«همدلی» در گفت و گو با فلاحت پیشه سیاست پنهان بایدن را در سفر به منطقه بررسی میکند
مدیریت اشتراکی اوضاع در غزه
همدلی| امید کوشا: حضور «جوبایدن» در منطقه در حالی انجام میشود که تهدیدهای دو طرف درگیر در جنگ غزه رو به فزونی گذاشته و بازیگران منطقهای و بینالمللی در انتظار واکنشها به این سفر هستند. برخی از تحلیلگران بر این عقیدهاند که تنشها میان فلسطینیان و اسرائیل به گسترش دامنه برخوردها و جنگی بزرگتر ختم خواهد شد و برخی نیز نشانهها را دال بر کنترل اوضاع از طریق پیامها و دیپلماسی پشت پرده میدانند. این درحالی است که تندروها در اسرائیل از سفر بایدن به منطقه، برخلاف گفتههای بلینکن که تجهیز ارتش اسرائیل و جلوگیری جانبدارانه از ورود نیروهای جانبی به جنگ را اهداف این سفر عنوان میکند، چندان خشنود نیستند، چنانکه کانال 12 اسرائیل بایدن را مورد عتاب قرار میدهد و خط آخر زمانی نتانیاهو را به افکارعمومی القا میکند. با این حال احتمالا سفر بایدن به منطقه تکلیف نیروهای اسرائیلی منتظر پشت خط قرمز مقاومت در مرز غزه را مشخص خواهد کرد.
انگیزه بایدن در این سفر
«حشمتالله فلاحت پیشه» کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با همدلی درباره اهداف سفر بایدن میگوید: «هر کدام از بازیگران از زاویه انتظار و منافع خودشان آمدن بایدن را تحلیل میکنند. مثلا مقامات صهیونیستی اعلام کردهاند که بایدن برای اعلام هماهنگی و دفاع از اسرائیل به منطقه میآید. اما باید از زاویه همه بازیگران موضوع را تحلیل کرد. معتقدم که حضور بایدن در راستای چالشهای هژمونی بینالمللی آمریکاست. این دغدغه یک چالش ابرقدرتی است. پس سفر بایدن به منطقه برای مدیریت تحولات منطقهای به سود آمریکا انجام میشود. به همین دلیل است که از دو روز گذشته که سفر بایدن اعلام شد رسانههای نزدیک به نتانیاهو مثل کانال 12 اسرائیل به شدت بایدن را مورد انتقاد قرار میدهند که او عامل کندی عملیات اسرائیل است. سفر بایدن به اسرائیل از این زاویه مورد نظر باید باشد که آمریکا میخواهد چالشهای بینالمللیاش تحتالشعاع موضوع فلسطین و جنگ غزه قرار نگیرد. چالشهای اصلی که بایدن برای خود تعریف کرده، روسیه و رقابت بینالمللی با چین است. این رقابت و چالش را میتوان در 5 دور جلسه بی نتیجه شورای امنیت ببینید. هر بار چین و روسیه با استفاده از حق وتو مانع شدند که قطعنامههای مد نظر آمریکا به تصویب برسد و بر خلاف آن نیز آمریکا مانع به رای گذاشتن پیشنویس نگارش شده توسط روسیه شد. از این منظر باید گفت که چالشهای آمریکا در قالب هژمونی تعریف شدهای است.»
مدیریت چالش به سبک بایدن
فلاحت پیشه از این منظر سفر بایدن را تحلیل میکند که آمریکا مدیریت چالش را در نظر دارد و معتقد است نگرانی طرفداران نتانیاهو از این زاویه قابل بررسی است و تصریح میکند: « بایدن در این سفر علاوه بر اینکه میخواهد لابی صهیونیستها را با خود همراه کند، نمیخواهد که مسلمانان 30 کشور دنیا را با خود دشمن کند. به ویژه کشورهای عربی در صدر توجه قرار دارند چرا که آمریکا به شدت مراقب است که مبادا این کشورها به سمت روسیه و چین کشیده شوند. در کشورهای عربی به رغم اینکه برخی مقامها با حمله حماس به اسرائیل مخالفتهایی داشتند اما مردم و افکار عمومی در این کشورها به شکل تاریخی حق را به فلسطین میدهند؛ چرا که این اتفاق را پاسخی به مطالبات سرکوب شده فلسطینیان میدانند. به همین دلیل آمریکا سعی میکند تا با یک عملیات محدود و یک توافق سیاسی - که اسرائیلیها تصور کنند که امنیتشان در میان مدت تضمین میشود- قائله را ختم کند.»
