مردم به‌مثابه ریشه‌ها
محمدعلی نویدی (استاددانشگاه)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2467
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


روزی که پرویز پویان و چریک‌های فدایی کشته شدند

نخستین اعلامیه‏‌های «سازمان چریک‌های فدایی خلق» در بهار ۱۳۵۰ منتشر شد؛ اعلام موجودیتی که هزینه سنگینی در برداشت. در جریان توزیع این اعلامیه‌ها یک‌تن از چریک‌ها به نام جواد سلاحی به ضرب گلوله کشته و علیرضا نابدل از اعضای حلقه تبریز توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد. بازداشتی که سرآغاز یک‌رشته ضربات متوالی و بزرگ به گروه شد. حدود یک ماه بعد بود که گروه خود را برای سرقت از بانکی واقع در خیابان آیزنهاور آماده کرد. در این روز مقرر بود اشرف دهقانی در حوالی بانک حضور یابد تا از عکس‌العمل مردم گزارشی‏ تهیه کند ولی به دلایل نامعلومی او در ساعات نخستین روز به خیابان ۲۱آذر رفت. ساواک که از تردد او در حوالی دانشگاه مطلع شده بود در آن روز باراهنمایی‏ فردی که اشرف دهقانی را به چهره می‌‏شناخت موفق شد او را دستگیر کند. دوستی و رفاقت اشرف دهقانی با عضو دیگر گروه یعنی نزهت‌السادات روحی آهنگران که از دوران سپاه دانش‏ آغازشده بود، این احتمال را برای ساواک مطرح کرد که ممکن است پس از دستگیری اشرف دهقانی، برادر او بهروز با نزهت‌السادات روحی تماس بگیرد. این تحلیل ساواک کاملاً واقع‌بینانه بود؛ بنابراین با طعمه قرار دادن نزهت‌السادات روحی، بهروز دهقانی نیز در آخرین روز اردیبهشت‌ماه‏ سال ۵۰ به دام ساواک افتاد. بهروز دهقانی هنگام دستگیری برگه‌ای به همراه داشت که بر اساس آن قرار ملاقات او با حمید توکلی «لو» رفت. این‌چنین بود که با حضور مأمور ساواک به‌جای دهقانی بر سر قرار، حمید توکلی هم دستگیر و طی بازجویی‏ خانه امن پویان واقع در محله نیروی هوایی را افشا کرد. اعضای تیم مستقر در این خانه پس از ناامید شدن از بازگشت توکلی تصمیم به ترک خانه گرفتند اما به دلیل اعتماد پویان به‏ توکلی تخلیه خانه منتفی شد و اعضا چشم‌به‌راه توکلی ماندند. این‌چنین بود که نه‌تنها توکلی بازنگشت بلکه ساواک با تعداد زیادی نیرو و امکانات فراوان پیش از ظهر سوم خردادماه سال ۱۳۵۰ خانه تیمی آن‌ها را محاصره کردند. با آتش گشودن ساواک به‌سوی خانه، پویان و رحمت‌الله پیرونذیری به مقابله پرداختند. زدوخوردی که در جریان آن به مأموران دولتی نیز تلفات فراوانی وارد آمد. تیراندازی دو طرف چند ساعت به طول انجامید. با تنگ‌تر شدن حلقه محاصره پویان و پیرونذیری و پایان گلوله‌هایشان آن‌ها مهم‌ترین تصمیم زندگی خویش را گرفتند و پیش از آنکه به دام ساواک بیفتند درحالی‌که صدای گلوله‌باران خانه بانوای صفحه سمفونی بتهوون آمیخته بود، با خوردن سیانور به زندگی خود پایان دادند. نامشخص بودن کشته شدن یا دستگیری رحمت‌الله پیرونذیری، موجب شد اسکندر صادقی‌‏نژاد دیگر عضو گروه برای تخلیه خانه‌ای که شب پیش از آن پیرونذیری در آنجا ساکن بود تعجیل کند. همین مراجعه شتاب‌زده و توأم با اضطراب او به بنگاه معاملات ملکی، سوءظن صاحب بنگاه را برانگیخت و او کلانتری را از این نقل‌وانتقال باخبر کرد. حضور مأمورین در محل‏ مصادف بود با اثاث‏‌کشی آنان. درنتیجه زدوخورد میان دو طرف صادقی‌‏نژاد کشته و احمد زیبرم و جمشیدی‏ رودباری متواری و سعید آریان و همسرش شهین توکلی دستگیر شدند. 
قتل پویان و دوستانش سرآغاز یک‌رشته زدوخوردهای مشابه در تهران و شهرهای دیگر شد که تا پایان دوران پهلوی به‌تناوب ادامه یافت. از سوی دیگر دفن پنهانی اجساد پویان و همفکرانش و ایجاد مزاحمت برای کسانی که در جست‌وجوی محل دفن اجساد بودند خشم مردم را در تهران و مشهد برانگیخته بود؛ خشمی که به برگزاری چند تجمع و حرکت اعتراضی منجر شد. فقدان آنان نه‌تنها مردم را خشمگین کرد که به‌واسطه ضربات مهلکی که بر گروه واردشده بود، به فراهم آوردن مقدمات ایجاد هسته‌های چریکی در روستا‌ها و کوهستان از سوی بازماندگان چریک‌های فدایی خلق منجر شد. در پی درگیری محله نیروی هوایی، سوم خردادماه ۱۳۵۰ به‌عنوان آخرین روز حیات امیرپرویز پویان رقم خورد اما او تا سال‌ها بعد الهام‌بخش گروه کثیری از چپ‌گرایان معتقد به مبارزه مسلحانه بود. افرادی که هنوز دل در گروه پویانی دارند که گفته بود: «برای ما این مسئله که اینک تقریباً بیشتر رفقایی که مبارزه مسلحانه را در ایران آغاز کردند، به شهادت رسیده‌اند، هیچ جای دریغی ندارد و فرصت‌طلبان بیهوده می‌کوشند آن را دلیل شکست و نابودی ما به‌حساب آورند. ازنظر ما از بین رفتن این یا آن واحد رزمنده به‌هیچ‌وجه نابودی محسوب نمی‌شود. این برداشتی سطحی از قضایاست.»