«همدلی» به بهانه خودکشی دو کارگر پتروشیمی «چوار» گزارش می دهد:
کارگران روی موج خودکشی
همدلی| گروه اجتماعی: پنجشنبه ۳۰ آذرماه، جواد نوروزی و مصطفی عباسی، دو تن از کارگران پتروشیمی چوار ایلام در اعتراض به اخراج از کار دست به خودکشی زدند و به بیمارستان منتقل شدند که گفته می شود وضعیت عمومی آنها وخیم است.. این در حالی است که تنها در سال گذشته شش کارگر این شرکت در اعتراض به اخراج خواز کار اقدام به خودکشی کردهاند.
گفته می شود این دو کارگرپس از اخراج از کار، از طریق حلقآویز کردن در محوطه پتروشیمی چوار ایلام اقدام به خودکشی کردند.
یک پرونده قطور
اما این اولین باری نبود که در این مجموعه چند کارگر دست به خودکشی می زدند. پیش از این و در بازه زمانی مرداد ۱۴۰۱ تا مرداد ۱۴۰۲ نیز چهار کارگر پتروشیمی ایلام با خودکشی به زندگی خود پایان دادند.شامگاه چهارشنبه چهارم مرداد امسال یکی از کارکنان پتروشیمی چوار ایلام به نام «حیدر محسنی» متاهل و پدر دو فرزند، به دلیل اخراج از کار به زندگی خود پایان داد.سه روز بعد در هفتم مردادماه، کارگران در محوطه مجتمع دست به تجمع زدند و خواستار برکناری و مجازات آنهایی شدند که باعث اخراج این کارگر شده بودند.
در همان زمان، شورای تامین شهرستان چوار از ممنوعالورودی عاملان اخراج این کارگر خبر داد و روز ۲۱ مردادماه، خبرگزاری ایلنا در گزارشی به نقل از کارگران این پتروشیمی نوشت که همچنان چهار نفر از مدیران پتروشیمی به دلیل اخراج حیدر محسنی ممنوعالورود هستند.
پیش از آن در دیماه ١٤٠١، «آرش تبرک» یکی از پرسنل پتروشیمی چوار ایلام پس از اخراج و ممنوعالورود شدن به شرکت با اقدام به خودکشی به زندگی خود پایان داد.
در مرداد ١٤٠١، دو تن دیگر از کارگران اخراجی پتروشیمی ایلام به نامهای «محمدنبی منصوری» با ۳۲ سال سن و دو فرزند و «علی محمدکریمی» به زندگی خود پایان دادند.
گزارش ایلنا از خودکشی این دو کارگر در محوطه پتروشیمی نشان میدهد که اقدام به خودکشی این کارگران باسابقه در پی اقدام شرکت پیمانکار در تعدیل نیرو بوده است. اتفاقی که کارشناسان معتقدند؛ باعث از بین رفتن امکان تامین هزینه حداقلهای لازم برای امرار معاش شده آنها را به سمت خودکشی سوق داده است.
مرداد ماه سال جاری نیز یک رسانه و شماری از کانالهای تلگرامی متعلق به تشکلهای کارگری و صنفی در ایران خبر دادند که یک کارگر اخراجی از پالایشگاه آبادان به دلیل فقر و بیپولی خودکشی کرده است.
یک سازمان حقوق بشری نیز روز پنجم مرداد سال جاری خبر داد که «حیدر محسنی» یکی از کارگران پتروشیمی چوار در استان ایلام، پس از اخراج توسط حراست این شرکت، خودکشی کرده و به زندگی خود پایان داده است.
