کاربست واقعگرایی در تعامل قدرتها با ایران
رامین فخاری (تحلیلگر مسایل بینالمللی)نظریه واقعگرایی(رئالیسم) را بهطور خلاصه و به زبان ساده، به این صورت میتوان تعریف کرد که این نظریه در روابط بینالملل کشورها را بهعنوان بازیگران عقلانی در نظر میگیرد. براساس این نظریه یک بازیگر عقلانی بهدنبال به حداکثر رساندن سود و منافع خودش است. حال اگر بخواهیم نظریه واقعگرایی را به نحوه تعامل قدرتهای بزرگ از جمله ایالات متحدهی آمریکا روسیه چین و در آینده هند نسبتبه ایران تعمیم بدهیم باید به این مسئله اشاره کرد که اهداف این بازیگران عقلانی در تنظیم روابط خود با کشورهایی چون ایران و عربستان سعودی و ترکیه به حداکثر رساندن سود است؛ در نتیجه رفتار این بازیگران عقلانی نیز در چارچوب به حداکثر رساندن سود قابل تعریف است. این بازیگران عقلانی بهدنبال این مسئله هستند حداکثر سود خود را از روابط خود با ایران عربستان سعودی و ترکیه و سایر بازیگران کسب کنند، حتی کاربست این مسئله دررابطه با اسرائیل نیز صحیح است. حضور لابی اقتصاد قدرتمند اقتصادی یهود که در ایالاتمتحده و روسیه فعالیت میکنند و در آینده در چین و هند نیز حضور خواهند داشت، منتهی به تامین سود این کشورها در ازای تامین امنیت اسرائیل میشود و خواهد شد. عملاً اگر این لابی یهود اقدام به تأمین منافع این کشورها و یا دولتمردان آنها نمیکرد، اسرائیل از حمایتهای آنها برخوردار نبود. بدیهی است که روسیه و چین و ایالاتمتحده روابط خود را به گونهای تنظیم خواهند کرد که بیشترین سود را ببرند. پس باید به این موضوع اشاره کرد برای روسیه و ایالات متحده(صرف نظر از جریانهای اونجلیست) و یا چین تفاوتی نمیکند که این منافع اقتصادی را از لابی یهود تأمین کند و یا از ایران یا عربستان سعودی تأمین نماید. عملاً این قدرتهای بزرگ با کاهش قدرت اقتصادی و مبادلات ایران بهسمت بیاعتنایی بیشتری نسبت به ایران میل خواهند کرد و به قدرتهای متوسط نزدیکتر خواهند شد که منافع مالی بیشتری را از آنها تأمین کنند. با بسط دادن نظریهٔ واقعگرایی در روابط بینالملل میتوان گفت که مسائلی مانند اتحاد استراتژیک تنها در مواقع بحران و بروز یک تهدید مشترک برای کشورها شکل میگیرد؛ ولی در حالت عادی که بحرانی وجود ندارد و تهدید مشترک وجود ندارد عملاً این بازیگران عقلانی از جمله روسیه و چین و ایالاتمتحده بهدنبال بیشینهکردن سود و مبادلات اقتصادی خودشان هستند. به این موضوع نیز لازم است اشاره کرد که چشمداشت و انتظارات غیر واقعی ایرانیان از هر کدام از قدرتهای بزرگ از جمله روسیه چین و یا ایالات متحد در روابط بینالملل موضوعیتی ندارد. همچنینلازم است اشاره کرد که تا زمانیکه ایران دارای مبادلات اقتصادی با کشورهای جهان نیست و یا مبادلات اقتصادی محدودتری نسبتبه سایر بازیگران متوسط دارد، عملاً کشوری منزوی و تنها در سطح بینالملل است و هر زمانیکه نیاز باشد قدرتهای بزرگ از جمله روسیه و چین منافع ملی خود را بهطور طبیعی بر اتحادهای موقت خود. بر ایران اولویت خواهند داد.در نتیجه باید به این مسئله اشاره نمود که دیدگاه غلط ایرانیان نسبتبه روسیه و چین ناشی از نوعی رمانتیسم سیاسی میباشد که در محافل علمی دارای مبنای علمی نمیباشد عملاً باید به همه بازیگران موجود در سطح بینالملل از جمله آمریکا و چین روسیه ترکیه عربستان سعودی و سایر بازیگران بهعنوان واحدهای عقلانی نگریسته شود که در هر حالتی میتوانند اتحادها و ائتلافهای موجود را شکسته و یا اتحادها و ائتلافهایی جدیدتری را براساس بیشینهکردن سود ایجاد نمایند و اصل بیشینهکردن سود تنها در زمانی قابلنقض است که یک تهدید بنیانی به طور مثال گسترش ناتو بهسمت روسیه متوجه یکی از کشورها باشد این حالت ممکن است که بهصورت مقطعی شکلگیری یک ائتلاف بین روسیه و یک کشور دوم منجر به افزایش مبادلات روسیه با آن کشور شود؛ اما این مسئله موضوعی نیست که برای همیشه تداوم یابد و با ازبینرفتن تعدیل عملاً بازیگران عقلانی و بهسمت بازیگرانی خواهند رفت که سود بیشتری را بتوانند از آنها کسب نمایند . در حالت عادی بازیگران عقلانی بهدنبال بیشینهکردن سود خودشان هستند. باید به این موضوع نیز اشاره شود که علاوهبرآن سطح عام و نحوه نگرش مردمی نسبتبه قدرتهای بزرگ موضوع عقلانی بودن بازیگران خارجی و قدرتهای بزرگ باید همیشه در سیاستگذاریهای ایران نسبتبه این کشورها نیز مدنظر قرار بگیرد و حالتها و سناریوهای پیشرو از جمله تغییر رفتار بازیگران و بههمخوردن اتحادهای سابق و بهوجودآمدن اتحادیههای جدید نیز باید مدنظر قرار بگیرد.