گفتوگو؛ بی هیچ آدابی وترتیبی
محمدرضا چمننژادیان- گفتگو و تعامل بین افراد انسانی و جوامع انسانی عالی ترین دستآورد ارادی بشری در عرصه های فردی، اجتماعی و به ویژه حکمرانی بوده است که از شعور فعال، درک اولویتهای ضروری و ارادهای آگاهانه سرچشمه میگیرد. یکی از اساسیترین سازوکارهای راهبردی رشد، پیشرفت و توسعه جامع جوامع هدف همین دستآورد بشری است. شکلگیری گفتوگوی مدنی برای مشارکت حداکثری و تعامل موثر با کنشگران نمادی از مشروعیت حاکمیتها قلمداد میشود که بارها را در رابطه با حل مشکلات دوجانبه دولت و ملت و چندجانبهی درونی و بیرونی کارآمدی خود نشان داده است. در طول تاریخ نقش سازندهی گفتوگو در اصلاح امور اجتماعی، حکمرانی و تصمیمات سخت به منصه ظهور رسیده است. دیپلماسی پینگ پنگ میان چین و آمریکا، دیپلماسی زیارت بین پاکستان و هند از آن جمله است. از همین منظر است که باید سعی شود که برای حل مناقشات جامعه عبارت «بینالاحباب تسقط آلاداب» به مثابه یک مکانیزم ماشه برای براحتی فیمابین ملت و دولت فعالسازی شود.موضوعی که بر گفتگو و مشورت بدون تشریفات زائد بهویژه بین مردم و حاکمان تاکید دارد و حل مشکلات مردم، استمداد حکمرانان برای رساندن پیام مودت و محبت را در مجالست بدون تشریفات و سختگیری معرفی میکند. مولانا در داستان معروف موسی وشبان به شکلی زیبا وساده در خصوص وحی آمدن بر موسی(ع) و عذرخواهی او از شبانی که بدون آداب وتشریفات با خدا سخن میگفت و او شبان را نهی وسرزنش کرده بود، چنین سروده است:
عاقبت دریافت او را وبدید
گفت: مژده ده که دستوری رسید
هیچ آدابی و ترتیبی مجو
هرچه میخواهد دل تنگت بگو
کفر تو دین است و دینت نور جان
آمنی وز تو جهانی در امان...و
حال این ابهام در نزد افکار عمومی پیش می آید. که چرا حاکمان جهان اسلام و مسئولان ایران از این ظرفیت سازنده و راهبردی بهره بهینه نمیگیرند؟ و از مشی مونولوگ اقتدارگرایانه با نگرش بالا به پایین بهجای دیالوگ وگفتمان تعاملی و اقناعی پیروی میکنند؟ نگاهی به روابط میان مردم و دولت و حاکمیت نشان میدهد، بسیاری از ناکارآمدیهای حکمرانی و گسلهای اجتماعی در مدیریت امور بهخاطر اختلافات گفتمانی بینالاحباب میباشد؛ بارانی می توانستند ایران واسلام را پسزمینه سیاستورزی خود قرار دهند این که تاکنون دست رد بر پیشنهادات و گفتوگوهای سازنده دلسوزان کشور زده شد، موجب واگرایی و تعمیق شکافهای میان دولت و ملت شده است. برخوردهای دوگانه درون حاکمیت تاکنون خسارات جبران ناپذیری را برای نظام و کشور به بار آورده است. متولیان امور و مملکت با عدم توجه به بسیاری از ظرفیتهای موجود برای همگونی و تعامل و همگرایی، بسترساز شکافهای عمیقی شده اند.امروزه به نظر میرسد تنها راه باقی مانده برای ترمیم شکافها و تخلیهی انرژیهای مخرب و استفاده از ظرفیتهای بلااستفاده، دعوت به گفتوگوی واقعی و بدون تبختر و تشریفات زائد است. تا شاید تعامل عقلانی و همدلانهی رهبران جامعه و گروههای مرجع برای همراهسازی جوامع هدف و نگران در مسیر حل مناقشات و اعتراضات بر انگیخته شود و بهانه از دست بیگانگان و بدخواهان ایران عزیز برای آشوب و تفرقه سلب گردد.