بازگشت پیکر امیرهوشنگ ابتهاج به زادگاهش در میان موافقتها ومخالفتها
آرامش سایه در حضور«دیگران»
همدلی| علی نامجو: با اعلام خبر بازگشت پیکر سایه به ایران احتمالاً خیلی از دوستداران او شاد شدند و البته گروهی برعکس کوشیدند تا از همه ظرفیتهایی که دارند برای اینکه مانع بازگشت او به وطن شوند، بهره بگیرند.
در آغاز خبر رسید که برخی از در داخل کشور از اینکه بناست پیکر هوشنگ ابتهاج به میهن بازگردد، خیلی خوشحال نشدند اما در ادامه با یکدست شدن صدای همه ایرانیان داخل درباره بازگشت پیکر سایه به ایران، کمکم سروصدای سلطنتطلبان و البته بقیه گروههای مخالف برای مانعت از این اتفاق نیز بلند شد.
همه داشتند در داخل ایران خودشان را مهیا میکردند تا شاعر جان داده در غربت باز به خاک خودش بازگردد و البته در فاصله زمانی اندکی از انتشار خبر درگذشت سایه، بسیاری خیلی زود یکصدا شدند و همه امکانات موجود به کار گرفته شد تا این پیر پرنیان اندیش به آخرین آرزویی که در سینه داشت، برسد؛ دفن در خاک وطن وبه ویژه شهر پدری اش رشت.
البته در ابتدا اعلام شد که بنا دارند سایه را به خانه خودش در تهران ببرند و زیر درخت ارغوان معروفش به خاک بسپارند؛ اتفاقی که بعد از خاکسپاری روانشاد محمدرضا شجریان چندان دور از ذهن هم نبود اما این فرضیه خیلی زود رد شد.
معاون میراث فرهنگی در همان روزها اعلام کرد درخواستهای زیادی برای خاکسپاری امیرهوشنگ ابتهاج «سایه» در کنار درخت ارغوان در خانه محل زندگیاش در تهران وجود دارد اما محدودیت و تصریح قانون مانع به خاک سپردن او، در این خانه (که ثبت ملی شده ) خواهد شد.
علی دارابی در حاشیه نشست مدیران پایگاههایی میراث ملی و جهانی، در جمع خبرنگاران گفت: «برای ما میان حفظ میراث فرهنگی و مسئله حقوق عامه مردم تکلیفی است؛ درباره هوشنگ ابتهاج؛ شاعر و غزلسرای بزرگ ایران که به رحمت خدا رفته، خانه او در تهران ثبت ملی شده است. افراد زیادی از خانواده تا دیگران و حتی افرادی در میراث فرهنگی از ما درخواست کردند «سایه» در خانه خودش دفن شود، اما با توجه بهتصریح قانون و تکلیفی که داریم گفتوگویی با خانواده و دیگر درخواستکنندگان داشتیم که خوب هم بود و قرار شد تشییع از خانه تهران انجام شود ولی خاکسپاری در رشت باشد.»
او ادامه داد: « همه ما برای این شاعر بزرگ احترام قائلیم، بعضی افراد از میراث فرهنگی هم خواستند ما این موافقت را داشته باشیم، ولی ما بر حفظ میراث، مُصر هستیم زیرا مطابق با قانون تعیین حریم در سال ۱۳۸۴، هرگونه کندوکاو و پیکنی در عرصه و محوطههای تاریخی ممنوع است. همچنین مطابق مقررات مصوب در سال ۱۳۷۷ دفن اموات در آثار تاریخی ممنوعیت دارد.»
