پرفورمنس رهبر اصلاحات
مهدی دهقان نیری (فعال سیاسی) سیاست به مانند یک شطرنج است؛ باحرکت اشتباه یک مهره، کیش میشوی و باحرکت درست مات میکنی . اما این بار مرد محبوب و محجوب سیاست به دنبال کیش ومات نبود. ایشان نگاه دیگری دارد. او حتی حاضر بوده قضاوتهای اشتباه تندروها را در خود نگه دارد. تهمت های دشمنان داخلی را تحمل کند، ازآبروی خود بگذرد تا آشتی ملی که آرزوی قلبی اوست، تحقق یابد. همچنین عزّت ملّت ومنافع ملی و همچنین آرمانهای انقلاب و دغدغههای رهبری مبنی بر حل مشکلات کشور محقق شود.
بهترین واژه سیاسی که میتوان پیدا کرد؛ «پر فورمنس» بود و یا اعتراضی مدنی و مسالمت آمیز و همچنین پر معنا که جامعه میتواند به تفسیرآن بپردازد. همچنین میتواند کنشگران اجتماعی و اعتراضی را با تحلیل متفاوت روبرو سازد تحلیل هایی که میتواند موجب شود به جای تنش، اعتراض های غیر مدنی در جنبشهای مختلف تعامل صورت پذیرد.
کمتر کسی فکر میکرد «سیدمحمد خاتمی» در انتخابات شرکت نکند. ایشان در سال ۹۰ با شرکت درانتخابات مجلس در دماوند توانست جریان اصلاحات را درسال ۹۲ به صحنه قدرت برگرداند. به قول اکثریت که اگر آن روز سیدمحمد خاتمی در انتخابات شرکت نمیکرد، اصلاحات برای همیشه تمام شده بود اما این بار داستان متفاوت است. ایشان تصمیم جبهه اصلاحات مبنی بر عدم تشکیل لیست را به رسمیت میشناسد حتی با توجه به بیانیه روزنه گشایی و همچنین نواختن ساز جدایی و عدم تمکین ازسوی یکی دورسانه اصلاح طلب و کاملا مشخص و گروهی از اصلاح طلبان ایشان صریحا تصمیم جبهه اصلاحات را تصمیم شخص خود میداند و همین تصمیم موجب شد بسیاری از اشخاص امضا کننده این بیانیه ایشان را همراهی کرده و ازلیستی یا اشخاصی حمایت نکنند. البته باید به این نکته اشاره کرد که دغدغه ایشان همان ایجاد روزنه گشایی بود ولی نه با راه تکراری قدرت گرفتن به هرقیمتی بلکه با حل کردن اساسی وکامل مشکلات. اما باید به این نکته اشاره کنیم ایشان هیچ موقع مردم را به شرکت نکردن درانتخابات تههیج ننموده و دراین مورد هیچ گاه سخنی را بیان نکرده و برعکس آن محمود احمدی نژاد عضو تشخیص مصلحت نظام به صورت پیام تصویری شرکت نکردن درانتخابات را تبلیغ کرده و قبول نداشتن هیچ کدام از نامزدها را اعلام میکند وبه مانند همیشه دررفتار ایشان فاصله عمل وحرف، فاصله زمین تا آسمان است. اما سید محمد خاتمی بااحترام به دموکراسی،آزادی اندیشه واحترام به نظر مردم دراین خصوص اظهار نظر نمیکند و شرکت یا عدم شرکت درانتخابات را سمبل آزادی وآرمان انقلاب اسلامی میداند و هیچ گروه یا جناحی نمیتواند ایشان را مقابل حاکمیت قرار دهد؛ چون ایشان همیشه در مواقع حساس کشور توانسته در حفظ منافع وامنیت کشور کوشا باشد.
