گزارش «همدلی» از وضعیت شادی و افسردگی در ایران
افسردهایم!
همدلی| گروه اجتماعی: امسال در حالی لیست شادترین کشورهای جهان اعلام شده که گروهی معتقدند ایران یکی از افسرده ترین کشورهای جهان است.
تنها آماری که در مورد میزان شاد بودن ایرانیان وجود دارد، آماری است که رتبه ایران در این زمینه را در جایگاه 101 دنیا تعیین کرده است.
گرچه پیش از این نیز بارها مسئولان مربوطه در این زمینه هشدارهایی داده بودند. به عنوان مثال عليرضا زالي رئيس دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي چندی قبل با هشدار نسبت به افزايش بروز اختلالات روانشناختي در جامعه گفت: «از هر 3 ايراني يک نفر اختلالات رواني دارد.»
تعریف یک واژه ناخوشایند
افسردگي (Depression) جزو اختلالات خلقي محسوب ميشود که با احساس فقدان، خشم، غم و ... همراه است و با طولاني شدن اين عارضه فعاليتهاي روزمره فرد را مختل ميکند، تا جايي که او از چرخه اجتماعي خارج ميشود و اين همان نابودي سرمايههاي اجتماعي است. طبق آمارهاي جهاني زنان بيشتر از مردان مورد هجوم افسردگي قرار ميگيرند. مطالعات اخير مشخص ميکند که «اختلال افسردگي»، اساسي در بين تمامي اختلالات روانپزشکي محسوب ميشود که بيشترين شيوع را در کل دوران زندگي افراد دارد. محققان همواره هشدار ميدهد که اين بيماري بسيار شايع و رايج است. افسردگي ممکن است در کار روزانه ما مشکل ايجاد کند و ميزان بهرهوريمان را بهشدت کاهش دهد و همچنين روابط و برخي از حالتهاي جسمي افراد را با آسيب روبهرو ميکند.
شادترین کشورها
براساس گزارش شادترین کشورهای جهان، ایران در جایگاه 101، یعنی پایینتر از کشورهایی همچون عراق، ونزوئلا، موزامبیک، اوکراین، کنگو و.. قرار گرفته است.
نکته جالب، وضع بد ترکیه نسبت به ایران که ۵ پله پایینتر است. همچنین ونزوئلا که سال گذشته در رتبه ۱۰۸ قرار داشت، بعد از گشایشهای اقتصادی و دیپلماتیک به رتبه ۸۸ رسید.
هفت فاکتور شاخص شناسایی شادترین کشور
طبق گزارش موسوم به World Happiness Report هفت کشور در سال ۲۰۲۳ از بقیه کشورها شادتر بودهاند.
به گزارش ام اس ان، طبق گزارش موسوم به World Happiness Report هفت کشور در سال ۲۰۲۳ از بقیه کشورها شادتر بودهاند.
هفت فاکتور در امتیازدهی به عنوان شاخص شناسایی شادترین کشور به شرح زیر است: نداشتن فساد در جامعه،
سخاوتمندی، آزادی در انتخاب زندگی، امید به زندگی سالم، حمایت اجتماعی، سرانه تولید ناخالص داخلی
بیشتر عوامل مذکور قابل درک هستند اما دیستوپیا در واقع مقایسه با یک کشور ناخوش احوالی است که باعث میشود مولفههای متفرقه برای شادی بهتر درک شوند.
در همین راستا، با مجموع این ۷ فاکتور میتوان کشورهای شاد را به ترتیب زیر در سال ۲۰۲۳ فهرست کرد:
فنلاند با ۷.۸۰۴ امتیاز اول، دانمارک با ۷.۵۸۶ امتیاز دوم، ایسلند با ۷.۵۳۰ امتیاز سوم، هلند با ۷.۴۰۳ امتیاز چهارم، سوئد با ۷.۳۹۵ امتیاز پنجم، نروژ با ۷.۳۱۵ امتیاز ششم و سوئیس با ۷.۲۴۰ امتیاز هفتم جهان. حالا اینکه وضعیت ایران با رتبه 101 چیست، موضوعی است که در نوع خود جای تحلیل بسیار دارد!
