کارشناسان در گفتوگو با همدلی»سفرهای منطقهای وزیران امورخارجه ایران و آمریکا را بررسی کردند
نمایش قدرت بازدارنده یا میانجیگر؟
همدلی| امید کوشا: آخرین خبرها حکایت از بازگشایی گذرگاه رفح دارد و آتش بس موقتی که با پادرمیانی مصرایجاد شده تا فلسطینیان بتوانند از غزه خارج شوند. اما این خبرها بلافاصله تکذیب میشود و مشخص نیست وضعیت سیاسی در غزه چگونه رقم میخورد.
میانجیگری یا یارکشی؟
رایزنیهای ایران و آمریکا در منطقه ادامه دارد، اما برآیند دیدارها مبهم است. آشکار نیست طرفینی که تور دیپلماسی راه انداختهاند دقیقا چه خطی را دنبال میکنند؛ میانجیگری یا یارکشی در منطقه؟
حضور «آنتونی بلینکن» در کشورهای عربی همراه با سکوت این کشورها و موضعگیریهای دوپهلو به همراه بوده است. حضور امیرعبداللهیان در کشورهایی که بیشتر در خط مقاومت قرار دارند همراه با انذار و هشدار نسبت به آنچه بوده است که اسرائیل را درباره ورود به غزه بر حذر میدارد. روسیه و چین که تا روزهای گذشته سیاست نظارهگری را دنبال میکردند سازو کارهای بینالمللی برای توقف حملات را خواستار شدهاند. از سوی دیگر آمریکا با حضور نظامی پررنگتر از گذشته در منطقه بازدارندگی نیروهای اطراف مسئله غزه را بر عهده گرفته تا اسرائیل بتواند با محک شرایط پیشرو دست به اقدامات برنامهریزی شدهاش در غزه بزند و آنگونه که نتانیاهو ادعا میکند یکبار برای همیشه کار حماس را یکسره کند.
امیرعبداللهیان در جریان کنفرانس خبری با وزیر امور خارجه سوریه گفته که موضوع این دیدار، تحولات مرتبط با غزه بود. وی تاکید کرد: «بیانیه اتحادیه عرب ناامید کننده بود. سوریه یکی از کشورهای اصلی خط مقدم مقاومت است. تا دیر نشده باید جنایت جنگی علیه غزه فورا متوقف شود.» وی در نشست خبری خود در لبنان نیز، در جمع خبرنگاران گفت: «اعلام ساعت صفر در صورت تداوم جنایتهای رژیم صهیونیستی در اختیار جریان مقاومت است. در جریان گفت وگو با مقامات مقاومت دریافت کردم در زمان تصمیم برای پاسخ به این جنایتها، پاسخی که داده میشود تعیینکننده و تغییر دهنده نقشه کنونی سرزمینهای اشغالی خواهد بود.» به نظر میرسد کدهای داده شده در سخنان امیرعبداللهیان دقیقا همان چیزی باشد که غرب و اسرائیل به دنبال آن بودهاند؛ تغییر ژئوپلتیک منطقه و ایجاد فضای متفاوت در محدوده غزه. این شاید همان نکتهای است که تحلیلگران خوشبین و بدبین به اتفاق در داخل کشور ایجاد کرده است. برخی میگویند که اسرائیل امکان پیشبرد اهدافش را نخواهد داشت و برخی دیگر اعتقاد دارند بسترهای تحقق اهداف رژیم صهیونیستی در غزه با حمله حماس و شتاب برخی کشورها در واکنش به این موضوع ایجاد شده و در آینده نزدیک آنها به دنبال تغییر جغرافیای سیاسی در منطقه خواهند بود.
فضای از پیش طراحی شده
«علی بیگدلی»کارشناس مسائل بینالملل در گفت و گو با «همدلی» معتقد است که موضوع در حال پیچیدهتر شدن است و اسرائیل فضا را مهیا کرده تا این اتفاقات رخ دهد. این اتفاق میتواند از پیش طراحی شده وبر اساس برنامه اسرائیل باشد که خواسته حماس را وارد این فضای سیاسی خاص کند تا بتواند حملات سنگینی را به داخل غزه داشته باشد و اینگونه متصور باشد که چیزی از غزه و حماس باقی نگذارد.از طرف دیگر به نظر میرسد که جغرافیای سیاسی خاورمیانه با این روند و ادامه درگیریها ممکن است تغییر کند. این نکته را میتوان در صحبتهای امیرعبداللهیان که میگوید فضای درگیریها در صورت ورود اسرائیل به غزه در جهات مختلف شیوع پیدا میکند و هم در گفتههای اسرائیلیها که ادعا دارند غزه را نابود خواهند کرد به وضوح دید.»
