از آرمان‌گرایی تا واقع‌گرایی
مجید صیادنورد (دکترای اندیشه سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2451
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


سالروز درگذشت اکبر رادی، نمایشنامه نویس

غرش رود از سرچشمه انگشتان نویسنده

اکبر رادی، نمایشنامه‌نویس و داستان‌نویس معاصر ایرانی بود. اکبر رادی در ۱۰مهر ۱۳۱۸ در شهر رشت زاده شد. فرزند سوم بین شش برادر و خواهر بود. پدرش حسن و مادرش ام‌ّالبنین نام داشت. چهار سالِ اول ابتدایی را در دبستان عنصری رشت گذراند. در سال ۱۳۲۹، به‌علت ورشکستگی پدر، که یک کارخانه کوچک قندریزی داشت، به‌همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. دو کلاس آخر ابتدایی را در دبستان صائب تهران گذراند و دوره متوسطه را در دبیرستان فرانسوی رازی به سال ۱۳۳۸ به پایان رساند.رادی در همین سال وارد دانشگاه تهران شد و به تحصیل در رشته علوم اجتماعی پرداخت. بعد از گرفتن مدرک کارشناسی، تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد را در همان دانشگاه آغاز کرد، اما پس از مدتی آن را نیمه‌کاره گذاشت و در سال ۱۳۴۱، به کارِ معلمی روی آورد.رادی شغل معلمی را از کلاس سوم دبستان مدرسه بامشاد و سپس ششم دبستان مدرسه شهرام در جنوب شهر تهران شروع کرد و طی ۳۲سال، به تدریس ادبیات در دبیرستان، ادبیات نمایشی انستیتو مربیان امور هنری، نمایشنامه‌نویسی مقطع کارشناسی دانشگاه تهران و نمایشنامه‌نویسی پیشرفته کارشناسی ارشد دانشگاه هنر تهران پرداخت.اکبر رادی به گفته خودش با تماشای تئاتر خانه عروسک هنریک ایبسن در دهه ۳۰ به عرصه تئاتر و نمایشنامه‌نویسی علاقه‌مند شد و  در سال ۱۳۳۸ نخستین نمایشنامه خود را باعنوان «روزنه آبی» نوشت ، اما دو سال طول کشید تا توانست آن را منتشر کند. روزنه آبی  موردِ توجه احمد شاملو قرار گرفت. پیشتر قرار بود جلال آل احمد چاپ این نمایشنامه را به عهده بگیرد، اما چون قائل به تغییراتی در متن اثر بود، رادی با آن موافقت نکرد. یکی از نمایشنامه‌های آسیب شناسانه و تأثیرگذار در شاکله بعضی از آثار رادی، نمایشنامه «سفر روز طولانی به شب» اثر یوجین اونیل بود. رادی در سال ۱۳۴۳ نمایشنامه افول را با سرمایه گروه ادبی طرفه منتشر کرد که رویداد مهمی در عرصه تئاتر ایران محسوب شد. خسرو هریتاش (از کارگردانان موج نوی سینمای ایران) به ساخت فیلمی براساس نمایشنامه‌های رادی علاقه‌مند شد و حتی فیلمنامه‌ای هم بر مبنای نمایشنامه افول نوشت، ولی ازسوی وزارت فرهنگ و هنر پروانه ساخت نگرفت. رادی در سال ۴۷ یکی از مهم‌ترین نمایشنامه‌های دهه چهل ایران یعنی «ارثیه ایرانی» را نوشت. اهمیت این اثر تا جایی بود که پانزده سال بعد در دهه شصت نسخه دیگری از همین اثر را با عنوان «تانگوی تخم مرغ داغ» نوشت. گفته می‌شود محمود کیانوش در سال ۵۶ کتابی در نقد و تحلیل نمایشنامه‌های رادی نوشت ولی این کتاب هرگز چاپ نشده است. فرامرز طالبی در سال ۸۲ کتاب مفصلی با عنوان «شناختنامه اکبر رادی» جمع‌آوری کرد و در سال ۹۰ مجموعه مقالات همایش رادی‌شناسی که توسط بنیاد اکبر رادی برگزار شده بود به کوشش همسرش در کتابی با عنوان رادی‌شناسی منتشر شد.
رادی  در زمینه یادداشت‌های ادبی و مقاله‌نویسی نیز چیره‌دست بود و نقدها و تحلیل‌های بسیاری بر نویسندگان ایرانی و خارجی (از صادق هدایت و آخوندزاده تا چخوف و آرتور میلر می‌نوشت. نامه‌نگاری هم، قالب ادبی دیگری به‌شمار می‌رفت که دلمشغولی رادی محسوب می‌شد. اهمیت نامه‌های رادی به حدی بود که گاه همچون تکانه‌ای فضای فرهنگی و گفتمانیِ تئاتر ایران را متأثر می‌ساخت. در این خصوص می‌توان به «نامه سرگشاده به آدینه» اشاره کرد که در کتاب «انسان ریخته» انتشار یافته‌است.محمد رضایی راد درباره او می‌نویسد: درام نویسی که در هیچ ادباری قلم خود را بر زمین ننهاد. نه نان به مظلمه فروخت و نه به دام سخافت مضحکه نویسی برای جعبه جادوی سیما افتاد. بدین رو او تنها کسی است که به تمامی شایسته عنوان نمایشنامه نویس است. ما می‌توانیم آثار او را دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم، برخی را بپسندیم و برخی را نپسندیم – به هر حال این حق ماست – اما نمی‌توانیم او را به عنوان تنها کسی که پاس حرمت نمایش را داشته‌است بزرگ و عزیز نداریم. رادی را اغلب به رئالیسم انتقادی منتسب می‌کنند، اما برخی از آثار او در قالب‌های دیگری می‌گنجند؛چندین نمایشنامه از رادی، تا به حال به زبان انگلیسی ترجمه شده‌است. او نمایشنامه را یک واحد کامل ادبی (در کنار شعر و داستان) می‌دانست و از این رو به خودبسندگی متن باور داشت. رادی از برجسته‌ترین و تأثیرگذارترین نمایشنامه نویسان ایران است که  در شکل‌گیری تئاتر متفکرانه و هویت مند پیشگام بود و همچنان مصداق یک درام‌نویس سترگ معاصر قلمداد می‌شود.رادی در پنجم دی‌ماهِ ۱۳۸۶ درگذشت. او پیش از مرگ یادداشتی به بهرام بیضایی نوشت با نام «تو آن درخت روشنی.» روز مرگ رادی که مصادف با تولّد بیضایی بود، بیضایی یادداشتی در سوگ وی نوشت و مرگ او را به بستگان و همسر او تسلیت گفت. در این یادداشت رادی را به «سرچشمه‌ای» مانند می‌کند و شکوهِ نوشته‌هایش را به «غرّش رودی . . . که از زیر سرانگشتان وی جاری بود. بیضایی همچنین نمایش افرا ۱۳۸۶ را به رادی تقدیم کرده‌است.