دولت ناراضی باشند ما به هدفمان نمی‌رسیم. یکی از مشکلات مهم نارضایتی زیادی است که در پرسنل وجود دارد، اول باید به آنها برسیم که آنها به مردم برسند و برام ما کار کنند.
* بدون سرمایه‌گذاری نه اشتغال ایجاد می‌شود و نه تولید افزایش می‌یابد؛ سرمایه‌گذاری نیز به این بستگی دارد که ما چه محدوده‌ای از بازار را در نظر می‌گیریم. آیا فقط کشور را می‌بینیم یا اینکه منطقه را نیز در نظر می‌گیریم؟ هرچقدر دید ما وسیع‌تر باشد طبیعی است رشد ما افزایش بیشتری را تجربه می‌کند.
* اگر می‌خواهیم به رشد مورد نظر برسیم باید به دو کار اساسی که در سیاست‌های کلی ابلاغی رهبری نیز به آن اشاره شده، عمل کنیم؛ گام اول مشارکت مردم و به صحنه کشیدن آنها در اقتصاد و سپس شکستن یخ اختلاف میان دولت و مردم است؛ الان بین مردم و دولت شکاف ایجاد شده است و باید مردم را در صحنه نگه داریم؛ باید مغزها، استعدادها و نیروهای نخبه‌ای که به دلیل رفتارهای ما در حال خروج از کشور هستند را در کشور نگه داریم؛ چراکه اینها هستند که می‌توانند ما را به رشد مورد نظر برسانند.
* برای سرمایه‌گذاری مشترک میان کشورهای منطقه و ایران باید رضایت و امنیت برای سرمایه‌گذار وجود داشته باشد تا او در کشور ما سرمایه‌گذاری کند؛ ما نمی‌توانیم با قانون‌های و تصمیمات خلق‌الساعه و تغییرات مدیریتی و روشی به چنین اهدافی دست یابیم. با ثبات در قانونگذاری و تصمیم‌گیری و همچنین ثبات در برخورد با تولید کنندگان، احترام به نخبگان و توانمندان و همچنین توجه به افکار و ایده‌های آنها و برداشتن موانع از سر راه این افراد می‌توان به رشد ۸ درصدی دست یافت.
* با شعار دادن نمی‌توان به رشد ۸ درصد و اهداف دیگر دست یافت، زمانی که توانستیم با مردم آشتی کنیم و اعتماد سرمایه‌دار و سرمایه‌گذار را جلب کنیم و به کارشناس و تولید کننده احترام بگذاریم، دستیابی به اهداف نیز امکان پذیر است.
* درباره برنامه ریزی‌های اقتصادی: برنامه‌ریزی‌های ما همان برنامه‌ریزی‌های دولت است و ما باید نگاهمان را اصلاح کنیم؛ من به عنوان سیستم و مدیر باید مردم را به عنوان سرمایه‌های کشور ببینیم. رهبری شعار سال را تولید با مشارکت مردم تعیین کردند، غیر ممکن است که با نگاهی محدود و افرادی که فقط دور و بر خود را می‌بینند مردم را جلب کرد و مشارکت آنها را عملیاتی کرد، بلکه زمانی می توانیم مشارکت مردمی را ایجاد کنیم که بیایند و آزاد باشند و بدانند که ما با آنها می‌توانیم به اهداف دست پیدا کنیم؛ منظور من از مردم آن نخبه و آن سرمایه‌گذاری است که به خاطر رفتار غلط من به عنوان دولت در حال فرار کردن از کشور است.
* اگر دولت من روی کار بیاید، دست این افراد را می‌بوسیم و از آنها خواهش می‌کنیم تا در کشور بمانند چرا که اگر این افراد ماندند و سرمایه‌گذاری کردند ما می‌توانیم اشتغال ایجاد کنیم و رشد اقتصادی را تحقق دهیم. باید بپذیریم که اگر می‌خواهیم به اهداف سیاست‌های کلی دست یابیم دنبال افرادی بگردیم که مهارت و علم را دارند.

