مریم حیدرزاده در زادروز فریبرز لاچینی از همکاری با او به «همدلی» میگوید:
قد علم کرده در مقابل جرزومد بازار موسیقی
همدلی| رضا نامجو: در میان موسیقیدانان و موسیقینوازان ایرانی، شاید از معدود کسانی باشد که ساختههایش بعد از گذشت سالیان طولانی هنوز هم موردتوجه است؛ آثاری که ناشرش در سطح جهانی ناشر آثار بتهوون و دیگر بزرگان موسیقی کلاسیک غربی ازجمله واگنر و ارف و دیگران، است. در ایران بیش از همه او را با مجموعه آلبومهای «پاییز طلائی» در یاد اما سهگانهای با نام «مرثیه» دارد و علاوه بر آن در طول سالیان طولانی تمرکزش را گذاشته روی تولید آثار کلاسیک مدرن.او «فریبرز لاچینی»، است؛ آهنگساز نامآشنایی که سوم شهریورماه امسال وارد هفتادوسومین بهار زندگی شد. لاچینی 10ساله بود که پا گذاشت در عالم موسیقی وقتی در هنرستان عالی موسیقی ثبتنام کرد. در همان ایام، با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم در حوزه موسیقی همکاری کرد. خیلی جوان بود که به شهرت رسید و شد فریبرز لاچینی؛ درست همان زمان که چندده اثر از او با صدای خوانندگان پاپ روانه بازار موسیقی میشد. اولین کار حرفهای در کارنامه هنریاش به زمانی بازمیگردد که تنها 18سال داشت و با نوشتن موسیقی برای کودکان با خلق اثر بهیادماندنی «آواز فصلها» و «رنگها» و مهمتر از آن، موسیقی آغازین برنامه کودک تلویزیون ملی ایران، خودش را معرفی کرد.«به خاطر تولدت» را خیلیها یادشان هست. بسیاری از آنها که به دکلمههای ترانهسرای جوان علاقه داشتند اما شاید نمیدانستند مقدمه آنهمه حس زیبا و آنهمه خاطره که این آلبوم برایشان ایجاد کرد، آلبوم دیگری به نام «پاییز طلایی» بود. بله پاییز طلایی؛ از پرطرفدارترین آثار بیکلام موسیقی پاپ ایران که هنوز هم بعد از سالها حتی آنها که فریبرز لاچینی را نمیشناسند با ملودیهای ثبتشده در آن آلبوم خاطره دارند. مریم حیدرزاده ترانهسرای صاحبنام ایرانی که شهرت خود را در میان بخش زیادی از مخاطبانش مدیون آلبوم «به خاطر تولدت» است برای آهنگسازی این اثر به سراغ فریبرز لاچینی رفت و حاصل ازنظر او کاملاً رضایتبخش بود. به بهانه هفتادوسومین زادروز فریبرز لاچینی گرامی به سراغ مریم حیدرزاده رفتهایم تا برایمان در روزنامه همدلی از تجربه همکاری با این آهنگساز شهیر بگوید. شرح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
آشنایی شما با آقای فریبرز لاچینی چطور اتفاق افتاد و به نظرتان چرا حاصل همکاری شما و آقای لاچینی در آلبوم «به خاطر تولدت» موردتوجه قرار گرفت؟
من زمانی که با شرکت پخش آلبومم مذاکره میکردم، مسئولان آن شرکت از من پرسیدند که میخواهید چه کسی آهنگساز آلبومتان باشد؟ مدنظر من آقای انوشیروان روحانی بود اما ایشان در ایران تشریف نداشتند. من خیلی خدمت آقای روحانی ارادت دارم و الآن هم کوچکترین شاگرد ایشان هستم اما بههرحال در آن برهه همکاری ما میسر نبود. بعدازآن کمی فکر کردم و دیدم که به آقای لاچینی و بهخصوص آلبوم «پاییز طلایی» ایشان علاقه زیادی دارم؛ بنابراین به شرکت پخش آلبوم گفتم که میخواهم آهنگساز این آلبوم آقای لاچینی باشد. در ادامه یک قرار ملاقات با آقای لاچینی گذاشتم و به خدمت ایشان رسیدم. با آقای لاچینی در مورد آلبوم صحبت کردم و خوشبختانه نظر ایشان هم درباره آن همکاری مثبت و مساعد بود. من ترانهها را در اختیار ایشان قرار دادم و هفتهای یکبار هم به استودیو ایشان سر میزدم و آقای لاچینی آثاری که ساخته بودند را به من ارائه میدادند. با همدیگر مشورت هم میکردیم اما درنهایت همه کار موسیقی آن آلبوم را خود آقای لاچینی انجام دادند. شرکت پخش آلبوم پیشنهاد کرد که آلبوم «به خاطر تولدت» خواننده هم داشته باشد اما من دیدم موسیقی آقای لاچینی آنقدر حرف برای گفتن دارد که نیازی نیست صدای یک خواننده بهعنوان مکمل در آن قرار بگیرد. خود آقای لاچینی هم این را تأیید کردند و درنهایت در تابستان سال 80 آلبوم دکلمه «به خاطر تولدت» روانه بازار موسیقی شد.