ایران افسرده است؟
در سالهاي اخير جامعهشناسان و روانشناسان بهدليل آنچه افزايش مشکلات اقتصادي عنوان ميشود، در مورد افزايش افسردگي در بين شهروندان هشدار ميدهند ولي اين در حالي است که چندي پيش وزير کشور در نشست گردهمايي روز ملي تشکلها و مشارکتهاي اجتماعي، گفت: «بيش از مشکلات اقتصادي، کشور درگير مشکلات «فرهنگي» و «اجتماعي» است. بايد براي اين موضوع راهکار پيدا شود. با حل مشکلات اجتماعي زمينه رشد اقتصاد هم فراهم خواهد شد. يکي از القائات غلط به کشور ما اين است که ميگويند ايرانيها بلد نيستند کار تيمي انجام دهند که اين موضوع مورد قبول ما نيست چون بسياري کارهاي بزرگ در کشور با کمک تيمي انجام شده است. ديگر القائات اين است که ميگويند جامعه ايران دچار افسردگي است که اين حرف غلط و بيربطي است.» باتوجه به اينکه وزير کشور عنوان نکرده است که از چه منابعي براي سنجيدين ميزان افسردگي جامعه استفاده کرده است، قراييمقدم در واکنش به اين اظهار نظر، نگاه متفاوتي با وزير کشور دارد. او معتقد است وقتي در شهرها و در ميان مردم شاهد ترويج خشونت و افزايش آسيبهاي اجتماعي هستيم نميتوان گفت که ما درگير بحران «افسردگي» نيستيم.
این موج به حدی غافلگیرانه است که حتی شادیهای پراکندهای که هر از چند گاهی در فضای مجازی منتشر میشود با موجی از واکنشهای هموطنان و البته مسئولان همراه است. درست مانند ماجرای صادق بوقی و جنجالی که به خاطر آن راه افتاد. موضوعی که حتی صدای اعتراض وزیر میراث فرهنگی را هم در آورد. عزت الله ضرغامی در واکنش به برخوردهایی که با کلیپهای بوقی رخ داده است گفت: اگر پیرمردی درب مغازهاش شادی کرد یا یک موسیقی فولکور خواند از نظر ما متهم است، ولی اگر همین شادی را در ایام یا مناسبت مذهبی انجام میداد تشویق هم میشد. ببینید چقدر ملاکهای ما در این حوزه چندگانه و متضاد است. وی اظهار کرد: ما در تولید شادی مشکل داریم، هنوز نتوانستیم شادی را به درستی ارائه کنیم، اگر پیرمردی درب مغازه اش شادی کرد یا یک موسیقی فولکور خواند از نظر ما متهم است، ولی اگر همین شادی را در ایام یا مناسبت مذهبی انجام میداد تشویق هم میشد. ببینید چقدر ملاکهای ما در این حوزه چندگانه و متضاد است، تقاضای ما این است راههای پیموده نشده را طی کنیم. با این وزیر کشور همچنان معتقد است که ایران کشور افسردهای نیست!
