از آرمان‌گرایی تا واقع‌گرایی
مجید صیادنورد (دکترای اندیشه سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2451
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


ناگفته‌های شعر (۴)

ارج گذاشتن به ادبیات

فیض شریفی ( منتقد و پژوهشگر ادبیات)

مگر درزمینه شعر کامل شده‌ایم که در نقد ضعف داریم. این سوال را از دو موضع جواب می‌گویم:
الف: ما از رودکی تاکنون نقد داشته‌ایم منتها نقد، عملی بوده و کاربردی. اگر سبک شعر رودکی، خیام، فردوسی، نظامی، سعدی، حافظ، بیدل و نیما متفاوت است. پس شاعر ناقد هم بوده. منتقد کسی است که ادبیات را ارج می‌گذارد، درک می‌کند و از راه‌های مختلف آن را اعتلا می‌بخشد. به‌این‌ترتیب که جزئیات متن را می‌کاود و معانی آن جزئیات را به‌صورت عمومی بحث می‌کند. خوب این شاعران هم که هر کدام سبکی دارند متوجه شده‌اند که از نرم کار شاعر دیگر فراروی کنند. سعدی می‌گفت: حد همین است... ولی حافظ سعدی را گفت: حد این نیست...
هر شاعری به‌ویژه در ایران یک رگه از نقد در ذات اوست. اگر این‌گونه نبود تمام شاگردان نیما کپی‌کارهای او می‌شدند و اتفاقا خوب شد که نشدند. چون ما فقط یک نیما داریم. یکی از کم اقبالی‌های اسماعیل شاهرودی این بود که می‌خواست نعل به نعل از نیما پیروی کند. گاهی شاعر باید خودش باشد. رحمانی و فروغ شاعرانی شهری یا تکنو بودند، ولی از شیوه‌ کار نیما و نگاه او استفاده بردند. اخوان اما روحیه کلاسیکی قدرتمندی داشت. شاملو که مورد غضب نیما قرار گرفت، ساز دیگر زد. بعداً رویایی و باباچاهی، هر کدام راه دیگری را برگزیدند.
ب – بعضی از ناقدان که متوجه شدند نمی‌توانند شاعری در نصاب اخوان و شاملو باشند عطای شعر را به لقایش بخشیدند، مثل عبدالعلی دستغیب و بعضی دیگر در وسط کم آوردند و نقد و نظر را کم کردند و شعر گفتند، مثل رضا براهنی و محمد حقوقی. روزی شاپور جورکش به من گفت: همه‌اش داری از کار دیگران می‌نویسی، کار خودت چه می‌شود؟ هشدار خوبی بود. او هم وسط کار رفت، دفتر شعر هوش سبز را نوشت و نام دیگر دوزخ. بعداً هم رویایی و باباچاهی هم نوشتن درباره دیگران را متوقف کردند. اگر هم نوشتند از شاعرانی حرف زدند که درخط و خطوط حجم یا پسانیمایی بودند. خوب!‌‌ این چه‌کاری است وقتی می‌توانی درباره خودت بنویسی سنگ دیگران را به سینه بزنی. این قلم‌زن فقط در شعر زمان ما، پانزده هزار صفحه شعر را زیرورو کرده‌ام و درباره پانزده نفر نوشته‌ام. بهتر از شاعران می‌دانم چه کتاب‌هایی دارند و در چه مواردی شعر گفته‌اند. حتی حاضرم در حفظ اشعارشان با آن‌ها مسابقه بدهم. پیش هم آمده که می‌گویم.