خیلی وقتها پیش آمده که در فرایند همکاری میان ترانهسرا و آهنگساز که بعدها یک خواننده هم بهعنوان ضلع سوم به آن دو اضافه میشود، سلیقهها جور درنمیآید؛ بهخصوص آنکه یکی از اضلاع این مثلت آدم شناختهشده و صاحبنامی باشد. فرآیند همکاری شما با آقای لاچینی چطور بود و هیچ اختلافنظری میان شما به وجود نیامد؟
همکاری ما خیلی دوستانه و در کمال احترام انجام شد. یکوقتهایی من به آقای لاچینی پیشنهادهایی ارائه میکردم و یکوقتهایی هم آقای لاچینی این کار را انجام میداد. من چون خودم هم یک مقداری موسیقی کار میکنم، گاهی پیش میآمد که به آقای لاچینی میگفتم دوست دارم فلان قطعه یک همچین تمی داشته باشد. ایشان هم فکر میکرد و اگر میدیدید که پیشنهاد من به کیفیت موسیقی کمک میکند، از آن پیشنهاد استقبال میکرد. اختلافسلیقهای میان من و آقای لاچینی نبود و در آن پروژه کسی نخواست نظرش را به کس دیگری تحمیل کند.
آقای لاچینی بهخصوص در سالهای اخیر خیلی ارتباط زیادی با رسانهها برقرار نمیکنند و بیشتر در خلوت خودشان مشغول کار هستند. شما بهعنوان یک همکاری که سالها قبل آلبومی را با آهنگسازی ایشان منتشر کردهاید، شیوه مراوده و ارتباط اجتماعی ایشان را چطور میبینید؟
یک سری از روحیات در بین موزیسینها مشترک است. آقای لاچینی هم آن روحیات را دارند اما بهطورکلی من آقای لاچینی را آدمی خیلی حساس و مهربان دیدم. ایشان همیشه مرا دخترم یا مریم جان صدا میزدند و خیلی به من محبت داشتند. آخرین بار آقای لاچینی را چند سال پیش در یک کنسرتی در تالار وحدت دیدم که آن دیدار برای من یک تجدید خاطره شد. آقای لاچینی گفتند یک سری خوانندهها به ایشان رجوع کردهاند که آقای لاچینی برایشان آهنگ بسازند. بعد هم شماره استودیویشان را به من دادند که با همدیگر در ارتباط باشیم. متأسفانه بعدازآن دیگر ارتباطی ما برقرار نشد اما خدا را شکر دوستان مشترک ما میگویند که حال ایشان مساعد است. آقای لاچینی رزومه بسیار موفقی دارند و موفقیت ایشان بر کسی پوشیده نیست. ایشان حتی موسیقی فیلمهای خوبی را هم کار کردهاند و در رزومه کاریشان سابقه همکاری با آقای مسعود کیمیایی و خانم پوران درخشنده هم دارند. یک سری موسیقی فیلم خوب هم ساختهاند که کارگردان آن فیلمها معرف نیست اما موسیقی فیلمها بسیار خوب است و حرفی برای گفتن دارد. یادم میآید زمانی که من با ایشان بر سر آلبوم «به خاطر تولدت» همکاری میکردم، آقای لاچینی تولید چند موسیقی فیلم را بهصورت همزمان در دست داشتند و به خاطر همین بود که فرصت نمیکردند در طول هفته بیشتر از یکبار با من دیدار کنند.
