چالش روسیه برای سیاست نگاه به شرق ما
محمدرضا چمننژادیان- یکی از راهبردیترین برنامههای ادعایی دولت آقای رئیسی که قرار بود ادارهی مملکت و زندگی ملت به آن گره زده نشود، ساماندهی بهینه و به سرانجام رساندن مذاکرات هستهای و برجام بهشکلی انقلابی و متفاوت با دولت «واداده» و«غربزده» قبلی بوده است؛ تا با رفع ابهامات از برنامهی جامع اقدام مشترک، رفع محدودیت از نهادهای انقلابی نظام، شخصیت های سیاسی ونظامی و رفع تحریمها را با حفظ استقلال به سرانجام برساند. اکنون در یک سالگی دولت موسوم به مردمی و در هفتهی دولت، در این یادداشت، سیاست خارجی و بهویژه یک مورد آن با نگاهی نقادانه مورد تحلیل قرار میگیرد.
پس از مدتی وقفه در مذاکرات هستهای ناشی از تغییر و تحول دولت، این مساله حیاتی (که البته در دولت قبل حیاتی بودن آن مورد انتقاد دولتمردان وحامیان دولت فعلی بود) با رایزنی و لابی قدرتهای منطقهای و اروپایی روند آن احیاء شد، اگرچه با عنوانی متفاوت از گذشته و تحت اصطلاح «رفع تحریمها» شروع شد. عقد قراردادهای بلند مدت مبهم با طرفهای شرقی به ویژه روسیه از آثار اولیهی دیپلماسی دولت انقلابی بود. کمی بعد این مساله در زیر سایهی حملهی روسیه به اوکراین و گروکشی برجامی طرفهای شرقی برای حل مشکلات تاریخی و سرزمینی خود با غرب، قرار گرفت. مردان وحامیان دولت انقلابی چنین وانمود کردند که برجام دولت قبل را به رفع تحریمها مبدل کرده و مفاد برجام برای مذاکره دیگر موضوعیتی دیگر ندارد. زیرا همواره اصولگرایان تندرو و لیدرهای صاحب نفوذی مانند نقوی حسینی، کریمی قدوسی و...-که امروز سکوت اختیار کردهاند- مدعی بودند که موافقت با مذاکرات و برجام دولت قبل در یک جلسهی ۲۰ دقیقهای با «خیانت» ریاست مجلس شورای اسلامی طرح و به تصویب رسیدهاست. آنها مدعی بودند که برجام قبلی تاریخ مصرفش تمام شده و خودش دیگر به تاریخ پیوسته است. اما امروز که آن ادعاها واین عملکرد مورد واکاوی قرار میگیرد، مشخص میشود که هیچ ضربالمثل ایرانی به مانند«یک بام و دوهوا» این رویکرد متناقض را پوشش نمیدهد.
اکنون که دولت و مجلس انقلابی و در قالب مخالفان برجام دولت قبل در موقعیتی متفاوت قرار گرفتهاند و با علنی شدن گرایش پرهزینهی شرقی مواضعی اتخاذ کردهاند که هم امور مملکتداری و زندگی مردم را به برجام با عقبنشینی از آرمانهای مورد ادعا گره زدهاند و هم در آزمونی میدانی برخی ادعاهای آنها از سوی متحدان شرقی با چالشهایی روبهرو شد. استفاده از موشکهای اس ۳۰۰ روسها در بمباران مواضع ما و جبهه ی مقاومت در سوریه از طرف اسرائیلیها و آمریکاییها، در حالی که متحد اصلی ما یعنی روسیه سامانههای دفاعی متناسب با این نوع موشکها را از آنجا خارج کرده است، یکی از مواردی است که حتی سیاست گرایش به روسیه را نیز زیر سوال میبرد.