بیگدلی میافزاید:« با توجه به خصومتی که جناح راست افراطی اسرائیل دارد و تفکری که در حال تزریق به درگیری موجود است. از سوی دیگر ایران هم عنوان میکند که در صورت ورود به غزه دخالت میکند به نظر میرسد این شرایط ممکن است حتی ژئوپلتیک منطقه را تغییر دهد و اتفاقات مهمی در راه باشد. خطر شاید آن زمان بیشتر خواهد شد که حزب الله وارد جنگ رسمی شود و دامنه درگیریها به این جبهه کشیده شود.»
وی میگوید: « بعید نیست که اسرائیل هم به دنبال ایجاد تنش بیشتر باشد تا بتواند مجوز ورود به غزه را برای خود ایجاد کند.در این صورت آنها حتما به دنبال از بین بردن تونلها و تاسیسات حماس و گروههای فلسطینی خواهند بود تا آنها را به طور کامل تخریب کنند و جایی برای حماس نگذارند و مثل گذشته که این اتفاق افتاد غزه را به طور کامل بگیرند. پس باید تاکید کرد که اگر مسئله حل نشود و با این روند ادامه پیدا کند احتمال درگیری حزب الله زیاد و در صورت ورود این نیرو به جریان درگیریها و تغییر وضعیت ایران در مواجهه با اتفاقات حتما وضعیت وخیمتری را باید انتظار داشته باشیم.»
چرایی تعلل اسرائیل در حمله زمینی به غزه
بیگدلی در پاسخ به سوال خبرنگار همدلی درباره تعلل اسرائیل پشت مرز غزه و دلایل حضور ناوهای آمریکایی معتقد است که حضور ناوهای آمریکایی را نباید برای جنگ غزه تصور کرد، چرا که آمریکا برای دخالت در جنگ حماس و اسرائیل ناوهای خود را به منطقه نمیآورد، بلکه باید اینگونه تحلیل کرد که این ناوها به عنوان پشتیبان درگیریهای احتمالی بزرگتر و دخالت حزبالله و ایران در منطقه حاضر شدهاند. جنگ حماس آنقدر بزرگ نیست که ناوهای هواپیمابر و هواپیمای اف35 آمریکا بخواهند دخالت کنند. این سکوت غربیها در این باره و واکنشهای مقطعی و بدون دنباله آنها درباره مسائل غزه بیانگر این است که احیانا فکر میکنند این جنگ و درگیری مثل گذشته نیست و شاید اتفاقات مهمتری در منطقه بیفتد. »
این استاد دانشگاه و کارشناس امور بینالملل همچنین با بیان به اینکه بسترهای چنین برخوردی در گذشته ایجاد شده بود به اخباری که در این زمینه وجود داشته اشاره میکند: «وقتی که نتانیاهو کابینهاش را تشکیل میداد، رهبر راست افراطی اروپا به صراحت گفت که ما دو مشکل اساسی در دنیا داریم که باید حل کنیم؛یکی ایران است که از ما دور است و دیگری فلسطین است که به ما نزدیک است و در همسایگی ما قرار گرفته. پس اینکه اسرائیلیها ژست غافلگیر شدن میگیرند و این اتفاق را با حوادث سال 1973 مقایسه میکنند نباید مورد استناد قرار گیرد. همان زمان هم اسرائیلیها غافلگیر نشدند و بر اساس یک سناریوی از پیش تعیین شده دستور بر این بود که بلندیهای جولان و صحرای سینا را به مصر بدهند. و سادات هم بیاید قرارداد کمپ دیوید را امضا کند و عادی سازی روابط با اسرائیل را احیا کند. پس باید گوشه چسمی به این قضیه داشته باشیم. »
نقش کمرنگ سازمان ملل
در روزهای گذشته «تور وینسلند» فرستاده ویژه سازمان ملل در عملیات صلح در خاورمیانه، پس از دیدار با «حسین امیرعبداللهیان» گفت: «نتایج منفی اتفاقات باعث شده شرایط منطقه تحت کنترل نباشد. زمان کمی داریم و باید سریع اقدام کنیم. این کاری است که سازمان ملل میخواهد انجام بدهد. گفتوگوهای خیلی خوبی با امیرعبداالهیان داشتیم.» اما تعلل در مواجهه با مسئله غزه از سوی سازمان ملل مشهود است . به نظر میرسد سازمان ملل در تنگنای لابیهای درونی و تصمیمگیری حبس شده است.