براساس اعلام رسانهها تنها در طول یک سال گذشته، شش کارگر اخراجی پتروشیمی شهرستان چوار در پی اعتراض شاغلان این مجموعه نسبت به نابرابریها و اجرا نشدن «وعده مدیران»، اقدام به خودکشی کردهاند.مرور گزارشهای رسمی منتشر شده در رسانههای ایران در سه ماهه تابستان سال جاری حداقل هشت کارگر در مواجهه با فقر و مشکلات معیشتی دست به خودکشی زدهاند و اینها تنها مواردی است که خبرش رسانهای شده است.دو پرستار در کرمانشاه، یک کارگر در پالایشگاه آبادان، یک کارگر ساختمانی در زاهدان، یک روزنامهنگار بیکار شده در دهدشت و یک کارگر اخراج شده از شرکت رجاء و یک کارگر اخراج شده از پتروشیمی ایلام افرادی هستند که به این طریق به زندگی خود پایان دادهاند.خودکشیهای معیشتی در سال گذشته نیز آمار نگران کننده داشته است و برهمین اساس وبسایت «فردای اقتصاد» در گزارشی نوشته است اخبار منتشرشده درباره خودکشی کارگران در سال ۱۴۰۱ نشان میدهد از ابتدای امسال تا ۸ دی و طی ۲۸۳ روز، ۲۳ کارگر ساکن یا شاغل به دلیل فقر، معوقات و طلبهای مزدی یا تعدیل و اخراج از محل کار، خودکشی کردهاند.
اعتراض مرگبار
یکی از رسانه ها در اردیبهشت امسال از ممنوعالورود شدن نزدیک به ۲۰۰ کارگر در پتروشیمی چوار ایلام پس از اعتراضشان نسبت به اجرایی نشدن طرح طبقهبندی مشاغل و پایین بودن دستمزدها خبر داده بود.این خبرگزاری روز ۱۳ آذرماه امسال در گزارشی نوشت که یکی از کارگران شرکتی پتروشیمی چوار ایلام در تماس با این رسانه از اجرایی نشدن طرح طبقهبندی مشاغل علیرغم وعدههای بسیار انتقاد کرده است.
این کارگر گفته بود: «ما حدود ششصد کارگر هستیم که سه سال است در این پتروشیمی با قراردادِ «کارگری ساده» مشغول به کاریم؛ دو سال است که وعده میدهند طرح طبقهبندی را برای ما اجرا میکنند اما هنوز خبری نشده؛ دستمزدهای ما پایین است و بدون اجرای طبقهبندی نمیتوانیم از پس هزینههای زندگی بربیاییم.»
در این گزارش به نقل از کارگران پتروشیمی چوار آمده بود: «درحالیکه براساس مواد ۴۸ تا ۵۰ قانون کار، دریافت حقوق براساس طرح طبقهبندی، حق قانونی آنهاست، کارفرما زمان مشخصی برای اجرای طرح طبقهبندی اعلام نکرده.»رسیدگی به مطالبات صنفی و معیشتی کارگران و برگزاری تجمعهای اعتراضی در شرایطی است که برخی رسانهها و تحلیلگران از حرکت صنایع مادر مانند فولاد و پتروشیمی به سمت رکود خبر میدهند.تداوم نرخ کاهنده سرمایهگذاری، توقف پروژههای سرمایهگذاری در حوزههای فولاد و پتروشیمی و ریزش کمسابقه و پیاپی شاخص بورس و «دوپینگهای مکرر» از منابع ملی صندوق توسعه ملی از جمله نشانههای رکود مورد اشاره ناظران است.
نه اولین و نه آخرین...
«جواد نوروزی» و «مصطفی عباسی» اکنون در آیسییو هستند. خبرگزاری ایلنا به نقل از کارگران این مجموعه نوشته است: مدیرِ کارخانه دست به یک اخراجِ دستهجمعی زده؛ به ۱۳ کارگر گفتهاند دیگر به شما نیاز نداریم. میگویند از یک ماه پیش در کارخانه صحبت از اخراجِ این ۱۳ کارگر بوده و پنجشنبه کار را نهایی کردهاند. همان پنجشنبه جواد و مصطفی، داخلِ کارخانه خود را دار میزنند. داخلِ کارخانه دار میزنند تا مدیران نگویند دلیلِ خودکشیشان، مشکلاتِ خانوادگی بوده... .
