معرفی مجموعه شعر «شرح درد اشتیاق»؛ دفتری در مثنوی از شاعران کرمانشاه به اهتمام ناصر گلستان فر
این ددان درنده را سر زن
فیض شریفی ( منتقد و پژوهشگر ادبیات)ناصر گلستان فر، این اثر ارزشمند را به دکتر محمد علی سلطانی، پدر تاریخ کرمانشاه و به فیض شریفی، شاعر، منتقد و نویسنده، تقدیم کرده است. این کتاب قطور و موقر در ۳۰۰صفحه سامان بندی شده است و نام شاعران مثنوی سرا بر اساس خطی – زمانی و سال عمر سرایندگان در فهرست آمده است. از شاعران متعارف تر در این اثر شکوهمند: «از ابوالقاسم لاهوتی، رشید یاسمی، رحیم معینی کرمانشاهی، اسماعیل نواب صفا، یدالله بهزاد ،احمد حیدربیگی، میر جلال الدین کزازی، عباس درویشی، جعفر درویشیان، سیاوش خسرو آبادی ....و ناصر گلستانی فر» مثنویهای زیبایی آمده است. ناصر گلستانی فر در مقدمه کتاب نوشته است: «شاعران این گزیده به شهادت زندگی و آثارشان در جهانی که رنگ خیره کننده زرق و برق و قدرت، چشم ها را کور میکند به همه بیم و امیدها خود و شأن آدمی را پاس داشتند تا «شاید روزی آن روشنای گمشده بازگردد و شاید، شاید روزی آری / شاید روزی از پس هزار و اندی سال / در شبی از شب هایی از دلتنگی / مالامال ...کسی پیدا شود / و بخواند شعری از این دفتر شاید ... که «آنچه از سر گذراندیم تماشایی بود.»
کرمانشاه، شاعران خلاق و نام آور و نوآوری دارد که آنها هم در شعر کلاسیک قلم میزنند، هم در شعر نو نیمایی و شاملویی. لاهوتی از اولین بنیانگذاران شعر نو ایران است. او پیش از نیما به تأسی از شاعران روسی در قالبهای کهن و نو دست به نوآوری زده است. ناصر گلستانی فر، یک مثنوی مطول به نام «پهلوان آشتی» از ابوالقاسم لاهوتی آورده است: «شهر ما داشت آدمی پر زور/ در همه ملک زور او مشهور/ او درختان و بیخ برمیکند، ببرها را به مشت می افکند .../ مادرت را به پیش چشم بگیر / به فاشیستان چو شیر خشم بگیر/ این ددان درنده را سر زن / تیغ بر خائن ستمگر زن ...»
رشید یاسمی هم یک شاعر شهیر است که با ملکالشعرای بهار مأنوس بوده است. او را باید واضع چهارپاره در ایران دانست. مثنوی بلند «بیشه» یکی از شعرهای موفق رشید یاسمی است: «بیشه در فصل خزان زیباتر است / زان که هر برگش به رنگ دیگر است ...»
رحیم معینی کرمانشاهی، یکی از پایه گذاران ترانه سرایی در ایران است. او یک مثنوی غرا درباره «طاق وسان» سروده است: «ای طاق خموش طاق وسان / تاریخ زبان بلند ایران / ای آینه هزار تصویر/ افسانه سرای گیتی پیر ...»
نواب صفا نیز از بزرگان تصنیف سرایی در ایران است. نواب یک مثنوی بلند در ستایش مهدی خالدی، نوازنده چیره دست ویلون سروده است: «مرا تا ساز مهدی در کنار است / دگر با غصه و با غم چه کار است ...»
یدالله بهزاد، شاعر محبوب مردم، یک مثنوی را با عنوان «در راه مردم» سروده است: «ای ز بار خستگی آزرده جان / وز تکاپو ماانده پای ناتوان ...»
میر جلال الدین کزازی یکی از پژوهشگران و سرایندگان سره سرای تاسیانی ایرانی است که مثنوی «شکوه کوه» را به تأسی از قصیده دماوند بهار سروده است: «ای کوه سپهر سای سر بر/ ای سایه تو هماره بر سر ...»
عباس درویشی کرمانشاهی یکی از شاعر شهیر و نو اندیش کرمانشاه است که از بوطیقای شعری اخوان ثالث و به خصوص شفیعی کدکنی پیروی میکند و شعرهای کلاسیک و نیمایی زیبایی را بر بساط نشر نشانده است. این شاعر گرانمایه را باید از لحاظ پشتوانه فرهنگی و زیبایی شناسی و عمق عاطفی در کنار اخوان ثالث، اسماعیل خویی، شفیعی کدکنی قرار داد. مثنوی «قند شعر پارسی» یکی از مثنوی های زیبا و نوین عباس درویشی کرمانشاهی است: «ای غزل، کو جذبه زیبایی ات / نام پر آوازه ی غوغایی ات؟ ...» بحث دربارهی این اثر زیبا، مثنوی، صدها من کاغذ می شود، اما باید گفت که شاعران ما چرا باید در عصر معراج فولاد و اصطکاک فلزات شعر کلاسیک میگویند؟ آیا ما پایی در جهان صنعت و مدرن داریم و پای دیگرمان را در میدان جهان جدید گذاشته ایم؟ آیا ما جمع اضدادیم؟ آیا باید به قول نیما با زبان مردگان حرف بزنیم و با چشم شاعران کلاسیک به جهان بنگریم؟ آیا باید با صورخیال شاعران کهن سخن بگوییم؟ ناصر گلستانی فر، شاید با مثنوی های خود به این پرسشها پاسخ دادهاند: «چراغی بر نشد از شعله سرد / ...و شب آمد هوای گریه آورد ...»
وقتی شاعر به غریزه شعر می گوید شاید به قول فروغ متوجه نمیشود که در کدام قالب شعر میسراید ... و در کدام مانیفست شعری سخن ساز میکند. دست ناصر گلستانی فر هماره وسیع باد. او شیفته شعر خوب است، در هر قالبی که باشد، باشد، برای او فرقی نمیکند.