بیگدلی درباره به نقش سازمان ملل و گفتههای اخیر این سازمان بینالمللی درباره تشکیل شورای امنیت نیز میگوید: « بعید است سازمان ملل آنگونه که واکنش نشان میدهد بخواهد کار مهمی انجام بدهد و قصد تشکیل جلسه شورای امنیت داشته باشد. اگر قرار بر این بود از مردم غزه و کشتار مردم کاری بکند تا به حال باید انجام میشد.»
جنگ اوکراین در سایه میماند
بیگدلی درباره نقش روسیه و چین میگوید: «یقینا روسیه از این اتفاق استقبال میکند چرا که هزینههای آمریکا بالا میرود و سطح کمکهای آمریکا به اوکراین کاسته میشود. الان بحثی که در سطح نمایندگان مجلس آمریکا مطرح میشود این است که بایدن باید کمکها به اوکراین را کم کند. در حقیقت این اتفاق روکشی را بر مسئله اوکراین کشیده است که دیگر شما چیزی از زلنسکی و جنگ اوکراین کمتر میشنوید. از سوی در اتحادیه اروپا هم کمک به اوکراین مخالفان زیادی دارد. شما ببنید که حتی عربستان در این موضوع دو طرف را به خویشتنداری دعوت میکند و مواضع تندی در قبال آنها نمیگیرد. بیتفاوتی اعراب در قبال این جنگ فاصله عمیقی میان آنها و فلسطینیها ایجاد خواهد کرد. بن سلمان حتی در مصاحبهای میگوید عادی سازی روابط به تعویق ممکن است بیفتد اما این روند ادامه خواهد داشت. از سوی دیگر چین هم به شکل سنتی در اینگونه درگیریها موضعگیری جانبدارانهای ندارد. در این مورد هم به دلیل سرمایهگذاریهای سخاوتمندانهای که در اسرائیل داشته است بیشتر به حل و فصل موضوع میاندیشد و محافظهکارانه عمل میکند.»
در همین حال کارشناسان دیگر در حوزه بینالملل نیز با هم درباره موضوع چین هم عقیدهاند. «محسن جلیلوند» به فرارو میگوید: «معتقدم که این بحران به نفع روسیه است، چرا که توجه جهان غرب از اوکراین به فلسطین منتقل شده، بنابراین روسها از این شرایط خوشحالند که فشار از روی آنان برداشته شده است. حتی اگر فشار نظامی برداشته نشود، فشار روانی و دیپلماتیک و حتی رسانهای کاهش پیدا میکند. نگاهی به برنامههای خبری رسانهها داشته باشید، از بین خبرهایی که در رسانهها منتشر میشود، بخش زیادی از خبرها درباره جنگ حماس است و دیگر کمتر شاهد اخبار جنگ اوکراین هستیم. در خصوص سخنانی که پوتین مطرح میکند نیز نمیتوان حساب ویژه باز کرد. گرچه پوتین صحبت از تشکیل دولت فلسطینی میکند، اما خود روسیه عضو دائم شورای امنیت است. پس چرا از طریق شورای امنیت در ماجرا، ورود نمیکند و به دنبال قطعنامهای در این خصوص نیست؟»
وی امیفزاید: «در مورد چین نیز، حقیقت این است که چین منافع خاصی در فلسطین ندارد. در ضمن اگرچه چین یک قدرت بزرگ است، اما قدرت جهانی نیست که بخواهد در این مسئله ورود مستقیم داشته باشد. درست است که چین با اسرائیل و فلسطین روابط مجزا و مناسبی دارد. اما شرایط این کشور، مثل زمان «مائو» نیست که بخواهد با غرب درگیری ایدئولوژیک داشته باشد. به همین دلیل، موضع گیریهای جدید مقامات چین را برای خالی نبودن عریضه میبینم.»