اخبار منتشرشده درباره خودکشی کارگران در سال ۱۴۰۱ نشان میدهد از در سال گذشته حدود 30 کارگر ساکن یا شاغل در استانهای خوزستان، کرمان، فارس، سمنان، خراسان رضوی، ایلام، گیلان، کرمانشاه، قزوین، کهگیلویهوبویراحمد، آذربایجان غربی و گلستان، به دلیل فقر، معوقات و طلبهای مزدی یا تعدیل و اخراج از محل کار، خودکشی کردهاند.
طی دو سال اخیر و بعد از فرونشستن امواج کووید ۱۹، مسوولانی از نظام سلامت و حمایتهای اجتماعی، استادان دانشگاه، اندیشمندان علوم اجتماعی و مددکاران که ذات علمشان، تحلیل کژیهای روان انسان است، به لحنهای مختلف اما با یک مرکزیت واحد، هشدار دادهاند که انباشت بحرانها در جامعه ایران، بروندادی جز شرایط اجتماعی وخیمتر با طیفی از افزایش نزاع و خشونت و قتل و سرقت و خیانت و خودکشی و آدمربایی و کودکآزاری و اختلاس و فساد و فروپاشی اخلاقی نخواهد داشت و رشد آمار خودکشی، معلول نادیده گرفتن تاثیر پیوستگی ترکهای معیشتی و روانی و اجتماعی بر پیکر جامعه و خانواده و انسان است.
تلاش برای توجیه
اما انعکاس این تعداد خودکشی آنهم در یک پتروشیمی باعث شد تا این مجموعه جوابیهای را منتشر کند.در متن جوابیه پتروشیمی ایلام آمده است: دو کارگری که اخیراً در شرکت پیمانکاری «نورهان صنایع» قصد خودکشی داشتند، ارتباط مستقیم کاری با شرکت پتروشیمی ایلام نداشتهاند و با اتمام پیمان و پروژه طبیعتاً پیمانکار و نیروهای پیمانکاری بایستی مجتمع را ترک کنند.
در بخش دیگری از این جوابیه آمده است: پدیده خودکشی متاثر از عوامل مختلفی است که جامعهشناسان و روانشناسان میتوانند اظهار نظر کارشناسی داشته باشند اما در خصوص خودکشی ۶ فرد مذکور در چوار که اسامی آنان در ایلنا ذکر شده است باید گفت دلایل خودکشی این افراد هیچ ارتباط مستقیمی با پتروشیمی ایلام نداشته است و دستگاههای متولی میتوانند اظهار نظر نمایند.شاید مهمترین بخش جوابیه بخش چهارم آن باشد که به نوعی اشاره ای دارد به دلیل آمار افزایش خودکشی در ایلام. در این بخش آمده است: موضوع بیکاری و خودکشی در استان محروم ایلام یک موضوع اپیدمی و نگرانکننده است اما پتروشیمی ایلام با اشتغال برای بیش از ۲ هزار نفر نقش پررنگی در کاهش آمار بیکاری داشته است و تاکنون این مجتمع در جهت تعدیل نیروی انسانی اقدام به اخراج هیچ کارگری ننموده است و موارد مطرح شده در آن رسانه کذب است.
نویسنده این جوابیه در ادامه به موضوع 6 خودکشی پی در پی دو سال اخیر این مجموعه اشاره کرده و آورده است: از ۶ مورد خودکشی ذکر شده ۲ مورد که هیچ گونه ارتباط شغلی مستقیم و یا غیر مستقیم با پتروشیمی ایلام نداشتهاند و یک مورد خودکشی دیگر در خارج از شرکت و به دلایل غیر شغلی به وقوع پیوسته است که مراجع ذیصلاح میتوانند اظهارنظر نمایند. در یک مورد خودکشی نفر پیمانکاری پتروشیمی، به اطلاع افکار عمومی میرساند نامبرده بر اساس تصمیم کمیته انضباطی تعلیق شده بود و نه اخراج.
مزد ناامن کارگران
این زنگ خطرهای به صدا در آمده از خودکشی های پی در پی در حالی به صدا در آمده که فعالان کارگری بارها در گفتوگوهای خطاب به دولتها به عنوان «کارفرمایان بزرگ»، هشدار را داده اند که ناامنی شغلی، هم آمار حوادث کار را بالا میبرد و هم آمار خودکشیها را و هم آمار جرم را. در این میان آنچه مسلم است این است که فرق است بین اینکه نان بیزجربخوری تا اینکه با زجر دنبال نان بدوی.
