از آرمان‌گرایی تا واقع‌گرایی
مجید صیادنورد (دکترای اندیشه سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2451
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


تاملاتی بر انتخابات مجلس دوازدهم

محسن صنیعی ( استاد دانشگاه)

تاملاتی بر انتخابات مجلس دوازدهم

محسن صنیعی  ( استاد دانشگاه)

  با اعلام صلاحیت هیئت‌های نظارت شورای نگهبان و معرفی کاندیداهای انتخابات، عملا انتخابات برای کاندیداهای معرفی شده، وارد مرحله تبلیغات شده است.
 در خصوص، فضای انتخابات ۱۱ اسفند، می‌توان نکات زیر را بیان کرد: ۱- از نکات جالب توجه، پدیده رد و صلاحیت کاندیداهاست. صلاحیت سید محمود علوی که از ۹۲ تا ۱۴۰۰، وزیر اطلاعات، از ۸۸ تاکنون، نماینده خبرگان است و چهار دوره هم نماینده مجلس بوده، توسط هیئت نظارت انتخابات مجلس، احراز نشده است‌ (البته یعنی رد صلاحیت شده است). یعنی بعد از همه نهادهای اطلاعاتی و سازمان نظارت شورای نگهبان، نتوانسته‌اندصلاحیت یا عدم صلاحیت کسی را که در چهل سال بعد از انقلاب دارای سوابق روشن است، کشف کنند. آیا این به معنای عدم صلاحیت کاندیداست یا به معنای عدم توانایی سازمان و ساختار تعیین صلاحیت؟
1- اگر ساز و کاری نمی‌تواند صلاحیتی را احراز کند و در عین حال سندی بر عدم صلاحیت ندارد، احراز صلاحیت به مردم واگذار شود. در مورد این مرحله تعیین صلاحیت، سخنگوی شورای نگهبان، از بررسی یک میلیون و هفت صد هزار سند سخن گفته بود. برای بررسی این همه سند، چند هزار نفر ساعت، صرف شده است؟ برای بررسی این همه سند، چند صد نفر به خدمت گرفته شده‌اند؟ آیا این نفرات، به مثابه شورای نگهبان محسوب می‌شوند؟ این افراد، چه جایگاه حقوقی داشته‌اند؟ گیرم در مورد هر پرونده، چند ده نفر، نظر داده اند، آیا احراز صلاحیت توسط چند ده هزار نفر ارجح است یا عدم احراز صلاحیت توسط چند ده نفر؟ هیچ اشکالی ندارد که مانند همه کشورهای دنیا، کاندیداها، کاندیداهای معرفی شده توسط احزاب می‌بودند و هر کس می‌خواست به صورت مستقل در انتخابات حاضر شود امضای مثلا یک هزارم واجد شرایط از افراد شناخته شده حوزه انتخابیه را در اختیار قرار می‌داد.
2- متاسفانه همه شواهد نشان از آن دارد که فضای انتخاباتی، با فضای انتخاباتی در مجالس گذشته، بسیار متفاوت است. مثلا در انتخابات مجلس دهم، علی رغم رد صلاحیت‌های گسترده، اما این انگیزه در میان همه گروه‌های اصلاح طلب بود که می‌توان وارد انتخابات شد، حاصل آن انتخابات، تشکیل فراکسیون حدود صد نفره امید در مجلس دهم بود. در انتخابات مجلس یازدهم، علی رغم این که در انتخابات تهران، اصلاح طلبان یک لیست نسبتا کامل را در اختیار داشتند ولی به علت بی‌انگیزگی جامعه رای دهنده، عملا درصد مشارکت در کشور به 42درصد رسید. در انتخابات مجلس دوازدهم همه قرائن حکایت از آن است که هیچ رقابت سیاسی وجود ندارد جز رقابتی که در میان گروه‌های اصولگرا وجود دارد. یا به شوخی باید گفت رقابت میان اصولگرای تیم سرخ و آبی است.
