از آرمان‌گرایی تا واقع‌گرایی
مجید صیادنورد (دکترای اندیشه سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2451
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


«میلاد کیایی»، نوازنده سنتور، مدرس، آهنگساز در گفت‌وگو با همدلی:

آهنگ‌های دوران ما هنوز زمزمه مردم است

همدلی| پریسا اسماعیلی‌نیا: میلاد کیایی، نوازنده سنتور، آهنگساز و مدرس موسیقی، مهرماه سال 1323 از تهران در خانواده‌ای پای به عرصه وجود نهاد که همگی اهل فرهنگ و ادبیات و شعر و موسیقی بودند. پدرش با وجودی که در آن زمان از مشاغل مهم و بالای اداری برخوردار بود، هرگز آن مشاغل عالی‌رتبه را افتخار نمی‌دانست. او همواره به این مفتخر بود که با هنر نقاشی، شعر، ادبیات و موسیقی سر و کار دارد و توانسته فرزندانش را با هنر والای موسیقی مأنوس بکند. پدر او همچنین جزو اولین افراد بنیان‌گذار در تئاتر و سینمای ایران بود و در چند فیلم سینمایی فارسی نیز ایفای نقش کرد. او تار و سنتور را به سبک قدیمی و به نیکی می‌نواخت و با چند زبان زنده دنیا بخصوص فرانسوی نیز آشنا بود. نظر به این‌که تولد میلاد کیایی مترادف با برقراری صلح در پس از جنگ جهانی دوم بود، از این جهت و با الهام از اسامی قهرمانان شاهنامه فردوسی، نام او را «میلاد» نهادند. لازم به یادآوری است كه بر طبق مستندات ادارۀ سجل احوال و صدور شناسنامه، اولین اسم میلاد در تاریخ نام‌گذاری ایران، متعلق به ایشان است. میلاد کیایی ذوق و استعداد سرشاری را از دوران طفولیت به موسیقی نشان داد و نوازندگی سنتور را از هشت‌سالگی ابتدا نزد پدر و سپس آموزش ردیف‌های موسیقی ایرانی را نزد برادر بزرگ‌ترش، زنده‌یاد «ایرج کیایی» که در آن زمان از شاگردان بااستعداد مکتب موسیقی استاد «ابولحسن صبا» بود، فرا گرفت و سپس خودش نیز در نوازندگی این ساز، سبک و روش نوینی را دنبال کرد.کیایی فعالیت‌های هنری را از ده‌سالگی در برنامۀ کودک رادیو آغاز کرد و پس از آن نیز در سنین نوجوانی مسئولیت اجرای چند برنامه رادیویی و تلویزیونی به نام‌های «احساس و اندیشه» و «بزم آدینه» را به مدت چهار سال عهده‌دار بود. در هفده‌سالگی زمانی که در سیکل دوم دبیرستان «خرد» تحصیل می‌کرد، در مسابقات هنری آموزشگاه‌های سراسر کشور در رشته موسیقی و ساز سنتور مقام نخست را کسب کرد و در همان زمان برای مدت پنج سال نیز مدرس موسیقی کلاس‌های فوق برنامه موزیکولوژی وابسته به دانشگاه تهران شد. او در رشته آهنگسازی از محضر چندین استاد بزرگ کسب فیض کرده و تاکنون بیش از یک‌صد قطعه آهنگ ساخته که ارکسترهای بزرگ و کوچک و همچنین گروه‌های موسیقی ملی، بیش‌تر آنها را به مرحله اجرا و ضبط درآورده‌اند. پگاه، ابر بی‌باران، سبزه‌زار، موسیقی روی تم‌های محلی ایران، چرا، یاد، حباب، یتیم سه‌گاه، این شرح بی‌نهایت، سارا، قطعاتی برای سنتور و ارکستر،کوه‌های سفید، طلوع، راز آشکارا و گریز نام برخی از این قطعات است.
او برای هجده فیلم سینمایی و سریال‌های تلویزیونی نیز موسیقی متن ساخته است. میلاد کیایی ابداعاتی نیز روی کوک سنتور انجام داده و تالیفاتی در زمینه گام‌ها و فواصل بین پرده‌های مقامات موسیقی ایران داشته‌ که در دست چاپ است. از سال 1343 یعنی زمانی که دانشجوی دانشکدۀ علوم تغذیه و بهداشت بود، به مدت هجده سال مدیر طرح و برنامه‌های فرهنگی و هنری کاخ جوانان بود و در حال حاضر نیز مدرس موسیقی و عضو هیات‌امنای فرهنگ صوتی ایران است. او در سال 1380 موفق به دریافت درجۀ دکترای موسیقی در رشتۀ نوازندگی و آهنگسازی از شورای عالی ارزش‌یابی هنرمندان کشور شد و به همین مناسبت نیز استاد «علی تجویدی»، هنرمند صاحب‌نام و عالی‌قدر موسیقی ایران، با وجودی که در آن زمان در بستر بیماری بودند، طی مراسمی لوح افتخار هنری را به خاطر پنجاه سال فعالیت‌های هنری به ایشان اهدا کردند. ایشان کنسرت‌هایی در کانادا، فرانسه، آلمان، آمریکا، سوئد، هلند، انگلیس، استرالیا و چند كشور آسیایی اجرا کرده است. میلاد کیایی تاکنون شاگردان بسیار زیادی تربیت کرده که عده‌ای از آنان به دانشکده‌های مختلف هنر در رشتۀ موسیقی راه یافته‌اند و تعدادی نیز به درجات بالایی در هنر موسیقی رسیده‌اند. طی سال گذشته نیز چهار تن از شاگردان ایشان در کانادا و انگلیس به دوره دکترای موسیقی راه پیدا کرده‌اند.گفت‌وگوی ما را با این هنرمند بنام بخوانید.
