با شاعران امروز
ماهرخ گلمحمدیمن را زیبا کن
اکنون که در آستانه ایستادهام
با قدمهایی که چهل سالگی را پشت سرگذاشته اند
من را زیبا کن
با واژه هایت که شاخههای شعرند
که هرصبح و شب از دهانت میچینی
-در گلدانِ نگاهم قلمه میزنی-
من را زیبا کن
با دستهایت که روشنم میدارند
نگاهت
که حتی از دورترین نقطه زمین
پشت انعکاسِ آذر و پاییز،
گرمم میدارد
من را زیبا کن
و هیچ اندیشه نکن که زیبا کردن من
کاری آسان است
ازمیانِ انسانهایی که در من زیست میکنن
تنها تو میتوانی
به لبخندی حتی من را زیبا کنی.