از آرمان‌گرایی تا واقع‌گرایی
مجید صیادنورد (دکترای اندیشه سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2451
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


به‌كدام گناه كشته شد؟

محمدعلی اخوت (حقوقدان)

 خبر قتل پسر هفده ساله تبريزي که بوسيله پدرش مانند قتل رومينا در چند سال پيش، همه را در بهت فروبردمرا واداشت اين ياد داشت را بنگارم.  پدر در توجيه كارش گفته بارها پسرش كه اختلال جنسيتي داشته از خانه فرار كرده، معتاد بوده، بهزيستي نگه‌داري او را قبول نكرده، وچون باعث آبروي او وخانواده اش شده، تصميم بقتل او گرفته،  اورا كشته است. درحاليكه اين حالت يك اختلال رواني است ومي‌توان به درمان آن كوشيد.
 اختلال دو جنسيتي بصورت زير تعريف شده است : “اختلال دو جنسیتی یا اختلال جنسیتی، یک اختلال روان‌ شناختی باجنبه ژنتيكي است که با تناقض بین جنسیت ذاتی فرد و جنسیتی که فرد به آن تعلق دارد، همراه است. این اختلال ممکن است منجر به اضطراب، افسردگی، عدم رضایت از جنسیت فعلی، مشکلات در روابط اجتماعی و خانوادگی و حتی خودکشی شود.”  در اين قضيه تاسف بار، پدر آنچنان داستان را باز گو مي‌كند كه خواننده مجاب شود، كارش روا بوده از روي ناچاري مرتكب قتل فرزند شده است. او خود را محق مي‌داند، در حاليكه يك بيمار را كه بايد در درمانش مي‌كوشيده، بيگناه، كشته است.
 امثال اين افراد در همه جاي دنيا هستند و مشغول زندگي روزمره، حتا يكي از وزيران دولت بايدن در آمريكا دو جنسيتي است . روانشناسان براي درمان اين اختلال شش راه پيشنهاد داده‌اند؛  درمان هورموني، جراحي تغيير جنسيت، مشاوره روانشناختي، پشتيباني خانوادگي،پشتيباني اجتماعي، پشتيباني قانوني.
 ممكن است همانطور كه پدر مقتول گفته تنها پشتيباني خانوادگي براي او فراهم بوده و كوشش در براه آوردن او با پند و اندرز و تنبيه داشته‌اند.  در ايران تغيير جنسيتی رويه رايج است. نمي‌دانم چرا خانواده از اين روش استفاده نكرده‌اند. چه اشكالي دارد كسي كه زن بودن در او غلبه دارد يا بالعكس از  اين را ه استفاده كند.
بنظر مي رسد درمان از طريق مشاوره روانشناسي ، هزينه‌بر بوده كه خانواده نتوانسته ادامه دهد؛ چون روندي طولاني مي طلبد. متاسفانه در ايران پشتيباني اجتماعي براي اينگونه افراد وجود ندارد. آنها مطرود اجتماعند. به آنها با ديد بيگانه و گاه تمسخر، نگاه مي‌شود. قانون نيز نه تنها به آنها توجه ندارد بلكه گاه تا مرحله اعدام و حذف فيزيكي آنها مي‌رود. در قتل رومينا ديديم كه طبق قانون پدر را نمي‌توان براي كشتن فرزند قصاص كرد. سخن من اين است چه دليلي دارد كه آنهارا از زندگي بازداريم. اين جوان اين‌گونه به دنيا آمده، حق زندگي داشته، متاسفانه همانطور كه پدر گفته بهزيستي از قبول او خودداري كرده است.
 به‌نظر مي رسد نهادهاي بهداشتي و نيز جامعه و حكوم ،كه از ياري رساندن به همنوع خويش، سر باز زده‌اند به اندازه پدر در قتل او مقصر ومسئولند و بايد پاسخگوباشند.