البته باید به این نکته هم اشاره کنیم؛ از دیدگاه ایشان و دلسوزان کشور منافع کشور یعنی ایجاد دموکراسی، رضایت جامعه از حکومت و در راستای آن حفظ منافع وامنیت کشور.در این برای اولین بار بوده که ایشان درانتخابات شرکت نکرده همانطور که قبلا ذکر کردیم شرکت درانتخابات اجبار نیست ولی قطعا نیز بر این مهم باور داریم که عدم شرکت رجل سیاسی به مانند ایشان به عنوان رهبر اصلاحات نه تنها ایجاد پارادوکس مقابل حاکمیت نبوده بلکه حاوی پیام است. تحلیلی که میتوان از این پیام حاصل کرد؛ اینکه حاکمیت ومردم دومقوله اجتناب ناپذیر هستند و هردو مکمل همدیگر . یکی از دلایل محکمی که میتوان به دیدگاه خاتمی اشاره کرد، بیانیه ۱۵ماده ای ایشان بعد از پیشنهاد آشتی ملی وهمچنین راهبرد جبهه اصلاحات است که در هردو میتوان نشانههای مهم از تلاش برای آشتی ملت و حاکمیت پیدا کرد. اینکه با قاطعیت میتوان گفت هیچگونه پروژهای برای ایجاد شکاف بین مردم وحاکمیت وجود نداشته و نخواهد داشت بلکه تلاش برای رفع شکافی است که به وجود آمده . به صورت کلی و خلاصه به بیانیه ۱۵ ماده ای ایشان که دقت میکنیم مسائلی را درآن مشاهده میکنیم که رفع این مسائل میتواند شکوفایی وتحول جدیدی را در حکومت ایجاد کند؛ مسائلی مانند انسجام ملی بین اقوام ومذاهب، تغییر سیاست خارجی واصلاح رویکرد سیاست داخلی، اصلاح روند و رویه قضایی، مبارزه با فساد، اصلاح ساز وکار مجلس خبرگان و شورای نگهبان وتشخیص مصلحت نظام، آزادی رسانه ها واحزاب و... ، پایان دادن به تنش ودرگیریهای داخلی، بازگرداندن مجلس به جایگاه واقعی خود،جایگاه روحانیون و نظامیان، اصلاح ساختار و.... اینکه درادامه بیانیه ایشان براندازی نمیتواند شیوه درستی باشد و همچنین ممکن بلکه اصلاح موارد ذکر شده درکنار هم میتواند آرمانهای انقلاب را تحقق سازد و همچنین ایشان ظرفیت اصلاح طلبی را فراتر از اصلاح طلبان به معنای متعارف دانسته و اینکه اصلاح طلبی باید شیوه جدیدی را آغاز کند و میتوان امیدوار بود با قرار گرفتن و درکنارمردم وآشنایی به درد مردم و همچنین بدون لکنت و به دور از خشونت بتواند با راه کنشگری مدنی صدای خود را به جامعیت و حاکمیت برساند حاکمیت نیز به پذیرش اصلاح روی خواهد آورد. اما راهبرد جبهه اصلاحات که دریادداشت های گذشته به آن اشاره شد نیز پیامد اصلاح ساختار کشور است. تمام مواردی که اشاره شد نشان از این دارد که هیچ تقابلی بین جریان اصلاح طلب و حاکمیت وجود ندارد بلکه جریان اصلاح طلب دلسوزانه منافع کشور را در نظر گرفته؛ منافعی که اولویت آن رضایت مردم از حاکمیت است. همچنین اگر بخواهیم مستقیما مصداق عدم شرکت درانتخابات ازسوی رهبر اصلاحات را اشاره کنیم درراستای مردم سالاری و همچنین آشتی حکومت و مردم است. وقتی آمار انتخابات اخیر را را مشاهده میکنیم حتی باتوجه به اینکه هنوز رای شماری ادامه دارد و آمار به صورت رسمی اعلام نشده،حدود ۶۰ درصد از کسانی که واجد شرایط شرکت درانتخابات بودند انگیزه کافی وتمایلی به شرکت درانتخابات نداشته وحتی آمار آرای باطله نیز به ایشان اضافه میشود. اینجاست که میتوان به عدم شرکت سیدمحمد خاتمی وهمچنین رهنمودهای ۱۵ بندی ایشان اشاره کرد که پیام ایشان مطالبات به حق اکثریت خاموش است . ایشان با قرار گرفتن درکنار جامعه به عنوان رجل سیاسی نماینده اکثریت قرار گرفته وحامل پیام اعتراضی مدنی و صلح آمیز بهدور از خشونت در چارچوب قانون ومسالمت آمیز آنها بوده و همچنین از نگاهی دیگرنیز با قرار گرفتن در کنار اکثریت جامعه ناراضی توانسته به عنوان شخصی که درسالهای بعدازانقلاب، مسئولیت خطیر داشته هم ذات پنداری کند و این هم ذات پنداری تمایل به افزایش احساس ارزشمند بودن ازسوی جامعه میشود و موجب شکلگیری و اعتماد سازی دوباره میگرد.
اما سید محمد خاتمی به عنوان رهبر جریان اصلاحات به اصلاح طلبان نیز حامل پیام مهمی بود پیامی که میتواند به عنوان فلسفه ودیدگاه اساسی سرلوحه اصلاح طلبان قرار گیرد اینکه اصلاح طلبان بتوانند خانه تکانی در مکتب و تفکر گذشته انجام دهند. همچنین راه جریان نیز تغییر کند و جریان مجبور به اصلاح ساختار شود. علاوه براین در بحث قدرت همانطور که ایشان مستقیما به این نکته اشاره کرده که قدرت به هرقیمتی دیگر نباید انجام گیرد بلکه قدرت درراستای خدمت به مردم انجام پذیرد و اینکه افرادی از دل جریان مورد پذیرش واقع خواهند شد که بتوانند با راه و روش اصلاح طلبی و همچنین وفاداری به جریان اصلاح طلبی خود را وفق داده و از همه مهمتربر اساس شایسته سالاری و خدمت به مردم برگزیده شوند تا بتوانندنماینده شایستهای برای جریان اصلاحات باشند وهم بتوانند اعتماد جامعه را نسبت به جریان افزایش دهند . در پایان میتوان به این امیدوار بود که پرفورمنس خلق شده ازسوی رهبر اصلاحات میتواند زمینه ساز اجرای پیشنهاد ایشان مبنی بر بیانیه ۱۵ بندی برای منافع کشور (حکومت ومردم )باشد و همچنین رفع مطالبات اصلاح طلبان که در راهبرد جبهه اصلاحات به آن ذکرشده صورت پذیرد و ازهمه مهمتر بتواند روزنه گشای شکاف به وجود آمده و اجرای طرح آشتی ملی باشد.