مردم به‌مثابه ریشه‌ها
محمدعلی نویدی (استاددانشگاه)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2467
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


معرفی کتاب «نقد در دوره واماندگی» از علی روشنی

چه فايده اگر تمام جهان را به من تعارف کنید

فیض شریفی (منتقد و پژوهشگر ادبیات)

پیش از این عنوان، کتابی‌ داشتیم به نام «شعر در زمانه عسرت» و اکنون نقد در دوره واماندگی؛ نمی‌دانم چه بنویسم زیرا که علی روشنی، در پیشانی کتاب، مطلبی نوشته به عنوان «ضد مقدمه» و هرچه بوده در این کتاب لو داده‌: «نوشته پیش رو، تأملاتی است پیرامون شعر و هنر و فرهنگ. ادبيات به طور عام و شعر به طور خاص دغدغه اصلی نگارنده بوده اما هدف فقط ادبيات نبوده و صرفا نتیجه کار هم ادبيات نیست ...»علی روشنی انديشه ادبی، جستارهای فرادبی و معرفت‌شناسی را در کنار هم يافته و فلسفه و نقد علمی و ذوقی را با هم تلفیق کرده است. علی روشنی به واکاوی عمیق رفته، به صید مرواريد رفته‌ و ۱۷مقاله مبسوط درباره‌ مشکل براهنی و مشکل زبان، نگاهی به «نام کوچک هرمز» از منظر پدیدارشناسی، گاومیش با طعم غلیظ سورئالیسم...مغالطات رایج در نقد شعر. ویتگنشتاین، هسته‌ها و عناصر دیالکتیک در مثنوی و ...نوشته است. علی روشنی در مقاله نخست، توضیحات براهنی را درباره نيما و شاملو، توضیح داده و خود، توضیح بر توضیح براهنی توضیح داده. این بندها، ذهن مرا درگیر یک فرآيند پیچیده از نوع درگیری ذهن با چیستان و معما می‌کند و همین لذت زیباشناسانه را از من مخاطب سلب می‌کند. حالت دومی هم می‌توان دست‌کم برای مخاطب عادی و کم حوصله متصور شد، اینکه او فکر کند، شاعر خواسته او را دست بيندازد. وقتی براهنی می‌گويد: «عاشق‌تر از همی.../مثل همین تو که در یک هما .../شرا» جز یک بازی زبانی چه اتفاقی به عنوان اتفاق شاعرانه افتاده است؟» علی روشنی بعد از روشن کردن فتیله اشعار و تعریض به براهنی، تحلیل زبان و اتفاق زبانی، آسیب‌شناسی زبان براهنی و در نهایت در نقد براهنی می‌آورد که: «براهنی می‌تواند یک زبان پسامدرن باشد اما نه لزوما یک زبان شاعرانه. هنرمند پیشرو باید بداند جريان پسامدرن «بازی زبانی» دارد اما زبان بازی نه ...اعتقاد دارم جامعه ادبی ما همچنان به توضیحات براهنی احتیاج مبرم دارد. گیرم که توضیحاتش تناقضاتی توأم باشد یا برخی از این توضیحات مانند زبانیت زبان، منتهی به عمل شاعرانه نشده باشد.» علی روشنی بر اشعار هرمز علی پور نقدی فلسفی زده و از منظر پدیدارشناسی رفته و از نگاه هوسرل و هایدگر آورده که: «شاعران‌ کلمات بنيادين- واژگانی همنوا با هستی و حساس در برابر وجود، به‌کار می‌گیرند ...پاسخ این است که شاعران بیش از دیگران، دازاین- آن باشنده اصیل- را ورز داده‌ و لمس نموده و با کار/شعر به اجرا می‌گذارند.» بی‌گمان یک جنبه مهم اما مغفول‌مانده شعر هرمز علی پور، رویکرد پدیدارشناسانه و پديدارنمایی اوست. در این نقد هم علی روشنی، پس از تعریفی از پدیدارشناسی سراغ شعر شاعر رفته‌ و من و منانگی شاعر. وجد و دلهره، زبان و مرگ را در شعر شاعر رج زده و برای هر کدام مثالی آورده: «و اما روزی که معلوم شود بی‌گناهم من و به ناحق مرا شکسته‌اید/دیگر چه فايده اگر تمام جهان را به من تعارف کنید.» از نگاه زبان، روشنی بر این باور است‌ که‌ شعر علی پور، ناقص و ابتر است چرا که این زبان حقیقت هستی را تمام و کامل بازتاب نمی‌دهد. چرا که این زبان از طنز بی‌بهره است، چرا که وجه اجتماعی زبان ضعيف است. علی روشنی بهترین نقد را در این کتاب بر ویتگنشتاین اجرا کرده است. ناقد از چهار منظر فلسفی، زبانی، متافیزیکی و ارتباط ساحت‌های سه گانه، کارنامه این فیلسوف را بررسی کرده است. از نگاه این نگارنده، نقد و نظريه ادبی فلسفی خوب است.ناقد هيچ گریزی در شعر نقد فلسفی ندارد اما ناقد باید سبک‌ و اسلوب و شکل‌ و ریخت و جوهریت شعر را اول نشان دهد و بعد دنبال‌ جهان‌بینی شاعر برود. مثلا شما می‌توانید در شعر هر شاعری «آشوب و شورش مقدس» و وجد و دلهره شاعر را از نگاه پدیدارشناسی نقد و بررسی کنيد، ولی در موارد دیگر چه می کنید؟ فلسفه پدیدارشناسی چم‌وخم و پیچیدگی‌های بسیاری دارد. اغلب شاعران ایرانی در شعر دستگاه فکری و فلسفی مشخصی ندارند، شما چگونه می‌خواهید مثلا فريدون مشیری و حمید مصدق را نقد فلسفی کنید؟ کمیت فلسفه در ایران لنگ است. مترجمان ما عمدتا زبان آلمانی نمی‌دانند و اگر بدانند هم زبان فارسی به آن‌ها اجازه نمی‌دهد که هر ايده فلسفی را ترجمه کنند. باری از علی روشنی شاکریم و ز ناشر  وز روزگار هم.