مردم به‌مثابه ریشه‌ها
محمدعلی نویدی (استاددانشگاه)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2467
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


نکاتی پیرامون اندرزنامه‌ها و نصایح الملوک نویسی

جهانگیر ایزدپناه (فعال اجتماعی)

اندرزنامه و نصایح الملوک ها در زمانه حکومت‌های سنتی واستبدادی رایج بودند.حاکمان قدرت بلامنازعی داشتند و خردمندانی که سعی بر مهار کردن این قدرت بلامنازع را داشتند تنها در چارچوب همین اندرزنامه‌ها و سیاستنامه ها اجازه می‌یافتند که با حاکمان سخن گویند اما با وقوع جهان مدرن عناصر و تمهیدات قانونی برای مهار قدرت حاکمان اندیشیده شد که مردم بتوانند حاکمان را کنترل کنند و حتی قدرت عزل آن‌ها را داشته باشند.جامعه به تحول و ترقی و بهبود شرایط زیستی نیاز دارد و لازمه این امر نقد و بررسی وضع موجود و رفع نقصان و کاستی هاست.بنابه شرایط و سطح توسعه جامعه و نحوه رابطه بین حاکمان و حکومت شوندگان،مصلحان و کسانی که خواهان اصلاح یا تغییر وضع موجودند نظرهای خود را بیان می‌کنند.ابتدا و انتهای این بیان کاستی ها و نظرات اصلاحی از نصایح الملوک ها و سیاستنامه ها تا قیام‌ها و جنبش‌ها و طغیان‌ها و جریان‌های چریکی و انقلاب است.اما باید دید که تفاوت و شرایط  اندرز و نصیحت الملوک با دیگر مقوله‌ها در چیست.نوع نصیحت الملوک یا نصیحت زمامداران که در واقع پندواندرز است هم برای سلاطین و وزرا و امرا و هم برای حاکمان ولایت مختلف بود.این ناصحان معتقد به اصلاح جامعه از طریق سطوح بالا یا فرادستان بودند و در این پندار بودند که با پندواندرز سلاطین و حاکمان، امور را اصلاح خواهند نمود.خود این پندواندرزها بستگی به افکار و بینش و عقاید ناصحان آن‌ها دارد.به‌عنوان مثال امام محمد غزالی در نصیحت الملوک اش توفیق سلاطین و حاکمان را در توسل به دین و آیین آن و استحکام ایمان دینی می‌پندارد و سعدی هم رساله‌ای مختصر به نام نصیحت الملوک دارد که در باب نصیحت ارباب مملکت است و معتقد و امیدوار است که هر یک از حاکمان جامعه چندین نصیحت از سعدی را به کار بندند به توفیق خداوند ملک و دینش به سلامت باشد و نفس و فرزند به عافیت، دنیا و آخرت به مراد باشد.هم سعدی و هم امام محمد غزالی نصایحشان متکی بر کتاب مقدس و احادیث است و بر این عقیده اند که نصایح آن‌ها نمودی از ضرورت عدل و احسان است و ملوک جهان را نصیحت پروردگار بسنده است.سعدی در باب اول گلستان هم تحت عنوان «در سیرت پادشاهان» درصدد پندواندرز به حاکمان است و برای توفیق سلاطین و حاکمان ارتباط با خدا و علما،قدرشناسی و بزرگداشت پیشینیان، عبرت آموزی از تاریخ و سرگذشت،گزینش و برگماری شایستگان(شایسته سالاری) و برکناری و تنبیه خائنان و خاطبان،داشتن روحیه بازبینی یا نقد کارهای خود،دچار نشدن به غرور و خود بزرگبینی ضروری می‌داند.سعدی به سلاطین اندرز می‌دهد که عدل و انصاف،ایمان به خدا و الطافش داشته و به فکر آخرت باشند و ائمه دین و علما را گرامی داند و حرمت کنند و با صواب دید ایشان عمل نمایند،سلطنتشان تابع شریعت باشد نه باالعکس،به فکرعمران آبادی مساجد و خانقا،پل و آب آشامیدنی مردم و دیگر مایحتاج  مردم باشند،به خدمتکاران قدیم که پیر و ناتوان گشته‌اند و همچنین یتیمان و بیوه زنان و...نظر لطف مبذول دارد و آثار خیر پادشاهان قدیم‌تر از خود را پاس دارد و تخریب و بی احترامی نکند و فاسقان و فاجران را میدان ندهد.یک نکته مهم که لازم به یادآوری است با نگاهی به نصایح سعدی درمی‌یابیم که خیلی از نقصان‌ها و عیوبی را که بر می‌شمرد و سلاطین و حاکمان را از آنها برحذر می‌داشت و منع می‌کرد،به شکلی جدید در جوامع امروزین هم مطرحند و کمابیش این کاستی‌ها و نقایض و بیماری‌های موجودند اما آنچه تغییر کرده و با نصایح الملوک متفاوت است این است که روشنفکران دیگر مجبور نیستند چشم امید به قبول نصایح از سوی فرادستی ها داشته و در انتظار لطف و توجه و بخشش حاکمان بنشینند.روش کار روشنفکران بگونه‌ای دیگری است و اینجاست که بحث تفاوت نحوه عمل روشنفکران با نصایح الملوک نویسی مطرح می‌شود.چه نصیحت الملوک غزالی و سعدی و چه سیاستنامه خواجه نظام الملک و چه قواعد السلاطین از عبدالحسیب(محمدعاملی)و چه اخلاق ناصری خواجه نصیر و...اینها علیرغم فاصله‌های زمانیشان دارای اشتراکاتی هستند و هر یک سبک یا زبان ویژه‌ای دارند که می‌توان گفت از دیدگاه آنها سرچشمه می‌گیرد اما دارای دیدگاه مشترک یا همسانی و همانندی در پیروی از سنت پندواندرزنویسی است زیرا برای شاهان قدرت کاریزماتیکی قائلند و دین و سیاست را مکمل همدیگر می‌پندارند.زبان ویژه پندنویسی با دیگر متون از قبیل تاریخژ حکایت، گفلسفه و مناجات،عاشقانه‌ها و سفرنامه‌ها متفاوت است و در واقع آداب و روش حکومتمداری را در بردارد.با نگاهی به زمانه پندنامه‌ها درمییابیم که برخی از این پندنامه‌ها از سوی ایرانیان برای سلاطین و حاکمانی نوشته اند که یا در سنین پایین سکان قدرت یا سلطانی را به عهده گرفته‌اند یا برای فرزندانشان ضرورت آموزش آیین کشورداری را حس می‌کردند.گاهی هم  برای مهاجمینی که بر سرنوشت ایران حاکم می‌شدند سیاستنامه و پندنامه نوشته میشد؛نظیر سیاستنامه یا سیرالملوک خواجه نظام الملک که برای ملک شاه سلجوقی و نصیحت الملوک غزالی برای سلطان سنجر سلجوقی نوشته شدند.