* اگر داده‌ها در کشور شفاف شود به راحتی می‌توان جلوی قاچاق، زمین خواری، رانت و رشوه را گرفت. در مجلس وقتی برخی می‌خواستند با FATF مخالفت کنند، می‌گفتند که اگر این موضوع را بپذیریم آمریکا میفهمد که چقدر پول را در کجا هزینه کردیم؛ من با پذیرفتن یا نپذیرفتن FATF کاری ندارم اما معتقدم که باید FATF داخلی پیاده کنیم و حداقل کاری کنیم که در کشور ما پول گم نشود.
* در سیستم ضدفساد می‌توان از افراد خواست که چرا خلاف واقع گفتند به عنوان مثال فرد گفت ماهانه ۱۰۰ میلیون دریافت می‌کنم اما ناگهان ۱۵۰ میلیون واریز می‌شود. در اروپا مرز وجود ندارد چون همه چیز شفاف است و فرار مالیاتی وجود ندارد، اما در کشور ما فرار مالیاتی وجود دارد.
* گفته شده ۱۰ هزار میلیارد گم شد، چرا گم شد؟ خوابمان برد که ۱۰ هزار میلیارد گم شد؟ FATF را اجرا نمی کنند اجرا نکنند حداقل FATF داخلی را اجرا کنید تا متوجه شوید فردی که کارمند ساده است چگونه میلیاردر شده است.
*علت گم شدن پول در کشور به دلیل عدم شفافیت در داده‌ها است، این در حالیست که قوانین مربوط به این موضوع نیز وجود دارد.
* دولت من قرار است همان برنامه‌ای که نوشته شده را اجرایی کند؛ آنچه که می‌تواند هزینه را از دوش مردم بردارد و ما را به عدالت نزدیک کند این است که دولت، مجلس و قوه قضاییه بر سر سفره‌ای بنشینند که مردم نشسته‌اند.
* نخست وزیر سوئد بیماری پیدا کرد، برای نوبت عمل ۶ ماه ماند. در آخر این موضوع رسانه ای شد که در نوبت عمل است. میتوانست خصوصی خدمت بگیرد و عمل کند و یا به کشورهای دیگر برود، اما نمی خواست خارج از سفره مردم برای خود خدمت بگیرد.
* ما برای عده‌ای مدارسی را ایجاد کرده‌ایم که با هزینه‌های سرسام‌آور اداره می‌شود و کسانی که وارد دانشگاه‌های دولتی می‌شوند نیز از این دانشگاه‌ها هستند، اگر می‌خواهیم ضریب جینی اصلاح شود باید بر اساس عدالت آموزش و خدمات سلامت ارائه دهیم و به سالمندان و مناطق محروم توجه ویژه کنیم. باید مسئولان بر سر سفره‌ای بنشینند که مردم نشسته‌اند؛ اگر این کار را انجام دهیم مردم می‌توانند به ما اعتماد کنند اما اگر این کار را نکنیم ظریب ها صرفا عددهایی است که نوشته شده است و محقق نمی‌شود و در نهایت نیز تقصیر را نمی‌پذیریم و به گردن آمریکا می‌اندازیم.
* ما باید خود را اصلاح کنیم و اگر خودمان را اصلاح کنیم مردم عزیز کشورمان به ما اعتماد می‌کنند و ما را قبول خواهند کرد؛ در آخرت از صداقت ما سوال خواهند کرد؛ اگر با مردم صادقانه رفتار کنیم، مردم عزیز ما عزیز و بزرگ هستند و پای انقلاب مانده‌اند. در جریان فاجعه ای که اتفاق افتاد و رئیس جمهور محترم و عزیزان را از دست دادیم مردم باز به خیابان‌ها آمدند و حماسه خلق کردند؛ این مردم ارزش آن را ندارند که با آنها صادق نباشیم بلکه باید به آنها با صداقت رفتار کنیم.