مواضع تاکتیکی بایدن
این صاحب نظر در پاسخ به اینکه نحوه نظامی حضور نیروهای آمریکایی در منطقه چنین تحلیلی را تایید میکند یا نه؟ میگوید: «پشقراول سفر باید ناوگروهها باشند و به نظر میرسد که آمریکاییها میخواهند بگویند پیشقدم در هر جنگی هستند اما اتفاقات سیاسی نشان میدهد که این چنین نیست و بایدن مدیریت اوضاع را بر عهده گرفته است. بایدن به دنبال سازو کاری است تا انتخابات نوعی آتش بس را در منطقه حاکم کند که ناشی از ابتکار آمریکایی است. در این ابتکار گرچه بایدن از نابودی حماس و حزب الله سخن میگوید اما این موضع بیشتر کاربرد تاکتیکی دارد تا کشورهای منطقه را درگیر این ابتکارعمل کند . معتقدم در این ابتکار عمل این نخستین بار است که آمریکاییها ایران را بخشی از دیپلماسی ناگزیرند حتما بپذیرند. در آینده احتمالا خواهیم شنید و افشا خواهد شد که در این موقعیت آمریکاییها پیامهای محرمانهای را برای ایران ارسال کردهاند و از ایران خواستهاند که به حل دیپلماتیک ماجرا کمک کند. »فلاحت پیشه در پاسخ به این سوال خبرنگار همدلی که این سناریو در نهایت به چه نتیجهای در اسرائیل ختم خواهد شد، میگوید: «باید منتظر سرنگونی نتانیاهو باشیم.چون بسیاری از اسرائیلیها میدانند که بایدن نمیخواهد در درون راهبردی بازی کنند که نتانیاهو آن را مدیریت میکند. »
میدان و دیپلماسی در ایران
فلاحت پیشه همچنین نحوه عملکرد ایران را در این میانه چنین تحلیل میکند: « اتفاقی که در سیاست خارجی ما شکل گرفته است اینبار کمی متفاوت است. به نظر میرسد ایران دو سیاست اعلامی و پنهانی را همزمان به پیش میبرد. وزارت امور خارجه و امیرعبداللهیان با توجه به موضعگیریها و سیاستهایی که در پیش گرفته نشان میدهد که آنها مسئول پیشبرد میدان شدهاند. اما در پنهان شکل دیپلماتیک فرآیند سیاست خارجی را میبینیم که ایران دیپلماسی را نبسته است. بعضی از دیپلماتهای ایران مواضعی را گرفتند که با امیرعبداللهیان چنان همخوان نبود. باید اینگونه عنوان کرد که این بار میدان علنی شد، اما دیپلماسی به خفا رفت. موضع امیرعبداللهیان در حمایت از میدان و مقاومت نشان میدهد که طبیعت چالش اینگونه بود که دیپلماسی در پشت پرده به شکل جدی پیگیری شود. این بارآمریکاییها ناگزیرند برای کنترل اوضاع با ایران به رد و بدل پیام بپردازند.»
