روزی که انگليسی ها قصر شيرين را تصرف كردند
هدفهای وقت دولت لندن در آسيای غربی
22دیماه 1296 (12ژانويه 1918) باراتف ژنرال روس و افرادش [به تصمیم لنین] خاك ايران را ترك گفتند و در پی خروج آخرين نظامی روس از ايران، نيروهای انگليسی كه از طريق عراق هم وارد غرب وطن ما شده بودند قصر شيرين و نيمی از استان كرمانشاه را تصرف كردند. انگليسی ها در جریان جنگ جهانی اول به بهانه درآويختن با عثمانی (متحد آلمان) كه از قرنها پيش بين النهرين (عراق امروز) را در كنترل داشت وارد خاك اين سرزمين شده بودند.
انگلیسیها حتی پیش از پیدایش نفت در منطقه، درصدد سلطه بر آسیای غربی ـ مهمترین منطقه استراتژیک جهان برآمده بودند که ورود عثمانی به جنگ جهانی اول فرصتی را که درانتظارش بودند به دست آنان داد. در جریان جنگ جهانی اول و برغم اعلام بی طرفی قبلی ایران، نظاميان دولتهای متحارب (روسیه و انگلستان از یک سوی و عثمانی از سوی دیگر) به وطن ما وارد شده و ایران بیطرف را به میدان جنگ، تحریک و جاسوسی تبدیل کرده بودند. پس از پيروزی انقلاب بلشويكی روسيه، لنين به تروتسكی كميسر نيروهای مسلح روسيه توصيه اكيد كرده بود كه نظاميان روسيه را از ايران خارج سازد و گفته بود كه نظاميان يك دولت انقلابی نبايد اشغالگر بشمار آيند و با خروج روسها بود که انگلیسی ها یکه تاز میدان ایران شدند و قصر شیرین را هم تصرف کردند ـ زمانی که قاعدتا ضرورت نداشت. ورود انگلیسی ها به غرب ایران، فراهم ساختن زمینه تحت الحمایه ساختن وطن ما بود زیرا که در ژانویه 1918 عثمانی در همه جبهه ها دست به عقب نشینی زده بود و نیروی نظامی در ایران نداشت. سال بعد، انگلیسی ها قراردادی با وثوق الدوله [رئیس الوزراء وقت] امضا کردند که اگر مجلس آن را تصویب کرده بود؛ ایران تحت الحمایه دولت لندن میشد. انگلیسیها بعدا و پس از پیروزی بلشویکهای روس در جنگ داخلی این امپراتوری نگران گسترش کمونیسم به ایران و از اینجا به مناطق عربی شدند و چون سلطان احمدشاه را مردی نسبتا روشنفکر و دمکراسی دوست یافتند به فکر کودتا و روی کارآوردن یک نظامی در تهران افتادند و ... در آن زمان هدف عمده انگلستان از حضور نظامی در آسیای غربی سلطه بر این منطقه صاحب نفت و چهارراه جهان بود. نفت بين النهرين حواس انگلیسی ها را متوجه این سرزمین کرده بود زيرا كه با افزايش وسائط نقليه موتوری، نياز جهان را در آينده به اين ماده حياتي برآورد كرده بودند و میدانستند كه آقای جهان دولتی است كه كليد جريان نفت را به دست داشته باشد. در آن زمان هنوز نفت در سعودی و شیخ نشینها کشف نشده بود و در منطقه، این ماده تنها در ایران، عراق و قفقاز جنوبی استخراج میشد. بعدا معاملات نفتی آمريكاييان با دولت سعودی، انگلستان را در وضعيت رقابت توام با سازش قرار داد. هيتلر با هدف دست اندازی به نفت خاورميانه و كوتاه كردن دست انگلستان بود که «رومل» را مامور پيشروی از شمال آفريقا به سوی شرق سوئز كرده بود و نيروهايش در شوروی را به سمت قفقاز و سرازير شدن از اين ناحيه به ميدان های نفت اعراب به حركت درآورده بود. اين وضعيت بيش از پيش بر سماجت انگليسی ها در كنترل نفت افزود و ديديم كه چگونه در برابر ملی شدن نفت ايران ايستادگی كردند ولی روند اين رويداد سرانجام آن دولت را مجبور به ورود به جريان سازش با رقيبان غربی كرد و ....
مشاركت انگلستان در اشغال نظامي عراق در سال2003 با همان هدف و حفظ نفوذ قديمی خود در خاورميانه صورت گرفت. انگلستان اينك بيش از نياز داخلی خود دارای ذخاير نفتی در دريای شمال است ولی دست داشتن در معاملات جهانی نفت را ورای نياز داخلی و كار تجارت میداند.