موسیقی بیکلام در همه دنیا و بهخصوص در ایران هنوز به جایگاه خودش نرسیده و موسیقیهای با کلام مخاطبان بیشتری را به سمت خود جلب میکنند. در این شرایط آهنگسازهایی چون فریبرز لاچینی، انوشیروان روحانی یا ناصر چشمآذر با آلبوم «باران عشق»، موسیقیهای بیکلام خوبی تولید میکنند که از آنها میتوان در تاریخ موسیقی پاپ ایران نام برد. چه اتفاقی میافتد که آثار بیکلام این آهنگسازها روی طبقات مختلف اجتماعی تأثیر میگذارد و یک آهنگسازی مثل فریبرز لاچینی هر چه جلوتر که میرود از کارهای کلاممحور فاصله میگیرد و درنهایت به موسیقی بیکلام میرسد؟
به اعتقاد من در حق موسیقی بیکلام همیشه اجحاف شده است. من آقای لاچینی را با آلبوم کاملاً بیکلام «پاییز طلایی» شناختم و ازآنجاییکه خودم علاقه ویژهای به فصل پاییز دارم، با قطعه «پاییز طلایی» خیلی ارتباط برقرار کردم. اصلاً همکاری میان من و آقای لاچینی هم بهواسطه تأثیر آن قطعه در من شکل گرفت. موسیقی بیکلام در همه جای دنیا مهجور مانده اما خارجیها همچنان هم گاهی موسیقی افرادی چون «یانی» و یا «کلایدرمن» را گوش میکنند اما در ایران هنوز از آن احترامی که باید به موسیقی بیکلام گذاشته شود خبری نیست. به نظرم موسیقی بیکلام برای دیده و شنیده شدن بیشتر به حمایت رسانهها احتیاج دارد. من خاطرم هست که آلبوم «باران عشق» در همان سالهایی که منتشر شده بود، در تلویزیون بهعنوان زیرصدای گویندگان استفاده میشد و تلویزیون کمک زیادی به شنیده شدن آن اثر کرد. قطعه «تولدت مبارک» آقای روحانی هم ابتدا اثر بیکلامش شنیده شد چون پتانسیلش را داشت. یک موسیقی بیکلام برای آنکه موفق شود، در وهله اول باید دارای پتانسیل بالایی باشد و در درجه دوم باید از حمایت رسانهها بینصیب نماند.
به نظرتان چه اتفاقی میافتد که یک موسیقی از کلام بینیاز میشود؟
من معتقدم که یک موسیقی اگر زیبا باشد، دایره آن بسیار گستردهتر از کلمات است. خیلی مهم است که شنونده هم بتواند حس موزیسین را بفهمد و ازآنچه موسیقی به او القا میکند، یک تفکیکسازی در ذهنش به وجود بیاورد. هر کسی از موسیقی برداشت خودش را دارد و احساس لحظه خودش را در آن اثر میبیند، به همین دلیل موسیقی به کلام محدود نمیشود. دایره موسیقی چنان گسترده است که مخاطب آن را آنطوری که دلش میخواهد میشنود، با آن ارتباط میگیرد و قضاوتش میکند.
اگر بخواهید کارنامه هنری آقای لاچینی را بررسی کنید، به نظرتان این موزیسین چه تأثیر بر روی موسیقی پاپ ایران گذاشته است؟
بعضی از موزیسینها هستند که هیچوقت تحت تأثیر بازار موسیقی قرار نمیگیرند و همیشه روی باور خودشان میمانند. آقای لاچینی یکی از آن معدود موزیسینها است. من به چنین هنرمندانی درود میفرستم چون آنها حتی به قیمت آنکه در این آشفتهبازار موسیقی کارشان دچار جزرومد شود، همچنان سبک و ارزشهای خود را حفظ میکنند. افرادی چون آقای لاچینی، روحانی و چشمآذر و همینطور خوانندهای چون آقای علیرضا عصار جزو آدمهایی هستند که همرنگ جماعت نشدند.