این تحلیلگر مسایل بینالمللی در پاسخ به اینکه این تحلیل با طعم آتش بس و مهار بحران آیا وضعیت غزه و اسرائیل را در همین نقطه منجمد خواهد کرد یا تغییرات ژئوپلتیکی در فرایند این مهار بحران نهفته است؟ میگوید: « ژئوپلتیک منطقه با آمدن و رفتن اسامی هیچگاه از بین نرفته است. بخش اعظم دو میلیون سیصد هزار نفری که در غزه زندگی میکنند یک یا چند نفر از اعضای خانواده خود را در جنگها از دست دادهاند. در آینده چه با حماس و چه بی حماس همچنان شاهد شکلگیری جریانهای ضد صهیونیست خواهیم بود. 70 درصد جمعیت غزه را جوانانی تشکیل میدهند که جنگ و تحمیل را با گوشت و پوست خود لمس کردهاند. این واقعیت است و کسانی که به دنبال راهکارهای بلند مدت هستند را ناگزیر به درک واقعیتهای موجود میکند. بایدن از همان دسته کسانی است که این موضوع را حتما درک کرده است که باید به دنبال آتش بس و کنترل مقطعی شرایط باشد. این موضوع بدون شک از طرف کشورهای دیگر هم مورد استقبال قرار میگیرد. ایران هم باید در این همین زمینه تلاش کند؛ چرا که نگاه آخر زمانی نتانیاهو برای حضور در عرصه سیاسی میتواند همراه با جنایتهای زیادی باشد. نتانیاهو برای ادامه حضورش در عرصه سیاست ممکن است دست به هر انتحاری بزند. حتی در میان خود اسرائیلیها هم این تحلیل وجود دارد . جریان چپ آنقدر که به آمریکا در آینده سیاسی خود اطمینان دارد به نتانیاهو اطمینان ندارند. »
اتفاقات خارج از راهبرد مقاومت
فلاحت پیشه همچنین در پاسخ به سوال دیگری که اساسا چرا این شرایط سیاسی در اسرائیل و نگاه افراطی نتانیاهو برای نجات خودش از طرف جریان حماس مورد توجه نبود؟ اضافه میکند: « بخشی از اتفاقات خارج از راهبرد مقاومت بود. معتقدم بخشی از این اتفاقات که در غزه رخ داد در دایره سنت یازده سپتامبری گروههای وابسته قابل تحلیل و بررسی است. سنت یازده سپتامبری که حوادث سال 2001 آمریکا را شکل داد و حمله به برجهای دوقلو را به همراه داشت تبدیل به شوک بینالمللی شد برای ارعاب دشمنان و تشویق دوستان در عرصه سیاسی. این ابعاد هیچگاه در مواجهه مقاومت با مسائل وجود نداشت و مقاومت همیشه سعی کرده است جریان حقخواهانه حفظ کند. اما به نظر میرسد که یک جریان اطلاعاتی قوی جدا شده از بخش عربی که یازده سپتامبر را شکل داد و مخالف عادی سازی روابط با اسرائیل هم هست در این حوادث وجود دارد. پس باید این نقشه عملیاتی را بیشتر یک نقشه یازده سپتامبری ببینیم تا نقشه مقاومتی. به همین دلیل معتقدم که مدیریت این جریان را باید مقاومت به دست بگیرد و آن بخش از توحشی که در این اقدامات وجود دارد را مهار و اعلام برائت کند. اگر ایران و مقاومت بتوانند این راهبرد را درپیش بگیرند هم حفظ مقاومت را پیش رو دارند و هم از کشتار بیشتر در غزه جلوگیری خواهند کرد. بایدن، هم یازده سپتامبر آمریکا را تجربه کرده و هم یازده سپتامبر اسرائیل را. او میداند که هرگونه بنزین ریختن بر روی آتش منجر به این خواهد شد که این جریان یازده سپتامبری و جریان آخر زمانی اسرائیل در میان یهودیان و مسلمانان گستردهتر شود و مدیریت اوضاع را سختتر کند. »وی در توضیح سبقه این جریان یازده سپتامبری که ارادهای فراتر مانیفست مقاومت را از خود بروز میدهد، میگوید: « طرح مکرر موضوع ایران به شکل انحرافی که توسط بخشی از کشورهای عربی و همین طور