استاد کیایی در ابتدای این گفت‌وگو به دوستی‌اش با «ایرج جنتی‌عطایی» و «بابک بیات» اشاره کرد و گفت: آشنایی من با ایرج جنتی‌عطایی، ترانه‌سرای معروف و همچنین بابک بیات، یکی از بهترین آهنگسازهای سبک‌های مختلف پاپ و فیلم‌های سینمایی و آهنگ‌های متنوع، در واقع از سال 1342 و اردوی هنری رامسر آغاز شد. سپس این دوستی‌ها شکل گرفت و ریشه‌دار و عمیق شد؛ به‌طوری‌که دیگر رفت‌وآمد ما حالت خانوادگی پیدا کرد و تقریباً می‌توانم بگویم که هفته‌ای سه چهار روز همدیگر را می‌دیدیم. چه روزگار طلایی و دوران باشکوهی بود.
او افزود: اولین ترانه‌ای که ایرج جنتی‌عطایی سرود، روی آهنگی بود که من در شانزده‌سالگی ساختم. بابک بیات نیز می‌خواند و صدای قشنگی هم داشت. ما یک ارکستر تشکیل داده بودیم. درست است که ساز تخصصی من سنتور بود، ولی عشق عجیبی هم به موسیقی پاپ ایرانی داشتم.
این آهنگساز ادامه داد: البته آن زمان مشکلی وجود داشت. مسئله آن بود آهنگی که من ساخته بودم و شعرش را ایرج جنتی‌عطایی سروده بود، شورای موسیقی و شورای شعر آن را تصویب کردند، ولی صدای بابک بیات را تصویب نکردند! آن هم به این دلیل که صدای بابک به خواننده‌ای که رقیب «ویگن» محسوب می‌شد و «غلام‌علی روان‌بخش» نام داشت، شبیه بود. صدای روان‌بخش خیلی هم گُل کرده بود، ولی مسائلی پیش آمده بود که جای بحث زیاد دارد. به هر حال رادیو و تلویزیون و بخصوص رادیو اثر ما را به‌کل کنار گذاشتند، به‌کل! آنها می‌گفتند: «ما اصلش را کنار گذاشته‌ایم و شما بدلش را می‌آورید؟!»
استاد کیایی افزود: این شد که چون از آن زمان ذوق و استعداد آهنگسازی در بابک بیات وجود داشت، هفته‌ای یک یا روز به نزد من می‌آمد و سُلفژ و فن آهنگسازی را یاد می‌گرفت. او کم‌تر از یک‌سال‌ونیم هرچه را که می‌ساخت، خودش نُتش را می‌نوشت؛ البته برای تنظیم و دورۀ پیشرفتۀ آهنگ‌سازی هم نزد کسانی دیگر درس آموخت تا بتواند کارش را کامل‌تر کند. به هر حال این خاطرات خیلی شیرین است و شنیدنی. ما سه یار دبیرستانی بودیم از آن دوران. این آغاز دوستی ما بود.
او درباره «اکبر گلپایگانی»، این هنرمند بنام و تازه‌درگذشته نیز گفت: اکبر گلپایگانی یک نسل بالاتر از ما بود. ارتباط من ازنظر همکاری با آقای گلپا درواقع از اوایل انقلاب 57 شروع شد که حالا آن یک بحث جداگانه دارد. ما برای اجرای کنسرت در پنج قارۀ جهان همکاری داشتیم؛ البته من تنها بودم و ایشان هم با همسرشان تشریف می‌آوردند.استاد کیایی در بخش دیگری از سخنانش گفت: من علاوه‌بر سنتور با سازهای بین‌المللی مثل پیانو، کمی گیتار، ماندولین، بانجو و چند ساز دیگر غربی آشنا بودم، خصوصاً پیانو، البته نه برای ‌این‌که نوازندۀ حرفه‌ای بشوم، بلکه از این جهت که بتوانم نوازندگی سنتور و خصوصاً آهنگ‌سازی‌ام یک‌مقدار فنی‌تر و علمی‌تر باشد، می‌بایست با پیانو و آکوردها و هارمونی و... نیز آشنا می‌شدم؛ به همین خاطر علاوه‌بر سنتور آن سازها را هم برگزیدم. من در علم آهنگ‌سازی نیز از استادان بزرگی چون «مرتضی حنانه» و چند تن دیگر فیض بردم.