نشاني از شادي در جامعه نيست
سامان مدیرانیان، جامعهشناس در واکنش به جایگاه ایران در شادی و افسردگی هموطنان به خبرنگار « همدلی » ميگويد: «هنگامي که ما ميبينيم يک زن، دختربچه يا پسربچهاي در مقابل ماشينهاي لوکس براي کمک مالي دست دراز ميکنند، نبايد حرفي از شادي در جامعه بزنيم چون همين صحنه ميتواند تاثيرات منفي زيادي بر روي افرادي بگذارد. حتي اين صحنه بر روي همان فرد ثروتمند نيز تاثيرگذار است، اگر به اين متکدي کمک هم نکند، ولي ذهنش درگير اين آسيب اجتماعي خواهد بود. هنگامي که خشونت و فقر از در و ديوار شهر ميبارد، چگونه ميتوانيم از شادي حرف بزنيم و بگوييم مردم افسرده نيستند. شرايط جامعه بهدليل افزايش شکاف طبقاتي، افزايش آسيبهاي اجتماعي، مشکلات اقتصادي و ... وضعيت مطلوبي از نظر رواني ندارد و همين باعث شده که شاهد شهري با افزايش خشونت باشيم. نهتنها مناطق پايين شهر بلکه حالا در بين ثروتمندان هم شاهد هستيم که ميانه خوبي با شادي ندارند. با اين تعريف بايد از مسئولان بپرسيم که بر چه مبنايي اعلام ميکنند که مردم ما شاد هستند؟ وقتي کارگران بهدليل افزايش فقر چارهاي جز خودکشي ندارند چرا بايد حرف از شادي بزنيم.»
وی ادامه ميدهد: «براي اينکه بدانيم جامعه از لحاظ رواني در چه وضعيتي است تنها به چند پاسخنامه در نظرسنجي که تعدادي از شهروندان پر کردهاند نميتوان اکتفا کرد. براي اين کار بهتر است از فاکتورهايي مانند رضايت شهروندان از وضعيت سياسي و اجتماعي، وضعيت اقتصادي، کاهش يا افزايش آسيبهاي اجتماعي، اعتياد، آزاديهاي مدني و ... توجه کنيم.
این جامعه شناس تصریح میکند: در حقیقت بايد اينگونه عنوان کنيم که يک يا چند فاکتور نميتواند براي سنجيدن وضعيت رواني جامعه کافي باشد بلکه همه مسايل به صورت زنجيروار به هم متصل هستند. شاد بودن را بايد در عوامل «زيستي شهروندان » مشاهده کنيم و هنگامي که ميبينيم افراد نميتوانند در خيابانها از کمين گوشيقاپها و ... در امان باشند يا در مورد مسائل مدني در محدوديت بهسر ميبرند، به اين نتيجه ميرسيم که نميتوانيم جامعه شادي داشته باشيم. يکي از معيارهاي اصلي براي اينکه بگوييم جامعه شاد است يا غمگين، بايد به ميزان خنده مردم نگاه کنيم. وقتي به خيابان يا ايستگاه مترو و ... ميرويم، مشاهده ميکنيم که هيچکس لبخندي بر لب ندارد و همه سرگريبان فرو بردهاند. بايد اين چالشها را بررسي کنيم و پس از آن بگوييم که جامعه ما تا چه اندازه شاد يا غمگين است.»
چرا افسرده؟
اين پژوهشگر حوزه جامعه شناسی خبرهاي مربوط به اختلاس و دزدي را از ديگر عوامل افسردگي جامعه محسوب ميکند و ادامه ميدهد: «خبرهايي که در مورد دستگيري اختلاسگران و دزديهاي ميلياردي از بيتالمال به گوش شهروندان ميرسد، تاثيرات بسياري مخربي بر ذهن و روح جامعه خواهد داشت. چون شهروندان از يکسو ميبينند که نهتنها در فقر زندگي ميکنند بلکه از آزاديهاي مدني هم بهرهاي نبردهاند. در اينجا بايد به اين موضوع اشاره کنيم که محدود کردن جامعه و جلوگيري از مطالبهگري و دسترسي به حقوق شهروند خود ميتواند عامل اصلي شيوع افسردگي در جامعه باشد. سالها است که جامعه ايراني در بين جوامع غمگين جهان قرار دارند ولي مسئولان ما نميخواهند اين واقعيت را بپذيرند. وقتي ميگويند که بيش از 60 ميليون نفر براي خريد اقلام خوراکي خود نياز به کوپن دارند و بيش از 30 ميليون نفر زير خط فقر زندگي ميکنند، چگونه ميتوانيم جامعه شادي داشته باشيم.»