از آرمان‌گرایی تا واقع‌گرایی
مجید صیادنورد (دکترای اندیشه سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2451
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


مجازستان

  اولین باری که میخواستم برم دبی خیلی ذوق داشتم،شبش هم یه مراسم ختم دعوت شده بودیم آقا ما هرکار کردیم بحث بره به سمتی که من به همه بگم دارم میرم دبی نشد که نشد دیگه آخرای مراسم اعصابم خرد شد به پسر متوفی گفتم راستی من فردا دارم میرم دبی اگه سنگ قبر خواستی بگو از اونجا برات بیارم.(علیرضا باشم خوبه)

=========
  اون دوستم که مادرید رستوران داره، تو منو شربت سکنجبین داره که با خیار رنده شده داخلش سرو میکنه و اسمش نوشیدنی ایرانیه. میگه یه سری مشتری دائمی دارم فقط میان اینجا راز این نوشیدنی رو کشف کنن، اینم نمیگه که داخلش سکنجبینه که برن بگردن پدا کنن تا بفهمن اصلش چیه. شده معمای پیرمردهای محل.(بی تابی)

================
 موجودی حسابم از یه حدی که پایین‌تر میاد پوستم خراب می‌شه، یاد همه شکست‌های عاطفی در زندگیم می‌افتم، چاله چوله های شخصیتی‌ام نگرانم می‌کنه، افسرده می‌شم، خوابم خراب میشه و دیگه زندگی هیچ لذتی نداره.(The Night Café.)

============
 آدم‌هایی که زخم کاری خوردن ولی سر پا شدن، خیلی ترسناکن. این آدم‌ها میدونن از پس اون زخم کاری بر اومدن پس هیچ زخم دیگه‌ای روشون تاثیرگذار نیست. عموما بیرحم و خونسرد میشن، به سختی ابراز عشق کسی رو باور میکنن و به راحتی هم اطرافیانشون رو فراموش میکنن. (پشه خسته)