اعلام این خبر اما باعث تحیر بسیاری شد زیرا خاکسپاری محمدرضا شجریان در محوطه آرامگاه فردوسی درست بر همین مبنا صریحاً خلاف قانون است و بر این اساس، مسئولان باید پاسخگو باشند چگونه وقتی چنین قانونی وجود دارد دقیقاً در عرصه آرامگاه فردوسی بهعنوان یک محوطه تاریخی که البته ثبت ملی هم شده است، با خاکسپاری این آوازخوان شهیر موافقت کردند؟
بههرحال همه مقدمات انتقال پیکر سایه به ایران انجام شده بود که خبر رسید، یک مانع جدی در این میان به وجود آمده است؛ درست همان روزی که قرار بود هوشنگ ابتهاج برای آخرین بار از محل فوتش در آلمان به ایران سفر کند یعنی چهارشنبه ۲۶ مردادماه، یلدا ابتهاج فرزند او که اطلاعرسانی درباره اخبار مربوط به پدرش در همه این سالها بر عهده او بوده است، اعلام کرد که به دلایل «پارهای از مشکلات در آلمان» انتقال پدرش به ایران به تعویق افتاده است. هرچند او درباره دلیل این اتفاق توضیحی ارائه نکرد اما چند روز بعد در محافل رسانهای و ادبی اختلاف میان فرزندان هوشنگ ابتهاج برای انتقال پیکر او به ایران یا خاکسپاریاش در آلمان و بهعنوان علت اصلی مطرح شد.
در ادامه یلدا ابتهاج مجدداً در اینستاگرام خودش توضیحی پیرامون این وضعیت نوشت : تا به امروز، تحسین و اشاعه زیبایی و نیکی، هم تلاش من بوده، هم انگیزهام. همانطور که «زیبایی» را نمیشود به بند کشید که «پریرو تاب مستوری ندارد» ، زشتی هم سرانجام برملا میشود. به روح ما پنجه میکشد، میآزارد و ناامید میکند. پس بگذار آینهٔ زیباییها باشیم نه زشتیها. به یاد جمله عمیق احسان یارشاطر میافتم: « امیدوارم که نیکی همیشه به چشم تو زیبا بیاید». نیکی را زیبا دیدن، آدمیزادگی است.»
او افزود:« و این روزها که ما و شما مردم ایران و جهان زبان پارسی، در غم از دست دادن پدر، شاعر بزرگ ایران که یک قرن در ستایش زیبایی، عدالت و درستی سرود، در سوگ نشستهایم، متأسفانه شاهد خامیهایی بودیم که بازگشت پیکر او را به وطن تا به امروز به تأخیر انداخته. بیحرمتی به ساحت او و پیکر او که در هر آیین و مرامی ناپسند است، بخشودنی نیست، از جانب هرکسی، حتی نزدیکان او، بیحرمتی به مردم ایران است. با اقداماتی که اینجا در آلمان من و برادرانم (کیوان و کاوه) انجام دادهایم امید داریم تا در روزهای آینده بتوانیم او را در آخرین سفرش در بازگشت به زادگاهش بین مردمی که دوستشان داشت و برای آنان سرود، همراهی کنیم».
این متن نشان از آن داشت که یلدا و دو برادرش با انتقال پیکر پدرشان موافق بودهاند و دیگر دختر خانواده با این قضیه مخالفت کرده است.
در ادامه محمد شالویی؛ دستیار وزیر فرهنگ ارشاد اسلامی درباره به تعویق افتادن انتقال پیکر سایه، گفت:«به دلیل مشکلات اداری پیشآمده در کشور آلمان انتقال پیکر مرحوم استاد امیر هوشنگ ابتهاج به تهران، ٢٦مردادماه انجام نمیشود و به زمان دیگری موکول خواهد شد.»
او ادامه داد:«با توجه به ارتباط مستمر با خانواده آن مرحوم، امیدواریم هرچه زودتر این مشکل اداری حل شود و با توجه به آمادگی لازم که برای استقبال، تشییع و تدفین در کشورمان وجود دارد، هرچه زودتر پیکر این استاد ارجمند وارد ایران شود. بدیهی است بهمحض حل مشکل اداری و با هماهنگی خانواده آن مرحوم زمان برگزاری مراسم در تهران و رشت متعاقباً اعلام میشود.»
