نگاهی به آثار هنری در عرصه دفاع مقدس در پیشباز آزادسازی خرمشهر
دفاعِ مقدسِ مظلوم
همدلی| علی نامجو: به دور و برش که نگاه میکرد، انسانهایی را میدید که جنگ سرنوشتشان را تغییر داده بود. یکی عزیز ازدستداده بود و غم این از دست دادن در ذهن و ضمیرش جا خشک کرده بود. آنیکی بعد از بازگشت پدر از جنگ دیگر ندید قهرمان دوران خردسالیاش آرام و قرار داشته باشد؛ آخر یا مجبور بود هفتهها و ماهها در بیمارستان بماند یا وقتی میگفتند مرخص شده و میتواند در خانه استراحت کند، بابا آن بابای همیشه نبود. رنجور بود، دلتنگ بود و گاهی فشاریهای روحی روزهای همنشینی با تیر و ترکش از او آتشفشانی از خشم میساخت. آن دیگری نه به جبهه رفته بود و نه نزدیکانش را در نبرد تحمیلی دیرپا ازدستداده بود؛ او یکی از هزاران هزار مردمی بود که خرابیهای جنگ را لمس کردند و تفاوت شهر شاد پررونق را با آن خرابههای برجایمانده از حمله دشمن بعثی به نظاره نشستند. هنر برای مردمان این سرزمین چهکاری میتوانست انجام دهد؟ آن روزهای دردآلود از خاطرهها میرفتند اما آثار برجایمانده از جراحتها تا ابد میخواستند جا خشک کنند روی دل آدمها...
نامدگان و رفتگان
کودکان متولدشده در دهه شصت، اولین نسل از جوانانی بودندکه در سالهای جنگ و بعدازآن، شهرها و روستاهایی ویران و والدینی که دیگر مثل گذشته جوان و شاد نبودند، برایشان باقی مانده بود. گردِ غمِ از دست دادن فرزندان، برادران، خواهران، پدران و مادران هدیهای بود از جنگ که باید جعبه آن را در خانههای ویرانشده، میگشودند و مسیر را برای بازسازی و حرکتی دوباره شروع میکردند. در این میان ملاحظه وضع موجود بهاندازه مواجهه با بازگشتگان و البته بازنگشتگانِ جنگ! ویرانکننده نبود. خانوادههای ایرانی، مردان و زنان رشیدی را روانه جبهه کرده بودند که بسیاری از آنها دیگر هیچگاه به خانه بازنگشتند. یا مفقودالاثر شدند یا شهید یا اسیر. (البته بهجز تعدادی از اسرا، این گروه بعداً به ایران بازگشتند.) در آن دوران، خبر بازگشت رزمنده یا پیکر شهیدان برای زنان و مادران منتظر بهترین اتفاق بود. انتظار آدم را پیر میکند و بسیاری از این مادران، پدران و نزدیکان حاضران در جبهه، در این سالها، واقعاً پیر شدند
جنگی که هنوز جانها را میگیرد
امروز سیوچهار سال از پایان جنگ گذشته است اما درگیری فکری و فیزیکی همه ما با این پدیده به پایان نرسیده است. هرساله به تعداد شهدای دفاع مقدس افزوده میشود، فرزندان بسیاری از رزمندگان در این سالها با مشکلات روحی، روانی و اقتصادی ناشی از جنگ و اتفاقات پسازآن روبهرو شدهاند و همچنان با آن درگیرند.
چرا هنرِ دفاع مقدس؟!
بعد از آنهمه تلاش و تحمل غمی که بر دلوجانها نشست، نتوانستیم از یاد ببریم و فراموش کنیم که بر جوانان و پیرمان چه گذشته است. همین نگاه از منبرهای سخنرانی در مسجدها تا فیلم و کتاب و موسیقی مهملی شد برای نگهداری و حرکت کردن این جریان. در این میان، بازماندگان، مأمور حفظ نام و تلاشهای رفتگان شدند.
