از آرمان‌گرایی تا واقع‌گرایی
مجید صیادنورد (دکترای اندیشه سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2451
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


مخاطرات زیستی و مطالبات آبی سیستان

مهدی میرزایی ( کارشناس آب و توسعه)

 در طول تاریخ همواره زیست در منطقه سیستان وابسته به آب هیرمند بوده است. باید اذعان نمود که علت اجتماع مردم در سیستان، آبی بود که از در پایآب هیرمند در تالاب هامون آرام می‌گرفت و اقتصاد و معیشت محلی، فرهنگ و آداب بومی و محیط زیست منحصربفرد را شکل می‌داده است. جریان آب هیرمند آنقدر برای مردم سیستان بااهمیت و حیاتی بوده که همواره در طول تاریخ، دغدغه‌ی نقصان آن در سرآب توسط همسایه شرقی را داشته‌اند. مطالبه و مساعی همیشگی مردم و مسئولان محلیِ سیستان در طی قرون اخیر برای برای جلوگیری از دست‌اندازی بر شاهرگ این منطقه، گواه این مهم می‌باشد. چراکه منطقه سیستان به حکم جغرافیا و سوابق دیرینه‌ی بهره‌مندی از آب هیرمند دارای حقابه‌ی لایتغیر می‌باشد. سیطره‌ی بریتانیا بر شبه جزیره هند و مداخلات ابهام‌آمیز آن در تعیین حقابه و ضعف، وابستگی و بی‌تدبیری حکّام دو کشور باعث شده تا همواره زمینه‌های اختلاف فزاینده و تضییع حقوق آبی سیستان فراهم آید.دولت دهه‌های اخیر مستقر در افغانستان نیز با استفاده از فناوری‌های وارداتی تا می‌توانستند بر روی هیرمند سد ساختند و کانال از رودخانه مُنشق کردند و دست اهالی بالادست حاشیه هیرمند را برای برداشت غیرمجاز با پمپاژهای متنوع باز گذاشتند، انگار که عامدانه خواهان نرسیدن آب به هامون و مرز سیاسی ایران باشند.
تغییرات آب و هوایی هم مزید بر علت و بهانه بر خالی ماندن دست اهالی سیستان از حقابه تاریخی خود شد. بطوریکه در دهه‌های اخیر عنان تحویل حقابه مردم سیستان در دستان افغان‌ها بوده است تا هرگاه دوست داشته باشند و خودشان اراده نمایند، آب کمی را برای بهره‌برداری در ایران رها نمایند. همانگونه که آخرین رییس جمهور افغانستان ذکر نمود این یک پیام آشکار برای زیاده‌خواهی از ایران به قیمت حیات سیستان است.
اما عامل گره‌گشا برای استیفای حق مردم منطقه سیستان، دیپلماسی است. عاملی که در طول سده‌های اخیر همواره در تلاش بوده تا حقوق حقه‌ی مردم سیستان را حفظ نماید. فلذا دیپلماسی آبی (بعنوان زیرمجموعه دیپلماسی) اصول، مهارت و ضوابط خود را دارد و نیازمند خبرگانی است که با استفاده از مشورت مهندسان، روحیه حمیّت ملی و مصلحت¬سنجی سیاستمدارانه نسبت به موضوع ورودِ شایسته کنند.
دیپلماسی با رعایت آداب سلسله مراتبی، استفاده بهینه و کارآمد از ابزارهای حقوقی و درک ظرفیت‌های چندبعدی برای به حداکثر رساندن منافع می‌باشد. والا در بطن سفری استانی، با تأثر از دیدن رنج بی‌آبی مردم سیستان با ادبیاتی غیردیپلماتیک کشور همسایه را هشدار دهیم، دوراندیشانه نیست و باید پیامدهای منفی احتمالی طرف مقابل در آینده در تقابل و عدم رهاسازی آب به سیستان را پیش‌بینی کنیم. چراکه کنش دیپماتیک آنهم برای شخص دوم مملکت، جای تأثرات لحظه‌ای و امثالهم نیست، بلکه عرصه خردمندی، وقت‌شناسی و قانون‌دانی و اعمال مدیریت سلسله مراتبی می‌باشد. هشداری که باید مرتبه سوم یا چهارم مدیریتی کشور ابراز می‌داشت، نفر اول اجرایی کشور اظهار نمود که معادل اینست که حرف آخر را نفر اول زده شده است. حتی اگر بپذیریم همان حرف در همان موقعیت توسط رییس جمهور مملکت، متناسب بوده است، خوب آیا آبی برای سیستان شده است؟ آیا امارت اسلامی را تابع قوانین بین‌المللی و قراردادهای پیشین فیمابین ایران و افغانستان شده است؟
کلام آخر اینکه سیستان به‌عنوان یکی از مراکز تمدنی ایران بزرگ، شرایط بسیار سختی را سپری می‌کند که زیست در آنجا با مخاطره مواجه شده است. اگر توانایی به خط کردن اقتصاددانان را داریم، قطعاً توان به خط کردن مهندسین آب و دیپلمات‌های خبره وجود دارد. لذا ضرورت دارد توجه عاجلی به مقوله مطالبه‌ی آبی سیستان داشته باشیم.