الزامهای نمایندگی مؤثر
نادر اسدی (حقوقدان)الزامهای نمایندگی مؤثر
نادر اسدی (حقوقدان)
- نمایندگی مؤثر نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت برای استقرار نظام مردمسالار است. طبق «اصل اول قانون اساسی»، تمامی جلوههای حاکمیت در نظام جمهوری اسلامی ایران مولودِ از ارادهی مردم معرفی شده است. از سوی دیگر، در «اصل ششم» همین قانون، جایگاه و مقام شامخ نمایندگی برای کارگزاران نظام سیاسی روشن شده است. لذا مفهوم مخالف گزارههای فوق این است که هر زمان، قدرتی (اعم از قوهی مقننه و مجریه) خارج از مسیر این نظام نمایندگی تشکیل شود از درجه اعتبار ساقط خواهد بود؛ چراکه، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران فرآیند مشخصی را برای استقرار نظام نمایندگی مؤثر در نظر گرفته است.
علاوه بر ظرفیتهای موجود در قانون اساسی، در قوانین انتخاباتی ما نیز (تبصرهی ماده 16 قانون انتخابات مجلس– مصوب 1/5/1402-)، اقدامات تقنینی ستودنیِ در ارتقای نظام انتخاباتی کشور و نتیجتاً، تحقق یک نظام نمایندگیِ مؤثر تدارک دیده شده است. بهطوری که طبق همان قانون، وزارتین آموزش و پرورش و علوم مکلف به ترویج هنجارهای انتخاباتی و نهادینه کردن پدیدهی انتخابات در فرهنگ عمومی مردم شدهاند.
اما فارغ از معماریهای انتخاباتی شایسته که برای رسیدن به نظام نمایندگی مؤثر در کشورهای مردمسالار پیشبینی شده است، شوربختانه، نمایندگیهای غیر مؤثر همچنان بر سپهر سیاسی برخی از کشورها سایه انداخته و پایههای مردمسالاری را سست و لرزان کرده است. در همین راستا، به مصادیق و عناوینی از این نمایندگیها اشاره مینماییم:
1_نمایندگی غیر مؤثر ناشی از شبه انتخابات: این نوع از نظام نمایندگی برگرفته از یک نظام انتخابات نمایشی است. با این توضیح که جمعی از انتخاب شوندگان (داوطلبان انتخاباتیِ) خنثی بهمانند یک ویترین انتخاباتی در نظر گرفته میشوند اما در پَسِ پردهی انتخاباتی، نیروهای خودی برای تصاحب قدرت بازطراحی و جانمایی میشوند. لذا در پایان فرآیند انتخابات افرادی نسبتاً متفاوت با قدرت تأثیرگذاری پایین صاحب کرسیهای نمایندگی میشوند.
2_ نمایندگی غیر مؤثر ناشی از انتخابات تحت کنترل و نظارت: در این نوع از نظام نمایندگی، انتخابات بهمثابه یک تکلیف الزامآور و واقعیتی غیرقابل انکار تلقی شده که مردم با تهدید و اکراه به پای صندوقهای رأی کشانده میشوند و بعضاً حتی با توسل به قوهی قهریه تلاش میشود تا با اجبار و اکراه یک مشارکت سیاسی بالایی به معرض نمایش گذاشته شود. گفته میشود، در این نوع از نمایندگیها، چنانچه مردم با آرای انتخاباتی خود به تایید نظام نمایندگیِ پیروز اقدام نکنند، ممکن است که حتی تحت تعقیب نظام نمایندگی مزبور نیز قرار بگیرند.
3_ نمایندگی ناشی از بیعت و پیمان: در این نوع از نظام نمایندگی، ملاک شهروند محسوب شدن افراد تحت تابعیت آن نظام، بیعت کردن ایشان با نظام نمایندگی حاکم است. این وضیعت در برخی از کشورهای آسیای میانه و شیخ نشینهای حاشیهی خلیج فارس همچنان مرسوم و جاری است؛ لذا در ایندست از ممالک، نظام نمایندگی صاحبِ کرسی و قدرت، از طریق گرفتن بیعت و پیمان از شهروندان، آنان را به مشارکت سیاسی و اِعمال حق تعیین سرنوشتشتان مجاب میکنند.
اما، در قِبال انواع نظام نمایندگی غیر مؤثر که سامانهی مردمسالاری آشکارا در حاشیه قرار گرفته و با استفادهی ابزاری از شهروندان، نظام نمایندگی غیر مفیدی تدارک دیده میشود، در بیشتر ممالک دنیا با نظام نمایندگی مؤثر و پاسخگو نیز مواجهایم. با این توضیح که، در این نوع از نظام نمایندگی، امرِ تعیین سرنوشت بهمانند یک «حق» و نه «حکمِ الزامآور» تلقی شده و مردم با صاحبِ اختیار دانستن خود برای شرکت در این جشنوارهی سیاسی، خودشان را وام-دار نظام نمایندگی تلقی مینمایند و بهطور خودجوش و با میل و رغبت قلبیِ خود در پای صندوقهای رأی حاضر میشوند تا بدین ترتیب یک نظام نمایندگی مؤثری را ترتیب بدهند.اما در ارتباط با نوع نظام نمایندگی حاکم بر جمهوری اسلامی ایران باید گفت که، قانونگذار اساسی در «اصل پنجاه و ششم» قانون اساسی با تاکید بر حق تعیین سرنوشت سیاسی بهمثابه حقی خدادادی و سلبناپذیر، نوع مشارکت سیاسی مردم و شرکت آنان در انتخابات را بهمنزلهی یک “حق و امتیاز و اختیار” معرفی کرده است که طی آن، مردم بهمانند صاحبان اصلی نظام، بر اساس اعتقاد دیرینهیشان بر حکومت حق و عدلِ قرآن، «مخیّر و مختار»در بکارگیری این حق مسلم تلقی شدهاند، تا بدین ترتیب یک نظام نمایندگی مؤثر و کارآیی را تاسیس و تدارک ببینند.