آغوشتان را برای کارگران بگشایید
امید توفیقی (روزنامهنگار)تورم، کمرش را خم کرده است و پول پاشی و به باد دادن میلیاردها دلار درآمد نفتی در دولت احمدی نژاد سفره اش را رنگارنگ که نکرد کوچک تر نیز کرد، لبخند درمانی تیم روحانی هم برایش کارگر نبود و برجام از یک طرف با ترامپ و از دیگر سو با کاسبان تحریم به جایی نرسید. حالا هم در دولت دستورساز و عملکردساز گرفتار آمده است که تورم سالانه بیش از 45 درصد و افزایش حقوق حدودا 20 درصدی، چند سالی است سفره او را کوچک تر از همیشه کرده است. گوشت 700 هزار تومانی به آرزویش تبدیل شده و دیگر دو شغله بودن که هیچ سه شغله بودن هم به دادش نخواهد رسید؛ کارگر را میگوییم... همان که سالها به امید روزهای از کارافتادگی و بازنشسته شدن جان میکند تا آب باریکهای به نام حقوق بازنشستگی داشته باشد. او حقوق امروزش به این حال و روز گرفتار آمده است و فردایش با به راه افتادن زمزمه ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی، تیره تر از قبل شده است. تیرگی فردا را مجلس انقلابی باز هم از جیب او تیره تر ساخته است، با افزایش سن بازنشستگی ! حالا هم که وزارت متولیش که به دنبال مالکیت پرسپولیس و سهمی از جنجالهای فوتبالی برای مطرح کردن نام برخی از مدیرانش است.ساعاتی پس از آنکه جمشید مهرابی، مدیرکل نظارت بر امور شرکتهای تأمین اجتماعی مخالفت این سازمان را با مالکیت باشگاه پرسپولیس آن هم در قبال بخشی از دیون سنگین دولت به این سازمان اعلام کرد، صولت مرتضوی وزیر کار، رفاه و تامین اجتماعی با رد این اظهارات و با افتخار اعلام کرد که آغوش وزارت متبوعش برای استقلال و پرسپولیس باز است! تا بخشی از توان وزارتی که علی القاعده مامن میلیونها کارگر است، معطوف به جنجالهای فوتبالی و البته بهتر دیده شدن برخی مدیران شود!شب عید نوروز در راه است و میلیونها کارگر در انتظار مصوبه افزایش دستمزدهای سال آینده هستند، در حالی که قابل پیش بینی است همان بلای افزایش 20 درصدی حقوق کارمندان با چند درصد بیشتر سر کارگران نازل میشود ، دولت سیزدهم یکی دیگر از دستورات معروف خود را صادر کرده است وزارت کار، پرسپولیس را صاحب شود و پتروشیمیها و به احتمال فراوان پتروشیمی خلیج فارس سکاندار استقلال شوند. کسانی که مسافرت مردم را جزو دستاوردهای وزارت گردشگری میدانند لابد فردا حضور تماشاگران در ورزشگاه نیمه بازسازی شده آزادی را نیز دستاوردی میپندارند برای خودشان. شاید نمیدانند نشستن عرق شرم بر پیشانی مرد خانواده به دلیلی ناتوانی در تامین حداقلها چیست و درکی ندارند از اینکه زن و مرد پابه پای هم کار میکنند و به جایی نمیرسند و مفصل است قصه بانوان سرپرست خانوار ! این همه اولویت معیشتی و شغلی و بازنشستگی فرا روی دولتمردان است آن وقت میخواهند سرخابیها را از این وزارت به آن وزارت ببرند و نامش را خصوصی سازی میگذارند، اما در عمل بهترین سرنوشت انتهای این مسیر، خصولتی شدن است !با عنایت به اینکه موضوع اصلی این یادداشت، ورزشی است، چند سطر بالا نیز به دلیل پیوند خوردن پرطرفدارترین ورزش و پرطرفدارترین تیمهای ایران با اقتصاد به تحریر درآمد وگرنه قصه اقتصاد قصه پر غصهای است که بسیار از آن گفته اند و شنیده ایم. نمیدانیم چه اصراری بر اختراع دوباره و چندباره چرخ است؛ فوتبال در همه جای دنیا اگر خصوصی است، منبع اصلی درآمد آن حق پخش تلویزیونی است و تا زمانی که این حق به درستی به تیمهای پرطرفدار تعلق نگیرد بدیهی است که بخش خصوصی برای خرید این دو باشگاه پا پیش نخواهد گذاشت و خصولتی هم قطع و یقین اگر زمین نخورد میانه راه به قول ورزشیها کم میآورد و این وسط چند صباحی از رویکرد اصلی و سازمانی خود غافل شده و گرفتار حواشی فوتبالی خواهد شد.کلام آخر اینکه بهترین راه برای رهایی از ارتزاق سرخابیها از بودجه عمومی فراهم کردن بستر واقعی خصوصی سازی آنهاست که در آن صورت هم خبری از هزینه کرد بیت المال نخواهد بود و هم در همین بستری خصوصی سازی سرخابیها خود نیز به بالندگی خواهند رسید وگرنه هزینه کرد سالانه حدود 400 میلیارد تومان از شرکتهای اقماری وزارت کار برای یک باشگاه که هنر نیست، هزینه کردی بی بازگشت که البته اگر به طور مثال میانگین دریافتی بازنشستگان تامین اجتماعی در ماه را در بهترین حالت 10 میلیون تومان بدانیم هزینه چند صد میلیاردی سالانه در فوتبال برابر است با حقوق چند هزار نفر مستمری بگیری که زیر بار تورم صدای استخوانهای خودشان را میشنوند!