مردم به‌مثابه ریشه‌ها
محمدعلی نویدی (استاددانشگاه)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2467
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


نوزادان؛ کوچک‌ترین قربانیان سیاست‌‌های افزایش جمعیت

عطیه پیرحیاتی- «نوزادی دیگر در خیابان رها شد» خبری که در چند سال اخیر بارها به اشکال مختلف، تیتر اول پلتفورم‌های فضای مجازی می‌شود. سال گذشته ۶۱ نوزاد رها شدند و این آمار تنها مربوط به نوزادانی است که به طرق مختلف پیدا شده و به بهزیستی سپرده شده‌اند. متاسفانه اکثر نوزادانی که در خیابان یا کنار سطل‌های زباله رها می‌شوند، یا طعمه حیوانات شهری شده، یا توسط برخی افراد برای بهره‌کشی‌های مختلف دزدیده می‌شوند، که اگر آماری از این نوزادان در دسترس بود، تعدادی به مراتب بیشتر از ۶۱ مورد گزارش می‌شد. 
از ابتدای سال ۱۴۰۱ تا پایان مردادماه، خبر رها شدن هشت نوزاد رسانه‌ای شد. یک‌بار کنار مسجد، یک‌بار گوشه خیابان، گاهی در سطل زباله و آخرین مورد؛ مقابل «شیرخوارگاه آمنه». نوزادی که با معلولیت به‌دنیا آمده و از آنجایی‌که احتیاج به عمل جراحی داشته و از توان مالی خانواده خارج بود، والدین ناچارا نوزاد را به همراه دست‌نوشته‌ای از شرح وضعیتشان، رها می‌کنند. والدینی که اگر فرزندشان سالم بود، شاید هیچ‌گاه چنین تصمیمی نمی‌گرفتند. بسیاری از زنان حتی در شرایط ایده‌آل بعد از تولد فرزندشان تا مدت‌ها درگیر افسردگی پس از زایمان می‌شوند، حال در شرایطی که مادر ناچار می‌شود به علت فقر و بیماری فرزندش، او را رها کند وضعیت سلامت روحی‌اش به مراتب وخیم‌تر از دیگر مادران خواهد شد و بدون هیچ حمایت و درمانی مجبور به تحمل این رنج خواهد بود. با حذف غربالگری از سطح یک خدمات درمانی، بسیاری از خانواده‌های کم‌درآمد، تا لحظه تولد نوزاد از سلامتی فرزندشان اطلاع دقیقی ندارند، با جرم‌انگاری ارجاع مادر باردار به غربالگری، پزشکان دیگر به‌راحتی این آزمایش‌ها و سونوگرافی‌های ضروری را به کسی تجویز نمی‌کنند، دور از انتظار نیست که نوزادان بیشتری در جای‌جای شهرها رها شوند. هنوز یک سال از اجرایی شدن این طرح نگذشته که هم شاهد تعداد رو‌به‌رشد نوزادان رها شده هستیم، هم تعداد تولد بیماران مبتلا به تالاسمی افزایش پیدا کرده است.
پیشتر از این، طرح «عقیم‌سازی اجباری زنان کارتن‌خواب» مطرح بود، طرحی که هیچ‌گاه اجرایی نشد و از سال گذشته طرح جوانی جمعیت یا به بیان واضح‌تر، «بارداری اجباری تمامی زنان» برای هفت سال، به‌صورت آزمایشی اجرا شده است. سوالی که مطرح می‌شود این است، که چرا زنان در هیچ‌کدام از این طرح‌ها و برنامه‌ها اختیاری بر بدن خودشان ندارند؟ و چرا همواره نیرویی خارج و بالاتر از قدرت و اراده زنان، برای آن‌ها تصمیم می‌گیرد؟ آیا اکنون با جمع‌آوری و ممنوعیت توزیع لوازم پیشگیری از بارداری تصمیم زنان برای باردار شدن، تصمیمی فراتر از حیطه اختیارات‌شان و بر عهده سیاست‌گذاران و برنامه‌نویسان دولت است؟ در مسائل مربوط به زنان هیچ‌گاه شاهد بیان مسأله از سمت زنان جامعه نبودیم و همواره نسخه‌ای یکسان برای همگی نوشته شده و با توسل به اجبار و جریمه و جرم‌انگاری‌های مختلف به مرحله اجرا درآمده است، بدون در نظر گرفتن شرایط مختلف جسمی، روحی، محیطی و اقتصادی که هر زن و انسانی دارد. 
در سال‌های اخیر نگاه دولت‌مردان به مقوله فرزند‌آوری تغییر کرده‌است، سن باروری زنان از ۱۰ تا ۵۰سال تعریف می‌شود و انتظار می‌رود هر زن در این حیطه سنی حداقل چهار فرزند به دنیا بیاورد. دیگر سلامت جسمی جنین برای کسی اهمیت ندارد، حتی رها شدنش به علت فقر، اعتیاد یا نابسامانی خانواده هم برای سیاست‌گذاران مهم نیست، چیزی که اولویت دارد، افزایش جمعیت است. اما فرزندآوری یک وظیفه نیست، انتخاب است. اگر به «مادری» به عنوان یک «انتخاب» نگاه شود، کرامت تمامی زنان حفظ خواهد شد، نه کسی به اجبار باید از لذت مادر شدن محروم و نه کسی به اجبار ملزم به مادری شود. انتخابی که اولین لازمه‌اش علاقه قلبی زن و مرد برای تبدیل شدن به والدین یک کودک است. 
بدون وجود این علاقه نهاد خانواده و تمام اجزای آن پدر، مادر، فرزندان-آسیب‌های جبران‌ناپذیری را متحمل می‌شوند. فشار اقتصادی مضاعف، خارج شدن اجباری زن از چرخه کار و تحصیل، مشکلات روحی و جسمی در قبال بارداری ناخواسته و اجباری، تنها گوشه‌ای از مشکلات نادیده‌انگاری زنان است. به‌جای محروم کردن زنان و مردان از دسترسی رایگان و ساده به لوازم پیشگیری از بارداری، ممنوعیت آموزش روش‌های جلوگیری از بارداری، حذف غربالگری برای قشر کم‌درآمد و کارگر، جرم‌انگاری ارجاع مادران به غربالگری، سخت‌کردن شرایط سقط‌جنین پزشکی و کارهایی از این دست، اگر روی بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی مادران تمرکز می‌شد، اگر حمایت‌های اجتماعی و دولتی افزایش پیدا می‌کرد و فشار مالی خانواده‌ها کم می‌شد، قطعا زنان بیشتری با میل و علاقه شخصی تصمیم به مادر شدن می‌گرفتند.در این میان «نوزادان» کوچک‌ترین قربانیان سیاست‌های افزایش جمعیت هستند، نوزادانی که یا تمام عمر با برچسب «فرزند ناخواسته» بزرگ می‌شوند، یا با درد و رنج و ناشی از بیماری‌های جسمی به دنیا می‌آیند و ملزم به زندگی با همان رنج روزمره تا پایان عمر هستند، یا گوشه و کنار شهر رها می‌شوند و از لذت داشتن خانواده محروم می‌مانند.