از آرمان‌گرایی تا واقع‌گرایی
مجید صیادنورد (دکترای اندیشه سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2451
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


ناگفته‌های شعر(۲)

ضرورت نبوغ و اعتماد به نفس

فیض شریفی ( منتقد و پژوهشگر ادبیات)

بعضی‌ها هنوز یک شناخت ساده از شاعران معاصر ندارند و شما از مخاطبان اصلی و آثار مشعشع می‌گویید. مگر می‌شود آثار خوب نباشد؟ صداهای گوناگون یا پراکنده در شعر امروز از سر تفنن و به ناچاری به وجود آمده‌اند یا واقعاً جای امیدواری دارند و لازمه جریان رونده شعر هستند؟ برای من بفرمایید از کدام صدا حرف می‌زنید؟ صدا باید از شعر برخیزد نه از نظریه. این صداها که شما می‌گویید، حکم نمک و فلفل دارند، برای طبخ غذا و مطبوع شدن آن خوب است. روزی شاملو به کسرایی گفت: «سیاوش!‌‌ انگار مدتی است از ما خبری نیست. یک‌حرفی علیه من بزن تا من جوابت دهم، شلوغش کنیم. شلوغش می‌کردند و در نهایت هم منجر به یک جدال جانانه می‌شد.»براهنی و دستغیب، گربه توی تنبان شاعران می‌انداختند تا آن‌ها جواب بدهند و شهر را به هم بریزند. به هم می‌ریختند. ولی درنهایت به نفع شعر می‌شد. الآن که شعری در حد و قواره آن روزها پیدا نمی‌شود که بخواهند شلوغش کنند. اگر هست بکنند تا کمی شعر تکان بخورد. می‌دانی، شما که اهل بخیه هستید، دیری است شعری مرا تکان نداده و کار شعر تکانه است. شعری که کسی را تکان ندهد ول‌معطل است. حافظ فرموده است: «شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد.» (بخوان) در اینجا به معنی (بنویس) است. بعضی‌ها هرچه رطل سبک و سنگین هم می‌زنند، شعری نمی‌گویند. اول باید شعر گفت، بعد رطل گران زد. همان‌که فرمودید، اگر این صداها براثر تفنن یا استیصال هم باشد، باشد. ضرر ندارد. مگر جنبشی اجتماعی یا سیاسی در ایران رخ داده که به تبعیت آن جریان دونده یا رونده‌ای به وجود آید. شاید بوی بهبود ز اوضاع جهان شنیده‌اند. اگر شنیده‌اند ما را هم خبر کنند. پس برای دیده و خوانده شدن مقداری از هیاهو و شانتاژ هم لازم می‌شود البته با شعریتی که بشود بر آن انگشت گذاشت؟ برای دیده شدن و خوانده شدن به‌جز هیاهو و شانتاژ، نیاز به مقداری نبوغ و اعتمادبه‌نفس هم هست که دارند و شاید شعریت. شعر البته سهم همه را می‌دهد، حتی سهم خائن را ولی این سهم، همیشگی نیست. در شعر آیات صمیمانه حرف اول را می‌زند و اگر کسی صمیمانه با شعر رفتار نکند، کارش نمی‌شود. دیگر عصر بندبازی و شعبده‌بازی تمام‌شده است. الآن هر بچه شاعری یک گروه در تلگرام و واتساپ تشکیل داده است و به‌راحتی محصولات خود را به نمایش می‌گذارد. کسی نمی‌تواند او را حذف کند یا مجبور کند که زیر بیرق کسی برود. یک‌زمان شعر زیر تیول رضا براهنی بود. زیر تیول شاملو و چند نفر دیگر بود. باید با حرکات مافیایی در آن‌ها نفوذ می‌کردی. آن‌ها به‌راحتی امثال نصرت رحمانی و مابقی شاعران را به تمسخر می‌گرفتند؛ یعنی شعرهای دوران نوجوانی شاعر را اشعار نسبتاً خوب جا می‌دادند تا بگویند، طرف یک شاعر ناشی است.