بازیگری ایران نتیجهای در بر خواهد داشت؟
در عین حال این روزها ایران در میان کشورهای منطقه کار سختتری در پیش دارد. نظارهگری کشورهای عربی و مسئولیت سیاسی که ایران در جبهه مقاومت برای خود تعریف کرده موجب خواهد شد تا سیاست خارجی پر تکاپویی را دنبال کند، سیاستی که شاید از یکسو طعم جنگ و ورود به قضیه غزه را دنبال میکند و از سوی دیگر میانجیگرانه به دنبال آرایش سیاسی همسو با خود در منطقه باشد.
علی بیگدلی دراین باره به همدلی میگوید: ما فقط نقش مهمی درباره حضور یا عدم حضور حزب الله داریم و نقش دیگری برای ایران قابل تصور نیست. خطر از سوی جنوب لبنان و حزبالله است که باید دید ایران چه سیاستی را در پیش خواهد گرفت. ایران اگر بخواهد وارد این تنش شود به نظر سیاست مناسبی را اتخاذ نکرده، چون با توجه به شرایطی که دارد دچار مشکلات زیادی خواهد شد. مشکلاتی که ایران در حال حاضر با اطراف دارد مثل آذربایجان، طالبان از سوی دیگر و مشکلاتی که در عراق داریم؛ این مسائل به ما اجازه نخواهد داد که آنچه را برخی مسئولان درباره دخالت ایران میگویند واقعا عملی کنیم. ایران باید با دقت و خویشتنداری مسائل را دنبال کند. سفرهای امیرعبدالهیان بیشتر برای رفع تکلیف است و به نظر نمیرسد در تصمیم اسرائیل اثری بگذارد. ترکیه برای حل مسئله از همه کشورهای منطقه دعوت کرده بیایند و دور هم بنشینند تا تصمیم بگیرند اما از ایران دعوت نکرده است. ما هم دربرابر این اقدام ترکیه ناگزیرشدیم وزیرخارجه را برای رایزنی با کشورها بفرستیم تا در مسیر باشیم. »
وی درباره تلاش رسانهها برای دخیل دانستن ایران در حمله حماس میگوید:« ایران در جریان موضوع حمله حماس نبوده است. ما در واکنش نسبت به این قضیه بسیار شتابزده عمل کردیم و بعد هرگونه دخالت را تکذیب کردیم. »
جلیلوند در این باره به فرارو گفته است: «خط قرمز دنیای غرب صیهونیسم است. این اعتقاد در دنیای غرب وجود دارد که حماس و حامیانش خط قرمزها را رد کرده اند؛ بنابراین به خود اجازه میدهند به هر شکلی با حماس مقابله کنند. حضور ناوهای آمریکایی در منطقه نمایشی نیست. هواپیماهای آمریکایی و ناوهای آمریکایی آماده جنگ هستند. اگر مشکل از سطح حماس فراتر باشد، همانطور که مقامات مختلف آمریکایی اعلام کردند، آمریکا به طور قطع در حمایت از اسرائیل وارد جنگ میشود.»
وی میافزاید: «بعید میدانم ایران به طور مستقیم وارد جنگ شود، اما اگر فشار روی حماس زیاد شود، به قول آقای امیرعبداللهیان، دستها روی ماشه خواهد بود. حزب الله، حشدالشعبی، سوریه و یمن، گروههایی هستند که ممکن است به کمک حماس بروند. اما این که پس از چنین حملهای چه اتفاقی رخ دهد را نمیدانیم. آمریکاییها از هم اکنون تهدید کردهاند که دیگر کشورها، وارد جنگ نشوند، اما همه چیز به حمله زمینی اسرائیلیها مرتبط است. سناریوهای پیشرو، پس از حمله زمینی اسرائیل شامل چند محور است: یکی از محورها این است که در برخی محافل تندروی اسرائیل گفته میشود، ساکنان غزه به صحرای سینا در ۴۰۰ کیلومتری مرز اسرائیل فرستاده شوند و در آنجا کشورهای عرب و سازمان ملل و دیگر کشورها مخارج زندگی آنان را پرداخت کنند. سناریوی دیگر این است که حماس به شکل کامل سرکوب شود و منطقه به محمود عباس تحویل داده شود. البته مشروط بر نظارت اسرائیل و نهادهای بینالمللی. سناریوی دیگر، سه تکه کردن غزه است. یعنی یک تکه قیمومت کشورهای عربی را داشته باشد، یک قسمت در اختیار اسرائیل باشد که نوار مرزی اسرائیل و فلسطین حفظ شود و یک قسمت دیگر نیز در اختیار محمود عباس باشد.»