اسرائیل مطرح میشود مانع توجه به یک واقعیت مهم میشود. بعد از بهار عربی در سال 2005 موجب شد که برخی از این جریانها و افراد صاحب قدرت دردنیای عرب کماکان به اندیشه اخوانی مجهز بمانند، اندیشهای که سعی میکرد دولتهای عربی را در اختیار بگیرد، در حال حاضر سعی میکند در جایگاه اعتراضی باشد. این نکتهای است که مورد توجه قرار نگرفته است. فلاحت پیشه میگوید:اولین گسست جریانهای افراطی عرب در سال 2001 شکل گرفت که هنوز این پرونده با امضای 200 نماینده آمریکا در دستور کار است که رئیسان جمهور آمریکا در قبال روابط کلانتر با کشورهای عربی آن را از دستور خارج کردهاند. شانزده تروریستی که این حمله را شکل دادند از پاسپورت سبز عربستان برخوردار بودند و چند جلسه با شاهزاده «بندر بن سلطان» در سفارت عربستان در آمریکا داشتند؛ فردی که یک مقام عالیرتبه امنیتی عربستان بود و حضورش در سفارت عربستان به نوعی مغضوب شدن او را نشان میداد.پاسپورت سبز عربستان در اختیار آنها بود و آنها توانستند یازده سپتامبر را شکل بدهند. همان زمان هم نام ایران را برجسته کردند و انحراف ایجاد کردند، در حالیکه قضات آمریکایی هم حاضر نشدند نام ایران را در کیفرخواست بگذارند. هر چند حقانیت مقاومت چیزی است که همه بر آن اتفاق نظر داریم، اما یک جریان یازده سپتامبری در منطقه شکل گرفته که هم مخالف سیاستهای اسرائیل است و هم مخالف سیاستهای عربی و آمریکا. این جریان از لحاظ ایدئولوژیک و هم مالی در جریانهای منطقهای مثل حماس به شدت رخنه کرده است. حماس در سال 2005 از ایران جدا شد و بعد از تثبیت دولت سوریه و شکست داعش حماس با ایران به آشتی سیاسی رسیدند. ولی هیچگاه حماس و شاخه عملیاتی عزالدین قسام عملیات خود را با ایران هماهنگ نکرده است. من از روز اول بعد از جشنهای داخل ایران گفتم که ایران بیش از همه از این اتفاق غافلگیر شد. گرچه ایران میگوید اسرائیل 25 ساله آینده را نخواهد دید، اما ایران بر این سیاست اصرار دارد که اسرائیل به فروپاشی خواهد رسید.کما اینکه تحولات داخلی اسرائیل نیز همین را نشان میدهد. صهیونیستها در 5 دهه گذشته جنگهای بزرگی را پشت سر گذاشتند، اما در این جنگ و حمله حماس دچار تزلزل شدند؛ این بیانگر ضعف داخلی اسرائیل است. تا زمانی که انحراف تحلیلی با هدف انزوای ایران در جریان است حتی آمریکا نمیتواند منافع خود را در منطقه تامین کند. این جریان به دنبال این انحراف است. نتانیاهو کارگزار جریان حریدی و جریان افراطی اسرائیل است. او یک جنگ دائم با ایران تعریف کرده ، چون ایران در یک سیاست مشخص و بدون نوسان در برابر اسرائیل قرار دارد. آمریکا باید بداند که نباید در تحلیل افراطی این جریان بماند. »وی در پاسخ به این فرضیه که اگر اتفاقات به نوع دیگری رقم بخورد و ورود اسرائیل به غزه اتفاق بیفتد چه آیندهای قابل تصور است میگوید: « در حال حاضر هدایت سیاسی اتفاقات در اختیار دولتها قرار گرفته و جریانها فعلا تصمیم نهایی را نمیگیرند. اما اگر اسرائیل وارد غزه شود، جریان از دست دولتها خارج خواهد شد و مردم و گروههای مقاومت کنترل را به دست خواهند گرفت. در نتیجه مداخله گروههای مقاومت و اقدامات افراطی برخی مسلمانان را در سراسر دنیا خواهیم دید که در روزهای گذشته جرقههای آن را دیدهایم. این وضعیت بسیار خطرناک و غیر قابل کنترل خواهد بود.»