در ادامه یلدا ابتهاج مجدداً در اینستاگرام خبری تازه دراینباره اعلام کرد. او روز چهارشنبه توضیح داد: «با تأسف به اطلاع همگان میرسانم که به دلایل پارهای از مشکلات در آلمان انتقال پدرم به ایران به تعویق افتاده است.»
درنهایت دادگاه آلمان که موقتاً با انتقال پیکر هوشنگ ابتهاج به ایران مخالفت کرده بود، رأی به انتقال داد و فرزند هوشنگ ابتهاج این خبر را اعلام کرد.
یلدا ابتهاج در اینستاگرامش، در این باره نوشت: «دقایقی قبل با خرسندی آگاهی یافتیم که قاضی شعبه رسیدگیکننده دادگاه کلن رأی خود را درزمینه انتقال پیکر پدرم، امیر هوشنگ ابتهاج به ایران برای خاکسپاری در آرامگاه ابدیاش، باغ محتشم رشت، صادر کرد».
البته تنها فرزند هوشنگ ابتهاج که با انتقال پیکر پدرش به ایران مخالفت کرده بود متأثر از فشارهای مخالفان بیم آن را داشت که از سایه و تشییع پیکر و خاکسپاریاش در ایران از سوی برخی سوءاستفاده شود و گروهی از این اقدام به دنبال ارائه چهرهای از سایه متناسب با میل و خواست شخصی خود باشند.
پیکر هوشنگ ابتهاج سرانجام بعد از کشوقوس فراوان به ایران منتقل شد. تالار وحدت آغاز مسیر تشییع پیکر او در تهران بود و مقصد خانه او و زیر درخت ارغوان. تالار وحدت روز جمعه یکصدا به یاد سایه اشعارش را زمزمه میکرد و حاضران همصدا زندهباد سایه سر داده بودند. در تهران آیتالله محقق داماد بر پیکر سایه نماز خواند تا او را عازم رشت و خانه ابدی کنند.
درنهایت مراسم خاکسپاری پیکر هوشنگ ابتهاج با حضور پرشمار مردم در رشت، در حالی برگزار شد که از ابتدای صبح خیابان منتهی به پارک شهر رشت را بسته بودند و تبلیغات و بنرهای سایه فقط در محدوده برگزاری مراسم بود و در سایر مناطق شاهد این بنرهای تبلیغی نبودیم.
در میانه مراسم در گوشهکنار برخی شعارهایی چون «زندهباد سایه» را سر میدادند، برخی هم با اسپیکرهای خود سرود «ایران ای سرای امید» را پخش میکردند و دیگران با آنان همنوا میشدند.
همایون شجریان که این روزها برای برگزاری تور کنسرتهایش عازم کانادا شده است، درختچه ارغوانی را برای مراسم به رشت فرستاده بود.
به نوشته ایسنا، آمدن پیکر هوشنگ ابتهاج، با تشویق ممتد مردم همراه شد و بعد هم یلدا ابتهاج؛ دختر هوشنگ ابتهاج روی سن قرار گرفت و گفت: «مروز برای پدر ما و پدر همه شما اینجا جمع شدهایم. به شما تسلیت میگویم. با هماهنگی زیاد و بهسختی موفق شدیم امانتی را به این سرزمین برگردانیم، از همراهی شما و کسانی که در این راه همراه شدند، سپاسگزارم.»
او افزود:«امروز آن روزی است که سالها در نگرانیاش بودم و تصوری از آن نداشتم. تا لحظاتی دیگر پیکر شریف پدرم را در این خاک به امانت میگذاریم. سایه با شعرش حرفهایش را به ما زده و حرفاضافه دیگری نداشته است. او همه حرفهایش را در اشعار درخشان منتقل کرده است. امیدوارم چه من، چه خانواده و همه مردم این پیامها را به گوش جان بشنویم و بخوانیم و در تمام لحظات با آن همراه باشیم.»
