از آرمان‌گرایی تا واقع‌گرایی
مجید صیادنورد (دکترای اندیشه سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2451
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


خودی‌سازی مدیریت آموزشی

منوچهرکلهر( پژوهشگر)

 مدیران مدارس نقش مهمی در تقویت و کمک رساندن به معلمان، شناخت کج رفتاری‌‌‌‌ها و اصلاح آن ها، هماهنگی والدین و معلمان، حفظ و نگهداری فضای آموزشی، تجهیز آزمایشگاه و کلاس‌‌‌‌ها به وسایل تسهیل کننده‌‌‌‌‌های بادگیری، همسویی مدرسه با روش‌‌‌‌‌های جدید، استفاده از فضای مجازی، شناخت انتظارات والدین، انجام درست امور اداری و هدایت فرایند آموزشی و …دارند.
همچنین مدیران مدارس برای ایفای نقش مدیریتی خود نیازمند دانش تخصصی و تجربه هستند.
ثبات در مدیریت به دلیل اهمیت تحقق اهداف، شناخت محله، خرده فرهنگ ها،  ایجاد فضای سالم گفتگو، جذب توانمندی‌‌‌‌‌های موجود در اولیا و … امر ضروری است. مدت‌‌‌‌ها طول می‌کشد تا مدیر یک مدرسه شناخت کافی از مدرسه و توانمندی اولیا، و محله  به دست آورد.
متاسفانه، تغییرات پی در پی مدیران مدارس، علاوه بر کاهش غنای شغلی  آنان، داشتن برنامه‌‌‌‌‌های بلند مدت را هم معطل می‌گذارد.
این خودی سازی با استقرار دولت‌‌‌‌ها با نگاه‌‌‌‌‌های متفاوت به زندگی، نقش آموزش و پرورش را ستاد تا صف مدیریت آموزشی را از اثربخشی انداخته است. احساس تعلق و تلاش برای بهسازی را متوقف کرده است.   
به نظر می‌رسد، بهترین راه حل برون رفت از وضع موجود مدیریت آموزشی کم کارآمد، گمارش افراد شایسته( برخوردار از دانش لازم و مرتبط، باورمند به تاثیر و‌ اهمیت توسعه انسانی در توسعه ملی و علاقمند به آبادی کشور و دارای توان مدیریتی) و خلاصی از تسلط دایره محدود خودی‌‌‌‌ها است. این مهم‌ترین تصمیم شدنی است که حاکمیت می‌تواند، در راستای بهسازی آموزش و پرورش ایران اتخاذ کند.
 این تصمیم آینده نگرانه، مستلزم، تنظیم چشم انداز بلند مدت نظام آموزشی بر مبنای توسعه  انسانی و   تربیت صالح  برای توسعه همه جانبه کشور، فراتر از نگره‌‌‌‌‌های متفاوت جریان‌‌‌‌‌های سیاسی است.
 تجربه زیسته شغلی ما معلمان اثر مدیران شایسته در استفاده مناسب از امکانات موجود و  با همین برنامه ها، با تاکید بر وظایف اصلی، موفقیت مدارس را در شرایط یکسان، در بین مدارس دیگر ثبت کرده است.
همچنین تجربه شور و شوق اوایل دهه ۸۰ در مدارس و کلاس‌‌‌‌‌های درس با تغییر رویکرد برنامه ریزی درسی از کلی به کلی تر در دوره ابتدایی، روند اعتبارسنجی علمی محتوا، آموزش معلمان برای تسلط به روش‌‌‌‌‌های مشارکتی و گروهی را در مقابل معطل ماندن چشم انداز بیست ساله کشور، طرح تکریم ارباب رجوع، سند تحول بنیادین، و کم اثر شدن  اجرای طرح ارزشیابی کیفی و تمرکز بر  پژوهش محوری  و مساله یابی و  کسب قابلیت حل آن در برنامه درسی تربیت معلم، طرح تعالی مدارس متوسطه، و …را از یاد نبرده ایم.
تا این مانع مهم  محدود اندیشی و در عین حال، تسلط خود صاحب پنداران را حاکمیت برطرف نکند، در زندگی جهانی شده، آموزش و پرورش  محصور به منِ محدود و اندیشه‌‌‌‌‌های خودی، ره به جایی نخواهد برد.
 تغییرات و تحولات اجتماعی اجتناب ناپذیرند، تربیت افراد با صلاحیت و قابلیت برای زندگی موفق، موثر و فضیلت مدار و شریف، از راه غلبه بر سایر اندیشه‌‌‌‌ها و مقاومت در برابر  تغییرات نمی گذرد، بلکه  از طریق گشوده بودن به اندیشه‌‌‌‌‌های متفاوت و کسب صلاحیت‌‌‌‌ها و قابلیت‌‌‌‌‌های لازم برای زندگی در دل تغییرات و ایفای نقش موثر شهروندی به ثمر می‌رسد.
شدت خودی سازی مدیریت آموزشی  در دولت سیزدهم با بنیان‌‌‌‌‌های سست متکی به اندیشه‌‌‌‌‌های خودصالح پندارانه، با تغییر زیاد مدیران و تلاش برای تغییر محتوای آموزشی، و با فقدان مبانی نظری برای تصمیمات از ضعیف ترین رویکردها در تاریخ آموزش و پرورش ثبت خواهد شد.
یکی از دوستان مومن و خوب من می‌گفت: بچه‌‌‌‌‌های من می‌گویند؛ شما خیلی زحمت کشیدید، خوب هستید، ارزشمدارید، ولی ما نمی توانیم و نه می‌خواهیم مثل شما باشیم. حق داریم سبک زندگی مان را با داشتن تحصیلات عالی،  انتخاب کنیم یا نه؟!
سوالی که به ذهنم رسید، این است: آیا رویکرد مدیریت آموزشی ما بگونه‌‌‌‌‌‌‌ای است که فرزندانمان همراه با شنا کردن در دریایی سلیقه ها، نگرش‌‌‌‌ها و اندیشه‌‌‌‌‌های مختلف، انتخابگر باشند و بهترین را انتخاب کنند؟!
مدیریت آموزشی باید شرایط لازم برای انتخاب گر بار آوردن دانش آموزان را فراهم‌کند، نه تحمیل انتخاب‌‌‌‌‌های خودی را! چرا که اصولا نگاه خودی به تربیت، علاوه بر داشتن دیدگاه خاص جزیره‌‌‌‌‌‌‌ای و محدود به دیدگاه خود، از مقبولیت  کافی در بین مردم هم  برخوردار نیست.
به نظر می‌رسد، تمرکز بر انسانیت، صلح و تعامل همراه با متنانت در تربیت صالح بیشتر از تمرکز بر خودی، مبارزه و مقابله تهاجمی موثر است.
و کلام آخر آنکه، حلقه مفقوده تربیت در ایران امروز، فقدان محوریت کرامت انسانی در برنامه‌هاست. کرامت بنی آدم!