سوتی وزیر!

دیشب به روال هر از گاهی، دخترم تکلیفی نوشتاری و انشایی بر گردن باریک‌تر از مویم نهاد که «متن یا داستانکی طنز از یک حکایت سعدی بنویس!» و من از سهل و ممتنع بودن حکایات سعدی دقایقی چند، پکر و مستأصل مانده و درمانده بودم و ناچار، گلاب به روتون! به اتاقک فکر همیشگی پناه بردم و درنگ و بی‌درنگ رسید، آنچه باید به ذهنم برسد و از خوان گسترده و فراوان سوتی‌های وکیل وکلا و وزیر وزرای منصب و جا یافته! سوژه‌ای چفت و بست و چنان چسبیده به موضوع یافتم که زود سیفون را کشیده و « یافتم! یافتم!»گویان خارج شدم و فی‌الحال، در هال لمیده و خودکار را بر کاغذ، آسان روان ساختم چنین: خبرنگار، آخرین پرسش را از وزیر مربوطه چنین پرسید:« در باره دربی، نظر و پیش‌بینی شما چیست؟» و وزیر بسیار هوشمند! مکثی کرد و با لبخند پاسخ داد:« در این باره هنوز تصمیم نگرفته‌ایم!»  این مصاحبه، روز پیش از برگزاری دربی یا همان « شهرآورد» دو تیم فوتبال پایتخت، یعنی پرسپولیس و استقلال تهران بود و خبرنگار، این پرسش هرچند بی‌ربط را برای ایجاد صمیمیت و فضای شاد و شوخی کری‌خوانی مطرح کرده بود اما پاسخ وزیر نشان داد که ایشان، به اصطلاح « هیچ تو باغ نیستند!» و از موضوعی به این فراگیری که حتی بچه شیرخواره هم می‌داند که چیست، اطلاعی ندارد و اصلا چیزی به نام «دربی» تا آن زمان به گوشش نخورده بود! کاش جناب وزیر، دست‌کم باب چهارم « در فواید فراموشی» از کتاب گلستان سعدی بزرگوار را خوانده بود و در پاسخ به موضوعی که نمی‌دانست چیست، خاموش می‌ماند و خود را مایه خنده و انگشت‌نمای خاص و عام نمی‌کرد!