جوجه را آخر پائیز میشمارند...
هوشنگ صدفی (روزنامهنگار) کسانی که در انتخابات اخیر به دلیلی شرکت نکردند صرفا به دلیل تحریم انتخابات ازسوی اپوزیسیون داخلی وخارجی نبوده؛ رفتار تحریم کنندگان انتخابات اخیر را میتوان در سه گروه متفاوت دسته بندی کرد.
گروه اول را «منتقدان سبک زندگی» که در اعتراضات اخیر نقش پررنگی داشتند که برخی از افراد تندرو حاکمیت با رفتارهای سلبی و بدون رعایت اصول امربه معروف، طی چندماه گذشته سعی کردند این دسته از منتقدان داخلی در گروه سنی نوجوان و جوان را با رفتارهای غلط وخشن به حاشیه برانند.
گروه دوم از منتقدان انتخابات اخیر، زیان دیدگان سیاستهای معیشتی دولت و مجلس بودند که با عدم شرکت در انتخابات، رنجش خاطر و رفتار اعتراضی خود را نسبت به نگاههای شعاری دولت و مجلس انقلابی؛ در زمینه مبارزه با فساد وعدم تامین منافع اقشار آسیب پذیر جامعه به خوبی نشان دادند. افزون بر آن گروه سوم را منتقدان داخلی و خارجی دولت و مجلس تشکیل میدادند که از اواخر دهه ۸۰ نسبت به شیوه حکمرانی، برخورد حاکمیت با معترضان و نگاه استصوابی شورای نگهبان و نحوه تقسیم قدرت درحاکمیت انتقاد داشتند که ازسال ۱۴۰۰ با احتیاط موضوع تحریم و عدم مشارکت در نهاد انتخاباتی را مطرح کردند.
بنابراین هریک از تحریم کنندگان انتخابات اخیر؛ دلایل خاصی برای عدم مشارکت در نهادهای سیاسی داشتند. قصد ندارم در این یادداشت کوتاه به نقد یا تحلیل رفتارهای مدنی و اعتراضی سه گروه منتقد فوق بپردازم اما به قطع یقین رفتار مدنی و اعتراضی، هریک از تحریم کنندگان انتخابات، تفاوت چشمگیری با هم دارند. به همین خاطر نگره شهروندان پایتخت؛ کلان شهرها و شهرها و بخشهای کوچک درباره انتخابات اخیر متفاوت هست. برای روشن شدن موضوع گریزی به انتخابات سال ۱۳۹۸ و۱۴۰۲ مجلس شورای اسلامی در برخی شهرهای استان اذربایجان غربی میزنم.
درسال ۹۸ دراستان اذربایجان غربی؛ قریب ۵۴ درصد از شهروندان در انتخابات مجلس مشارکت داشتند که این رقم در سال ۱۴۰۲ به قریب ۴۸ درصد کاهش یافت. بنابراین اطلاق عدم مشارکت مردم استان؛ صرفا به خاطر تحریم انتخابات توسط منتقدان داخلی و خارجی نبوده بلکه برخی از رفتارهای تحریم انتخاباتی همان طور که گفته شد ریشه در چالشهای اقتصادی مردم. برخورد غلط برخی مدیران با معترضان سال ۱۴۰۱، رفتار غلط دستگاههای متولی امر به معروف درباره حجاب، سقوط ارزش پول ملی و افزایش هزینههای زندگی وغیره درسطح جامعه بوده است. به عبارت دیگر بیش از انکه کاهش مشارکت در انتخابات ناشی از تقسیم کیک قدرت بین منتقدان ومعتقدان حاکمیت باشد؛ ناشی از پیش فرضهای یادشده در بین گروههای سه گانه منتقدان هست. هرچند ارزیابی میدانی و نظر سنجی واقعی از تحریم کنندگان انتخابات، بهتر میتواند ماهیت اعتراضها را نشان دهد.
امید هست دولت و مجلس برای چرایی این نوع اعتراض مدنی درجامعه، ارزیابی واقع گرایانهای انجام دهند حتی اگر نتایج نظرسنجی را منتشر نکنند! بنا به دلایل پیش گفته و با فرض پذیرش نامزدهای منتقدان در لیست انتخاب شوندگان وحتی با حضور احزاب اصلاح طلبان در انتخابات سال ۱۴۰۲مجلس؛ انتظار نمیرفت تغییری در امار و میزان مشارکت مردم در انتخابات صورت گیرد.
