تاملی بر سکوت منتسب به جامعهشناسان!
محمدحسن علایی(جامعهشناس)در این جستار ضمن عرض تسلیت و تاسف دوباره برای از دست دادن مسئولان و خادمان فقید ملت در حادثه تلخ اخیر؛ بنا دارم به عنوان یک عضو کوچک از خانوادهی جامعهشناسان ایرانی، به اجمال تاملی داشته باشم بر سکوت اخیر منتسب به جامعه شناسان در ارتباط با حوادث اخیر که مورد انتقاد برخی از مخاطبان و برخی از اصحاب رسانه واقع شده است.
اولا بنده سکوت منتسب به همهی همکاران ارجمندم در خصوص حادثهی خساراتبار اخیر را امری قابل تعمیم به همهی ایشان قلمداد نکرده؛ حداقل به نحوی تجربی میتوانم به مباحثات دو تن از جوان ترین ایشان (آقایان دکتر شهرستانی و دکتر دخانچی) اشاره کنم که تقریبا به تفصیل در خصوص حوادث اخیر، میزان مشارکت بخشهایی از مردم در مراسمات سوگواری و تشییع؛ چندوچون ها بر سر امر ملی، شکافهای اجتماعی و ... هر کدام از نظرگاه خویش پرداختند که بنده به رغم برخی تفاوت دیدگاهها مواضع هیچ کدام از این دوستانم را خالی از فایده و فاقد بصیرتهای جامعه شناختی نیافتم.
ثانیا در حوادث چند سالهی اخیر گاه و بیگاه خود نگارنده و اساتید مطرح جامعه شناسی و فلسفه فعال در حوزه عمومی در هر فرصتی که یافتهاند چه در صفحات مجازی و چه در سایر رسانه ها و خاصه خود برنامه «شیوه» شبکه چهار سیما به طرح مواضع انتقادی و ارائه نقطه نظرات، آسیبشناسی ها و راهکارها و پیشنهادهای خویش پرداختهاند که با توجه به سیاستهای اتخاذ شده در عرصه ی فرهنگ علیرغم اینکه به سختی میتوان نشانهها و شواهد چندانی در بهرهگیری از آن ها در مقام سیاستگذاری احصا کرد ولی هم چنان به توان همکاران جامعه شناس خویش در جهت ارتقای سطح گفتمانی در ساحت حکمرانی امیدوارم.
ثالثا؛ بی تردید دغدغه نظریه پردازی در سطوح خرد و کلان ملی، افزایش تقویت توان حل مسئله و تلاش برای رفع فقر تئوریک سیستم و کژکارکردی های نهاد علم و آکادمی ایرانی و ... از اهم مساعی ایشان بوده و هست. انبوه تولیدات علمی ایشان در قالب کتب و مقالات تخصصی در نسبت با بحرانها و مسائل اجتماعی و فرهنگی اگر به چشم عنایت نگریسته شود گواه همین مدعای نگارنده تواند بود انتقادات صریح درون گروهی نگارنده به برخی از مواضع روشنفکران و همکارانم که به جای خویش به نحو مستوفایی بدیشان پرداختم به هیج وجه نافی مساعی شبانهروزی ایشان نبوده و نیست.
رابعا، به عنوان دانش آموخته جامعهشناسی و مولف کتاب «گفتمان وفاق» و به جهت ارتباطات و مکاتبات علمی که بنده با شخصیت های فکوری چون دکتر عبدالکریمی، دکتر محدثی، دکتر میری و ... داشته ام علیرغم برخی اختلاف نظرها و انتقادات در همهی این سالها به هیچ وجه ایشان را خالی از دغدغههای ملی نیافتهام، در همین نمایشگاه کتاب اخیر در سیاه مشق اخیرم با عنوان «شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرهی نیستانگاری» به بازتاب برخی آرای خویش و این دوستان ارجمند در نسبت با نظام مسائل کشور در ارتباط با موضوع کتاب پرداختهام.
خامسا، بنده به نوبهی خویش ضمن پذیرش برخی از وجوه انتقادات، در پاسخ به مخاطبان دغدغهمند و به جهت رسالت خویش، تلاش خواهم کرد در تداوم فعالیتها و خدمات بیچشمداشت پیشین، مخصوصا در شرایط خطیر امروز کشور مخاطبان خویش را به قدر بضاعت اندک خود همچنان همراهی کنم. در آخر امیدوارم از اساتید عزیز نیز به طریق اولی در روزهای آتی و در تداوم مجاهدتهای فرهنگی ایشان، ضمن تأملات تجربی و نظری دقیق، شاهد تحلیلها، تبیینها و بصیرتهای انسجام بخش، وفاقآفرین و کارساز بیشتری باشیم.