چندی قبل «اردشیر بهرامی» جامعهشناس و پژوهشگر و نویسنده کتاب «فرهنگ، توسعه و خودکشی در غرب ایران» در گفتوگویی ، شیوع خودکشی و افزایش آمار مرگ داوطلبانه در کشور را چنین تحلیل کرد: «کانون خودکشی از غرب ایران به مرکز و سایر مناطق در حال تغییر است.
«سمیرا نوراللهی» آسیب شناس، در گفتوگو با «همدلی» در مورد دلایل افزایش خودکشی کارگران و نانآوران قشر نیازمند جامعه ایران می گوید: «اصولا خودکشی یک پدیده چندوجهی است؛ بخش عمدهای از دلیل بروز این پدیده طی چند سال اخیر در جامعه ایران، اقتصادی بوده است. در عین حال بحرانهایی مثل سیل و زلزله و کرونا نیز تاثیرات خاص خود را داشت و حالا هم با اوضاع و اتفاقات امروز کشور مواجهیم. وقتی همه این بحرانها را کنار هم میگذاریم؛ صرفنظر از برهههایی که از این بحرانها خبری نبود یا تمهیداتی اتخاذ شد تا با ایجاد روزنههایی، امید افزایش پیدا کند، امروز وقتی از سبد معیشت ۱۸ میلیون تومانی و خط فقر ۷ یا ۱۵ میلیون تومانی صحبت میکنند، میبینیم که پایه حقوق یک کارگر و در واقع دریافتی ۱۵ میلیون خانوار با سرپرست کارگر، تقریبا یکچهارم سبد معیشت ۱۸ میلیون تومانی است.
این آسیب شناس تاکید میکند: در دهکهای پایین جامعه و از جمله خانوادههای تحت پوشش سازمانهای حمایتی هم وضع بهتری نمیبینیم؛ مستمری ماهانه یک مددجوی تحت پوشش سازمانهای حمایتی، بعد از افزایشی که از سال گذشته داشته، به تازگی به رقمی بیش از ۵۰۰ هزار تومان رسیده است. ضمن اینکه امروز ارزش دارایی مردم کاهش یافته و در فاصله ۲۰ سال، قیمت دلار چند هزار برابر گرانتر شده که خودش بر همه قیمتها تاثیر خواهد داشت؛ مثلا تخممرغ که قوت غالب خیلیها بوده، از شانهای ۲۹ هزار تومان به شانهای ۱۲۰ هزار تومان رسیده و نان ۵۰۰ تومانی را باید ۴ هزار یا ۵ هزار تومان بخریم. با حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی، فقرا بیشتر له شدهاند و برخلاف قشر مرفه، راهی هم برای جبران هزینههایشان ندارند.»
نوراللهی با ذکر اینکه ما در مورد خودکشی اساساً دو نوع نگاه داریم می افزاید: یک نوع نگاه روانشناسانه و نگاه دیگری نگاه جامعه شناسانه. نگاه روانشناسانه در واقع تلاش میکند که فرد واحد تحلیلش باشد و خودکشی را براساس تفاوتهای فردی، شیوه تفکر خاص فرد، اختلالات ذهنی و مواردی از این دست میداند. اما نگاه جامعه شناسانه فرد را در کلیتی تحت عنوان بستر اجتماعی قرار میدهد و تلاش میکند تا نگاهی آن براساس فاکتورهایی باشد که روی افراد و گروهای اجتماعی در جامعه تاثیر میگذارند. فاکتورهایی که میتواند سبب شود تا یک فرد دست به خودکشی بزند. ازاینرو هر کدام از این رویکردها متعاقباً پیامدهای خاص خود را به دنبال خواهد داشت.»