 اگر دنبال یک انتخابات رقابتی می‌بودیم، بایستی از سال‌‌ها قبل، فضا را به سمت رقابت سیاسی احزاب و جناح‌‌ها پیش می‌بردیم و موقعی که فضای یاس و نومیدی را در جامعه می‌بینیم، از گروه‌‌ها و جناح‌‌ها دعوت به حضور در انتخابات می‌کردیم. فضای فعلی به ترتیبی است که همه مسئولان، فرماندهان نظامی و امام جمعه ها، مردم را به انتخابات فرا می‌خوانند. توجه ندارند که همه این صداها فقط توسط کسانی شنیده می‌شود که خودی شناخته می‌شوند. این دعوت‌ها، چنین برداشتی ایجاد می‌کند که برای آن است که همان جامعه خودی اگر در رای دادن دچار شک و تردید شده است، احساس وظیفه شرعی و دینی برای رای دادن بکند. درست است که در قانون جدید انتخابات، تعیین هویت رای دهندگان با ارائه کارت‌های هویتی پنج گانه، قابل انجام است ولی اعلام آن، دو ماه قبل از انتخابات، تلقی خوبی را به جامعه نمی‌دهد.
۳- در این انتخابات ۱۱ هزار نفر در صحنه انتخابات حضور دارند یعنی به ازای هر کرسی نمایندگی، ۳۸ نفر رقابت می‌کنند. البته معمولا ممکن است تا حدود نیمی از این کاندیداها تا روز انتخابات انصراف بدهند و در روز انتخابات به ازای هر کرسی نمایندگی، بیست کاندیدا در صحنه بماند. به تجربه در همه انتخابات‌های قبلی، رقابت میان ۲۰-۱۰٪ کاندیداهاست و حدود ۹۰-۸۰ درصد کاندیداها کمتر از یک درصد آراء را به دست می‌آورند. باز بنا به تجربه همه انتخابات قبلی، معمولا برندگان انتخابات، کسانی هستند که در لیست‌‌ها قرار می‌گیرند و معمولا کاندیداهایی که به طور شخصی در انتخابات حضور دارند، شانسی برای پیروزی ندارند. فضای فعلی انتخابات، عملا به ترتیبی است که هیچ کس نمی‌تواند در مدت زمان یک هفته تبلیغات کاندیداها، شناخت کافی از همه کاندیداها برای یک انتخاب درست به دست دهد. اگر انتخابات به رقابت سیاسی تبدیل می‌شد عملا هر کاندیدا که از طرف یک حزب یا جبهه معرفی می‌شد، به معنای این بود که فکر و برنامه سیاسی این کاندیدا، متمرکز است بر برنامه و تفکر سیاسی حزب، پس بنابراین کاندیدا به راحتی در مجلس نمی‌توانست خط و ربط سیاسی خود را تغییر دهد. مردم هم با شناخت دقیق تری رای می‌دادند.
در جایی که رقابت سیاسی وجود ندارد، به راحتی رقابت‌های قومی و قبیلگی ظهور می‌کند. مثلا در اولین روز پس از اعلام صلاحیت ها، این پیامک را دریافت کردیم که فرزند عشایر خوزستان، تایید صلاحیت شد. کاندیداها اگر وظیفه مجلس را بشناسند که مجلس محل قانونگذاری و نظارت بر دستگاه‌های کشور است و هر نماینده، نماینده همه مردم ایران است، آن وقت، به سمت تبلیغات قومی و قبیلگی نمی‌روند و می‌دانستند که برای یک کاندیدا، مهم تفکر سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است. مردم هم باید بدانند که موقعی که مجلس با نمایندگانی شکل می‌گیرد که قائل به محدودیت فرهنگی هستند، طبیعی است که قانون صیانت از فضای مجازی و فیلتر کردن بیشتر فضای مجازی و در نتیجه محدودیت در کسب و کارهای اینترنتی هم اتفاق خواهد افتاد.