سوهان روی اعصاب تهران!
دکتر امید مافی (روزنامهنگار)روی تابلوهای بزرگ تبلیغاتی طهران پریروز و تهران امروز از ولیعصر تا تجریش، از ستارخان تا سهروردی و از پونک تا رسالت کمتر اثری از شاهکارهای فرشچیان، شاه بیتهای شهریار و نستعلیق دلربای میرعمادِ حسنی است. آنچه بیش و پیش در این بزرگراه و آن خیابان در قاب چشمها جا گرفته، تبلیغات تهوع آور کلاسهای دهشتناک و استرس زای کنکور است و شینیون و هایلایت مدل ۲٠۲۴ برای خانمها و البته فست فودها و بازارهای موبایل و فرش و لوازم خانگی و دیگر هیچ! کاش مدیریت شهری که عادت کرده با تبختر از سیاهه افتخارآمیز اقدامات در ارگان مطبوعاتی و مجازستان خود سخن براند،فارغ از کارهای پوپولیستی به این سوال سهل و سلیس پاسخ دهد که زیر یوغ تبلیغات محیطی و زیر رگبار بیلبوردها و فیکسچرهایی که مد و مصرف گرایی را بی وقفه فریاد میزنند و روزگاری تلخ تر از هلاهل ترسیم میکنند، چگونه میتوان به ایجاد کلان شهری غنوده و سُریده در دامن فرهنگ اصیل و بی بدیل امیدوار شد و چگونه باید از نسل Z خواست که بنان و شجریان را به تتلو و تویِ اف ام ترجیح دهد؟ بی لاف و گزاف تبلیغات اضطراب آور و هولناک کران تا کران شهر را تسخیر کرده اند تا شهروندان به خرید فلان فرش ماشینی و بهمان ماشین ظرفشویی ترغیب شوند و در ماراتنی بی انتها به رحلت آمال دیر و دور خویش بیندیشتد. تا شهر خسته از شعارهای یلخی و پوشالی در قامت موجودی زنده همگام با چشم و هم چشمیِ برند بازانِ بورژوا، بر روان دیاری که قرار بود عطر مرزه و نعنا را به مشامها برساند،سمباده و سوهان بکشد و راکبان و رهگذران را از لَختی تأمل بر حذر دارد! اینجا بیلبوردها بساطشان را پهن کرده اند و عابران و راکبان را قورت داده اند و غم دکمه لباس رهگذران را پوشانده و ملالی نیست جز تحقق خوابها و خیالیهای بی سبب. اینجا که زیستن در رواق آرامش و آسایش از حافظه شهری به غایت شلوغ و پرازدحام به اکسیری نایاب بدل شده است. بی مداهنه!