چگونه فقر، زمینهساز جرایم اجتماعی میشود؟
شهراد شاهرخی طهرانی (فعال اجتماعی)وقتی صحبت از فقر اقتصادی میکنیم در حقیقت فکرمان به سمت یک ویرانی و آنارشی در جامعه کشیده میشود و در خواهیم یافت که فقر در یک جامعه باعث میشود که انسانها بیاختیار و بر خلاف تمایلشان پای روی یک سری قوانین و اصول انسانی بگذارند واز عرف و مسیر صحیح اخلاقی جامعه خارج شوند.
براستی چه چیزی سبب می شود که انسانها در جامعه دست به هنجارشکنی بزنند و قوانین جامعه و اجتماع را به هم بزنند و از دایره قانون خارج شوند!؟
این سوالی ست که البته جواب آن را همه خوب میدانیم، اما طرح این سوال تلنگری است بر آقایان مسئول که البته اگر بیدار شوند و فروپاشی اقتصادی را در کشور ببینند و مشاهده کنند که جامعه چه طور در فقر و مصیبت و فلاکت فرو رفته است و مردم هر روز با گرانی و تورم دست و پنجه نرم میکنند و خودشان را به آب و آتش میزنند که بلکه نانی برای خوردن بر سفره بیاورند و متأسفانه در این میان میبینیم که عدهای سرگرم اختلاسهای وحشتناک و غارت منابع مالی کشور ومردم هستند؛ در حقیقت جامعه نیازمند حمایت مالی و همه جانبه از طرف مسئولان و مدیران اقتصادی است تا مردم کمی از این وضعیت رهایی یافته و به زندگی نرمال خود باز گردند.
در واقع در این زمان در جامعه قشر متوسط نداریم، چرا که جامعه ما از نظر اقتصادی به دو گروه فرودست و گروه مرفه تقسیم شده است، و فشار طبقه مرفهین بیدرد همچنان بر اقشار فرودست و مخصوصا طبقه کارگر فشار وارد کرده است و کمر طبقه ضعیف جامعه به واسطه حجم سنگین مشکلات و تورم و گرانی کالاها به شدت خم شده است و در حال شکستن است؛ این حجم فشار سبب شده است که برخی اقشار کم در آمد و ضعیف جامعه به سمت و سوی قانون شکنی وجرایم پیش رفته و دست به بزهکاری بزنند، زیرا وقتی فقر گلوی یک انسان از قشر فرودست را بگیرد آن فرد مجبور است که دست و پا بزند و خود را به هر نحوی که هست از این منجلاب نجات بدهد، بر این اساس به هر راهی که به ذهنش میرسد پناه میبرد و این اصلا به نفع جامعه و اجتماع نیست، و دودش نه تنها به چشم عموم مردم بلکه به چشم مرفهین که بی تفاوت به مشکلات فرودستان هستند هم میرود.
یکی از عوامل فقر در جامعه رشد بیکاری است و این یعنی تولید واقعی ما رشد نکرده است و مسئوولان در زمینه کارآفرینی سرمایه گذاری نکرده اند و قشر کثیری از جامعه علاوه بر بیکاری به شغلهای کاذب و نافرجام بدون پوشش بیمهای رجوع میکنند و این یعنی فاجعه در دل جامعه.
سیاستگذاریهای غلط برخی مدیران اقتصادی باعث شده که تورم و بیکاری در جامعه گسترش یافته و مردم در تهیه مایحتاج اولیه زندگی خود دچار مشکل و آسیب و بحران شوند.
آسیبهای اجتماعی هویت و ماهیت یک جامعه را مورد هدف قرار میدهد، فقر و نابرابریهای اقتصادی از مهمترین معضلات جامعه بشری و بدترین آسیبهای اجتماعی و نیز زمینهساز جرایم اجتماعی است.
آسیبشناسان اجتماعی تاکید دارند با بررسی هر یک از آسیبهای اجتماعی از جمله تنفروشی، روسپیگری، دزدی و زورگیری، باید گفت بروز این آسیبها به دلیل فقر است. با وجود فقر در جامعه افراد نیز توانایی تطبیق خود با شرایط کنونی را ندارند.
این امر میتواند جزو ضعف کارکردهای فرهنگی کشور نیز تلقی شود.در واقع فقر مادر آسیبهای اجتماعی است که بایستی با سیاستگذاریهای صحیح اقتصادی و به دور از تعارفات سیاست داخلی مدیران و بلکه صادقانه، مسئولین بنشینند و چاره اندیشند تا مگر کمی حال خوش به جامعه و مردم باز گردد، و سر و سامانی به اوضاع اقتصادی نابسامان کشور دهند.