بنبست بنزین
دکتر فریدون پهلوان (حقوقدان) بهنظر میرسد دولت در حال تست جامعه در موضوع حیاتی بنزین است. مسئولان از یکسو میدانند ادامه روند موجود در حوزه انرژی و سوخت ممکن نیست و هرچه زودتر باید تدبیری اندیشید. از سوی دیگر اما مسجل است که مسائل اقتصادی و مشکلات معیشتی امکان تصمیمگیری در این مورد را با ریسکهای فراوان روبرو کرده است. از همین رو است که کارشناسان و تئورسینهای اقتصادی دولت در حال تست گزینههای موجود برای رفع این بن بست با کمترین هزینه ممکن هستند.
بنده مطلع هستم پلنهایی که برای موضوع نان پیاده شده و در حال اجراست. امکان دارد در مورد بنزین هم عملی و پیاده شود تا از یکسو به طبقه فرودست فشاری وارد نشود و از سوی دیگر مقابل حراج این منبع عظیم کشور گرفته شود. اما به راستی در این مورد چه باید کرد ؟
بنده چند نکته را به ترتیب الویت اینجا مینگارم: اول اینکه این دولت به شدت به اعتماد سازی نیاز دارد.شکاف عمودی شکل گرفته در جامعه به درهای شبیه شده و روز به روز هم بدتر میشود. هربار هم که اقدامی در جهت ترمیم شکاف ایجاد میشود مسئلهای رخ میدهد و تمام داشتهها را از بین میبرد.مثلا فساد دبشی که رخ داد، میدانید چقدر اعتماد سوز بود؟بدتر آنکه به جای آنکه دولت آن را به گردن بگیرد سعی کرد به دولت قبلی حواله دهد و وقتی که مشخص شد خلاف گویی رخ داده، اوضاع باز هم بدتر شد. بنابراین مشکل اصلی که دولت نمیتواند در موضوع بنزین به تصمیم مشخصی برسد همین عدم اعتماد عمومی در جامعه است. موضوع دوم، مسئله بیماری اقتصادی است. اقتصاد کشورما دچار مشکلات ساختاری عدیده است که رفع آنان نیازمند تصمیمات مهم و انقلابی است.در طول سالهای گذشته هر تصمیمی هم که در این راستا اتخاذ شده بیشتر جنبه وصله پینهای داشته است که طبعا راهگشا نیست.موضوع بعدی این است که این اقتصاد نیازمند عمل است نه شعار. ما طی سالهای گذشته بیشتر به دنبال شعار درمانی و حرف درمانی بوده ایم.این درحالیست که اقتصاد کشورمان بسان بیماری بر روی تخت است که نفسهای آن به شماره افتاده و باید هرچه زودتر فکر عاجلی برای آن کرد. یک بیمار برای رهایی از بیماری به حرف نیاز ندارد بلکه نیازمند داروهای موثر و چه بسا عمل جراحی است.موضوع آخر هم این است که ما برای آنکه بتوانیم تصمیمات بزرگ در اقتصاد کشورمان بگیریم باید از نیروهای کارآمد و زبده کمک بگیریم.اینکه چهرههای شاخص این حوزه را حاشیه نشین کنیم منجر به آن میشود که مسائل پیچیده تر شده و نتوانیم حتی برای ساده ترین مسائل نسخه صحیحی بپیچیم.بنابراین بایستی افراد کاربلدی را که در طول سالهای گذشته با تصمیمات عجیب حاشیه نشین شان کردیم را به متن برگردانیم و جدا از مسائل جناحی از آنان بخواهیم راهکارهای علمی خود را ارائه دهند.حواس مان باشد دستورکارمان نجات ایران است نه نجات فلان دولت.پس در این راستا نباید بهانهای مطرح شود.