این مدرس دانشگاه اما در تحلیل خودکشیهای رخداده در چتذ ماه اخیر میگوید: « ما در ایران با جامعه آنومیکی - با شرایط اجتماعی جوامع درحال دگرگونی- مواجه هستیم. جامعهای که سرشار از بیهنجاری است. جامعه آنومیک را به زبان ساده میتوان اینگونه تعریف کرد: «جامعهای که در آن از قواعد اجتماعی پیروی نمیشود یا حتی مورد تمسخر قرار میگیرد، جامعهای که الگوها و ارزشهای ثابتی ندارد و در وضعیت عدم ثبات و عدم اطمینان لحظهای به زیست خود ادامه میدهد.»
فتحاللهی میافزاید: «حالا شرایطی به وجود میآید که به صورت نامطلوب و ناصحیح به آن دسترسی پیدا کند. یکی از گویاترین مثالها در مورد عدم تبعیت از قواعد کلی، وضعیت ترافیکی است. موتورسیکلتسوار یا حتی راننده یک خودرو میدانند که باید از خطوط تعیین شده حرکت کنند اما وقتی فرد در دل این ساختار و در نسبت با این قواعد قرار میگیرد به عنوان فردی که تمایل به عمل عقلانی یعنی «پیمودن کوتاهترین مسیر برای رسیدن به هدف» از هنجارها و قواعد کلی پیروی نمیکند و انحراف را انتخاب میکند. این وضعیت آنومیک بستر اجتماعی را برای بروز آسیبهای اجتماعی به وجود میآورد که یکی از مهمترین نمادهای بروز آسیبهای اجتماعی خودکشی است.»
این آسیب شناس به جنبه دیگر خودکشی کارگران پتروشیمی نیز اشاره میکند و میگوید: «یکی از جنبه های این خودکشی این است که کارگران پتروشیمی به صورت مشخص و معین تولید ثروت میکند. یعنی کارگرانی هستند که عمل آنها به صورت مستقیم منجر به تولید ثروت نمیشود. برخلاف پاکبانان که ظاهرا کار آنان به ثروت به صورت مستقیم تبدیل نمیشود. اما عمل کارگر پتروشیمی مستقیما منجر به تولید ثروت میشود و کارگر نسبت به این موضوع آگاه است. در ذهن این کارگران آرام آرام به عنوان یک طبقه اجتماعی، این موضوع شکل میگیرد که علاوه بر اینکه حقوق اجتماعی این کارگر از او صلب شده و دادخواهی به صورت سیستماتیک وجود ندارد، چراکه که پیمانکارها قرادادهایی را با کارگران منعقد میکنند که از منظر قانونی امکان دادخواهی از آنها وجود ندارد.» او میافزاید: «حالا کارگر نه میتواند برای کسب سود یا دستیابی به خواستهای ابتدای زندگی دست به انحراف بزند و نه دادخواهی در سیستم فکری این طبقه کارگری وجود دارد که به آن دست یازند. حال اگر دست به اعتراض مدنی بزند و راه حل سومی را انتخاب کند، تجربه زیسته کارگری به او میگوید که با مشکلات بیشتری روبهرو خواهد شد. پس در نتیجه اینکه در میان ذهنیت طبقه کارگر راه دیگری جز از بین بردن یا حذف خود وجود نخواهد داشت. در مورد این نمونه باید اشاره کرد که اگر صرفا هدف کارگر پایان دادن به زندگی خود بود، میتوانست روشهای آسان تر دیگری را برای این کار انتخاب کند اما اینکه کارگر در همان محل کار دست به خودکشی میزند، از نظر من او تلاش می کند تا نوعی اعتراض یا فریاد خاموش را به نمایش گذارد. یعنی همان طور که خود را حذف میکند، اعتراض خود را نسبت به وضعیت موجود به گوش سیستم برساند. البته باید اشاره کرد که این اتفاق لزوما برآمده از رابطه کارگر و کارفرما و شرایط پیش روی او نیست. درست است که یکی از عوامل روابط کارگر و کارفرما مسئله اقتصادی و شرایط کار است اما این مسائل آرام آرام به درون خانواده کارگر تسری پیدا میکند. چرا که او نمیتواند از پس نیازهای اولیه خانواده خود برآید.»