به طور مثال در انتخابات سال ۹۸ نماینده سلماس از بین ۷۶هزار ارای ریخته شده به صندوق ها، یعقوب رضا زاده با ۲۴هزار رای به عنوان نماینده مردم سلماس در مجلس انتخاب شد. اما در دوره اخیر با حضور ۷۷هزار ارای ریخته شده به صندوق ها؛ او باقریب ۱۹ هزار رای به عنوان نماینده مردم سلماس در مجلس انتخاب شد. به رغم افزایش یک و نیم درصدی ارای مردم سلماس در دوره انتخابات اخیر با حجم سنگین تبلیغات تحریم در شبکههای اجتماعی ؛ صرفا حدود ۵هزار رای از میزان ارای وی کاهش یافت.
اگر در دوره قبل با ۳۳ درصد آرای مردم سلماس، نماینده مجلس شده بود اما این بار با ۲۵ درصد از ارای شهروندان سلماس، نماینده انتخاب شد. البته در این دوره ۲۲ نفر نامزد نمایندگی مجلس شده بودند. ناگفته نماند در سال ۹۸ از بین نامزدهای اصولگرایان، اصلاح طلبان و اعتدال وتوسعه، تنها نماینده اصلاح طلبان در شهرسلماس،؛ صرفا قریب ۳ درصد از ارای شهروندان را به خود اختصاص داد.
تجربه انتخاب نمایندگان اخیر مجلس در شهر ارومیه با انتخاب دو نماینده از بین نامزدهای کرد و اهل سنت و یک نماینده از اذری زبانان نشان داد با وجود تحریم انتخابات توسط احزاب غیر قانونی کرد، اما در خفا همین احزاب در ساماندهی و یک دست سازی ارای شهروندان کرد ساکن شهر ارومیه نقش پررنگی داشتند چرا که تمایل داشتند از همین روزنه کوچک تحریم ها، با انتخاب نمایندگان کرد در منطقه، به نحوی مطالبات قومی و محلی را در مجلس پیش ببرند و خوشبختانه توانستند با همدلی و هم اندیشی با انصراف ۹ نامزد دیگر و باخالص سازی ارای شهروندان کرد، یک نماینده زن و یک نماینده مرد به مجلس روانه کنند....
این اتفاق به شکلی دیگر در منطقه ماکو و پلدشت در استان اذربایجان غربی رقم خورد. به عبارت دیگر با مشارکت جدی شهروندان کرد منطقه، اختیار عمل از نمایندگان سنتی اذری در منطقه به دلیل تحریم انتخابات توسط منتقدان داخلی گرفته شد.
با وجود انکه کردهای منطقه در تقسیم کیک قدرت استان اذربایجان غربی؛ نقش کمرنگی دارند و به دلایل قومی، محلی وستم انباشته از دورههای قبل و فعلی دل خوشی از حاکمیت مرکزی ندارند اما این بار از فرصت تحریم انتخابات، بهترین بهره را بردند. هرچند شاید دلایل دیگری از قبیل به هم خوردن ترکیب جمعیتی و مهاجرت روستاییان کرد به شهرهای اذری زبان و تبعیت انان از مرجعیت سنتی و سیاسی در اشکار و نهان نقش موثری داشته باشند. ولی انتخابات اخیر فرصت خوبی را برای این گروه از شهروندان کرد در استان اذربایجان غربی فراهم نمود.
بنابراین باید منتظر شد تا تحلیل درستی از انتخابات سال ۱۴۰۲ ارایه شود و گرنه شادی و پایکوبی به صرف تحریم انتخابات توسط روشنفکران و منتقدان داخلی وخارجی؛ هیچ گرهی از چالشهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شهروندان ایرانی را در حال و اینده باز نمیکند چون هم چنان اقلیت اصولگرا بر اکثریت شهروندان تحول خواه جامعه حکمرانی میکنند حتی اگر ۱۰درصد از ارای مردمی را درانتخابات به خود اختصاص دهند.
بی گمان منتقدان انتخابات فعلی، با وجود تبلیغات گسترده و انتقادات در شبکههای اجتماعی، اگر در شرایط موجود فرصت حضور در انتخابات داشتند معلوم نبود چه تعداد از ارای شهروندان را کسب میکردند ؟
بیراه نیست قدیمیها میگویند «جوجه را اخرپاییز میشمارند» به عبارت روشن تر، چون نظرسنجیها از نگره و رفتار سیاسی تحریم کنندگان انتخابات؛ تاکنون روشن نکرده که چند درصد از تحریم کنندگان انتخابات فعلی؛ هم اندیشه با اصلاح طلبان بوده اند!؟
بیراه نیست که مولانا میفرماید:هرکسی ازظن خویش شدیار من... .