یلدا ابتهاج در مراسم خاکسپاری مرحوم ابتهاج در باغ محتشم رشت، با بیان اینکه امروز روز بزرگی برای ما همه ایرانیهاست، اظهار کرد:«سایه به وطن بازگشته؛ آرزویی که همیشه داشت.»
او با اشاره به رفتوبرگشت سایه به آلمان برای بودن در کنار خانواده و غم دوری از ایران، افزود:«امروز خانواده سایه را به موطن خود بازگرداند، زیرا آرزو داشت در این خاک بماند و همانطور که خواسته به خاک سپرده شود.»
دختر هوشنگ ابتهاج با بیان اینکه امروز امانت پدر را به شما میسپاریم، گفت:«پاسدار سایه باشید و در غیاب ما به این خاک سر بزنید.»
یلدا ابتهاج، با اشاره به بازگشت خود و برادرانش به تهران و سپس آلمان، خاطرنشان کرد:«از شما میخواهم بر سر مزار سایه حاضر شوید و او را فراموش نکنید و با کلام خودش یادش را زنده نگه دارید.»
او با بیان اینکه سایه تا دقایق آخر زندگی با شعر ماند و دائماً شعر و شاعر را از رودکی تا امروز تحسین میکرد، یادآور شد:«با همان زبان همان میراثی را که به ما رسیده، پاس بدارید و به آیندگان بسپارید.»
یلدا ابتهاج تأکید کرد:«قطعاً فرزندان آینده در هرکجای این سرزمین و در هرکجای جهان شعر سایه را به زبان زیبای فارسی خواهند خواند.»
ماجرای پرپیچوخم انتقال پیکر هوشنگ ابتهاج به ایران هم درنهایت به پایان رسید و او بالاخره در باغ محتشم شهر زادگاهش؛ رشت آرام گرفت اما تلاشهای زیادی انجام شد تا او توانست برای آخرین بار به سرزمینش سفر کند و در مقابل هم بسیاری کوشیدند با تحت تأثیر قرار دادن خانواده او و البته رایزنی با رابطشان مانع از بازگشت این شاعر شهیر به ایران شوند.
جهتگیریها و باورمندیهای سیاسی سایه هرچه بود در این مجال چندان مهم نیست؛ نکته مهم آن است که او به ایران عشق میورزید و ادبیات فارسی را دوست میداشت.
سایه در طول سالهایی که زندگی کرد برای زبان و ادبیات این سرزمین کارکردی مفید و مؤثر داشت و ردپایش در تاریخ ادبیات این سرزمین برای همیشه ماندگار خواهد بود. در این میان، البته بعد از انتشار خبر درگذشتش گروهی در داخل و خارج از ایران به حمله به او مشغول شدند و در مقابل برخی در داخل سعی کردند سایه را شاعری حکومتی معرفی کنند درحالیکه هیچیک از این دو راه آنهم درزمانی که شخص شاعر جان داده و توانایی پاسخ دادن را ندارد، از آزادگی و مروت به دور است.
مرگ چهرههایی همچون شجریان، انتظامی، مشایخی، براهنی و حتی دورتر از آنها شکیبایی، بسطامی و ... هم در همان ایام با واکنشهایی مشابه همراه بود که نشان از نگاه صفر و صدی اغلب ما ایرانیان داشت؛ کاش این تعصب و ایدهآلگرایی افراطی را دستکم بعد از مرگ آدمها کنار بگذاریم و دریابیم هرکسی بر مبنای آموزشهایی که دیده، محیط اطرافش، تربیتش و البته تحصیلاتش در زندگی صاحب نظرگاه و عقایدی خواهد بود و اینکه ما هرکسی دقیقاً مطابق میل و خواسته ما حرکت نکرد را بکوبیم، از شرافت به دور است.