از آرمان‌گرایی تا واقع‌گرایی
مجید صیادنورد (دکترای اندیشه سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2451
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


مجازستان

  مامانم میگه زمانای قدیم یه نفر نونش تموم میشده تو خونه نون نداشته، خیلی عادی به همسایه شون میگفته نون دارید به ما بدین و اون همسایه هم اگه داشته می‌داده، و بعد قرض نونش رو میداده و اون طرف هم اصلا توقع برگشت نون رو نداشته و این رد و بدل های نونی کاملا عادی بوده. (موکاخانِم)

========
 طرف یهویی از پارک دراومد، نزدیک بود بزنم بهش.یه بوق کشدار زدم، با تکون دادن دستش عذرخواهی کرد. مامانم جای شاگرد نشسته بود، یه نگاه چپ‌چپ بهش انداخت و گفت: حالا خیلی راننده خوبیه، بای‌بایم می‌کنه با ما! (سوماتریپتان پنجاهم)

=======


 بخش مهمی از مهاجرت پذیرش این بود که اونقدرها مهم نیستم، مرکز جهان نیستم، ناخدای کشتی زندگیم نیستم، محبوب نیستم، تولدم مهم‌ترین مناسبت دنیا نیست و موجودی کوچک و فانی هستم. شاید بگید خوبه ولی من متأسفم که این تجربه منِ خودشیفته رو humble کرد، و آخ چقدر دلم تنگ شده برای کسی که بودم. (مارلا)

============
 ‏ما در حالی‌که سعی می‌کنیم از والدینمون عبرت بگیریم و رفتارهای نامناسب اونها رو با فرزندانمان نکنیم، در همون زمان داریم تروماهای جدیدی به زندگی فرزندمون وارد می‌کنیم که نتیجه‌اش در آینده مشخص میشه. والدین ما هم همین کارو رو میخواستن بکنن که نتیجه اش شده این. این چرخه معیوبه. (Ad)