آیا میتوانیم راحت زندگی کنیم؟
طاهر اکوانیان (روزنامهنگار)اگرچه به نظر میرسید ما مردم ایران دیگر به شنیدن و افشای فسادهای درشت رقم عادت کردهایم و اغلب با آن جوک و آمار و ارقام میسازیم و در مقام مقایسه این فسادها را برابر هم مینشانیم اما نمیتوان انکار کرد که از تأثیر روانی این موضوع بر حذر نیستیم. هر اتفاق یا حادثهای که در سطح ملی میافتد به نسبت حساسیت و اهمیت موضوع آن، ما خواهوناخواه با آن درگیر میشویم و تبعاتش دامن همه را خواهد گرفت. اگر متروپل بر اثر فساد در ساختوساز فرومیریزد و تمامی هموطنان متأثر میشوند، این حجم از ویرانی که نتیجه زدوبند و ماجراهای پشت پرده است مردم را سرخورده میکند و نگرانی و ناامنی از آینده گریبان آنها را میگیرد. گاه شدت این حجم از فسادهای سرسامآور به حدی است که باعث میشود کسانی که شرافتمندانه دنبال گذران زندگی با اندک درآمدی هستند به مقایسه زندگی خود و عاملان و بانیان فساد با آن درآمدهای هنگفت بپردازند و دیگر دلودماغی برای اداره زندگی نداشته باشند. اغلب ما جوانانی را میبینیم که به خاطر تبعیض آشکار در درآمدهای نامعمول و خانواده خودشان به افسردگی رسیدهاند و توان اینکه گلیم خویش را از آب بیرون بکشند ندارند. بارها در اطراف و آشنایان مشاهده کردهایم که جوانترها پدر و مادر خود را با دیگرانی مقایسه کردهاند که معلوم است بهجایی دستشان بند شده و رانت عظیمی نصیبشان شده و آنگاه به نوایی رسیدهاند که مورد حسرت بقیه واقعشدهاند. این قبیل مثالها و مقایسهها در جایجای این کشور وجود دارد و هر کس از هر جایی بهنوبه خود میتواند چند تا از آنها را نام ببرد. موضوع این است که چگونه در جامعهای که این کارها و رانت و فسادها عادی شده میتوان بهراحتی زندگی کرد و دم برنیاورد؟ چطور باید به فرزندان خود یاد بدهیم که سالم زندگی کنند و به فکر تجملات و امیال دنیوی نباشند و در گوششان پند زهد و ورع خواند؟
جامعهای که اینچنین آماری در آن فراوان یافت میشود نمیتواند انسانهای صبور و امیدوار پرورش دهد و به آینده خوشبین باشد. پس شرایط و وضعیت ظاهری و روانی زندگی مردم در خطر ناامنی و مبتلا به مسائل مختلف با این آمار فساد بهتبع آن هر روز بدتر میشود و هر کس اندک توانی در اندوختن مالومنال از راههای گوناگون داشته باشد کوتاهی نمیکند. اینچنین است که همه مینالیم که در هر برخوردی برای خرید جنس و کالایی با مراجعه به مکانیک برای تعمیر ماشین یا حتی بستری شدن در بیمارستان هر لحظه احتمال دارد کلاه سرمان بگذارند و چیزی را از ما طلب کنند که نه در توانمان است و نه حقشان آن است. وقتی عدهای در همین همسایگی و نزدیکی ما درآمدهای آنچنانی و فولادآورده دارند چگونه ما که به نسیمی میلرزیم توان مقاومت در برابر اینهمه توفان گرانی و تورم را داریم؟!
قیمت زیستن ما با فساد و غارت عدهای بالا و بالاتر رفته تا جایی که اصلاً نمیتوان حتی فکر مرد که در یکی دو سال آینده بیشتر مردم آیا توان خرید روزمره را دارند یا نه؟
طبیعی است وقتی ما به چنین موقعیتی برسیم فضای زندگی و ادامه حیات برای همهمان از نظر روانی و عاطفی تا امن خواهد شد و معلوم نیست چه چیزی در انتظارمان است!