او به جاذبۀ صدای سنتور نیز اشاره کرد و افزود: در سال‌های ابتدایی انقلاب که در رادیو و تلویزیون همیشه آهنگ‌های انقلابی پخش می‌شد، من در استودیو قطعه‌ای به نام «رقص مثلث» به ذهنم رسید که ریتمش والس بود. من آن لحظه عشق‌بازی دو اردک در مرداب بندرانزلی را به یاد آوردم. صبحِ سحر، سازم را به کنار دریا برده بودم و این صحنه را که دیدم، ملودی زیبایی به ذهنم آمد؛ بنابراین نتش را نوشتم و در استودیو قطعۀ شاد رقص مثلث را ضبط کردم.
این هنرمند نامدار ایرانی ادامه داد: ببینید در آن برهه مثلاً برای روز تولد حضرت علی یا امام رضا، رادیو و تلویزیون یک آهنگ شاد نداشت؛ تا این‌که یک روز تهیه‌کننده‌ای به نام «فرهنگ جولایی» در استودیو وقتی در اتاق فرمان بود و قطعۀ رقص مثلث را شنید، از من خواهش کرد که یک کپی از آن اثر بگیرد. من هم یک کپی به ایشان دادم. بعد ایشان در روزهایی که شادمانه بود اثرم را از رادیو پخش می‌کرد.
میلاد کیایی افزود: از آن تاریخ به‌ بعد، مغازه‌های سازفروشی با من تماس می‌گرفتند و می‌گفتند:«آقای کیایی ما بیست عدد سنتور فروخته‌ایم» و این عدد گاهی به بیست‌وپنج نیز می‌رسید! سنتور خیلی طرفدار پیدا کرده بود و از ده نفری که برای فراگیری موسیقی به آموزشگاه‌ها می‌رفتند، هفت تا هشت نفرشان سنتور را برگزیده بودند.این آهنگساز برجسته با بیان این‌که قطعۀ «شور و شادی» نیز از دیگر آثاری بود که بسیار ماندگار شد،گفت: ساخت این اثر داستانی شنیدنی دارد. حالا چرا نامش را شور و شادی گذاشتم؟ چون آن را در دستگاه «شور» ساخته بودم و شاد بود. حالا چرا می‌گویم داستانش شنیدن دارد؟ من آن اثر را با همکاری استاد بزرگ تنبک که الان شاگردانِ شاگردانش استاد شده‌اند، ساختم؛ یعنی استاد «امیرناصر افتتاح» که روحش شاد باد. در سال‌های اوایل انقلاب، ملودی این قطعه در یک مهمانی به ذهنم رسید و بعدها تلویزیون آن را در روزهای شاد، همیشه پخش می‌کرد.این هنرمند عرصه وسیقی ایرانی در بخش دیگری از سخنانش به ماندگاری ترانه‌های قدیمی هم اشاره کرد و گفت: بیش از چهل و اندی سال گذشت؛ بیش از چهل هزار آهنگ هم ساخته شد که البته کارهای خوبی هم ساخته شده و بنده قصد بی‌احترامی ندارم، ولی چرا بعد از گذشت این‌همه سال، نسل‌های دوم، سوم، حتی چهارم بعد از این انقلاب، مثلاً بچه‌های شش‌هفت‌ساله یا نه‌ساله و ده‌ساله، آهنگ‌های زمان ما را می‌خوانند؟ خُب یک بار هم آهنگ‌های زمان خودشان را بخوانند. پس این یکی دیگر از دلایل ماندگاری آهنگ‌های زمان گذشته بوده‌است.استاد کیایی افزود: آن زمان آهنگساز می‌دانست آهنگی را که قرار است بسازد، چه کسی بخواند اما الان چنین نیست. آن‌موقع آهنگسازها با ترانه‌سُراها تبادل نظر می‌کردند و فکرهایشان را روی هم می‌گذاشتند تا در واقع یک آهنگ جاودانه پدید آید. این‌گونه نبود که فقط شعر را به آهنگساز بدهند و او هم در چارچوب ساخت ملودی قرار بگیرد، قطعه‌ای بسازد و حس‌وحالی به آن صورت نداشته باشد. البته این موضوع خیلی جای بحث دارد و من اشاره کوتاهی کردم.او در پایان تاکید کرد: نکته خیلی مهم که حتماً دوست دارم منتشر کنید این است که وقتی صدای خواننده‌های زن از رادیو، تلویزیون، کاست‌ها یا سی‌دی‌ها حذف شد، مثل این بود که نمک و چاشنی را از غذا بگیرند. خُب آیا می‌شود غذا را بدون نمک یا چاشنی خورد؟ آیا مزه‌ای دارد؟ روح و جلوه‌ای دارد؟ فقط شکم‌سیرکن است. وقتی صدای خوانندگان زن حذف شد، متاسفانه بزرگترین چاشنی هنری ما از بین رفت و این یکی از آن دلایلی است که دیگر ترانه ماندگاری آفریده نمی‌شود.