آغاز سینمای دفاع
سینمای جنگ پدید آمد. سینمایی که تا قبل از آن لااقل در کشوری چون ایران معنای خاصی نداشت؛ اما در آغاز کار، ساخت اثری با مضمون مستقیم دفاع مقدس جرئت میخواست. جمشید حیدری کارگردان اولین فیلم دفاع مقدس با نام «مرز» این عقیده را دارد. او در مصاحبهای گفته است: استارت برای تولید فیلم جنگی جرئت میخواست. در شهریور 59 صدایی از جنگ به گوش رسید. حیدری در همان ایام در هواپیما با سربازی زخمی روبهرو شده بود. رشادتهای این سرباز که حامل نامهای از مرز به سمت پادگان بود، او را تحت تأثیر قرار داد. ماجرا ازاینقرار بود که سرباز حامل نامه توسط گشتیهای عراقی زخمی میشود و بازگویی این اتفاق از زبان خودش به آقای حیدری، جرقه ساخت فیلم «مرز» در ذهن اولین کارگردان فیلم دفاع مقدس را میزد. نینوای رسول ملاقلی پور، آوای غیب سعید حاجیمیری، انسان و اسلحه مجتبی راعی، در مسلخ عشق کمال تبریزی، کانی مانگا سیفالله داد، عقابهای ساموئل خاچیکیان و عروسی خوبان محسن مخملباف فیلمهای موفقی بودند که در ادامه جریان، جنگ در جبههها را موردتوجه قرار دادند و تا پایان دهه60 در سینمای ایران ساخته شدند. دیدهبان ابراهیم حاتمیکیا، دندان مار مسعود کیمیایی، در کوچههای عشق خسرو سینایی، بازی بزرگان کامبوزیا پرتوی و باشو، غریبه کوچکِ بهرام بیضایی دیگر فیلمهای حوزه دفاع مقدس در دهه60 هستند که علاوه بر پرداخت به مقوله جنگ، تأثیرات آن بر پشت جبههها را هم موردتوجه قرار دادند.
سرود اول
اولین سرودی که در روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی ساخته شد، «جنگ جنگ تا پیروزی» نام داشت. این کار با شعری از زندهیاد حمید سبزواری (که در میان اهالی ادبیات به پدر شعر انقلاب شهره است) و آهنگی از روانشاد احمدعلی راغب برای اولین بار از صداوسیما پخش شد. در این میان نوحه بهعنوان یکی از انواع موسیقایی با نامهایی چون حاج محمدصادق آهنگران بهویژه در جبههها و در سالهای جنگ تحمیلی حرکت پویای را آغاز کرد. در سالهای جنگ و کمی پسازآن، شاخههای هنر موسیقی نتوانست به شکل مستقل مشروعیت ازدسترفته پیش از انقلاب را بهسرعت همچون سینما باز یابد؛ بنابراین کار برای اهالی موسیقی در ابتدا کمی سخت بود و تعداد محدودی از هنرمندان این عرصه در آن سالها، در این زمینه فعالیت کردند اما بعدها بازماندگان و جوانان میراث دار نسل خون و خورشید، کمکم به این مسیر وارد شدند و آثاری را برای دفاع مقدس و جریانهای پشت سنگرهای جبهه تولید کردند. «دلتنگ» از حامد زمانی، «یه هفته به عید» با صدای محسن یگانه، «عطش کاروان» علیرضا افتخاری، «خداحافظ و راز سنگرهای عشق» با صدای محمد اصفهانی، «شهید و شقایق» با صدای احسان خواجه امیری، «دستهگلهای بی زبون» با صدای فریدون آسرایی – خشایار اعتمادی، «نشانی» با صدای علی لهراسبی و سنگرساز بی سنگر علیرضا والایی نمونههایی از آثار موسیقایی در زمینه دفاع مقدس (البته پس از دوران جنگ تحمیلی) است. ناگفته نماند که سمفونیهای زیادی در دهه هفتاد با موضوع جنگ و ماجراهای دوروبر آن ساخته نشد اما شاید به این دلیل که موسیقی ارکسترال تا آن زمان چندان برای مردم آشنا نبود یا اینکه این آثار برای عموم اجرا نمیشد، در یاد و خاطرهها چندان جایی پیدا نکرد.
خاطرهسازی مکتوب
شیوه هنری دیگری که البته مجال بیشتری را میخواست (چراکه شاهدان باید از میدان نبرد بازمیگشتند و بعد مینوشتند) کتاب نام داشت. این نوع انتقال مفهوم را باید یکی از بهترین روشها برای بیان درد و رنج مبارزات، رشادتها و ایثارگریها در نظر گرفت. شاید از این راه گوشهای از دردهایی که بر این نسل (بعد از جنگ)، پدران و مادرانشان و بر جسم این مرزوبوم بهجامانده است، التیام پذیرد. در زمینه کتاب در عرصه دفاع مقدس با آثار مختلفی مواجه هستیم. خاطره، رمان، طنز، شعر و کتابهای مهندسی و علمی در زمینه دفاعی از این جملهاند. در این میان شاید برای کسانی هم که با کتاب و کتابخوانی میانه چندانی ندارند نام دا آشنا باشد. «دا» روایتی جذاب از روزهای ابتدای ورود عراق بعثی به خرمشهر است. از ویژگیهای اصلی این کتاب جزئینگری نویسنده و راوی است. همین نگاه، حوادث و لحظه وقوع آن را برای خواننده بسیار ملموس کرده است. «خاکهای نرم کوشک» نام کتاب مشهور دیگری در حوزه دفاع مقدس است که به قلم سعید عاکف گزیدهای از خاطرات شهید عبدالحسین برونسی و ویژگیها و خصوصیات او را در آن آورده است. نگارنده این اثر، با ارائه زندگینامهای مختصر از شهید برونسی خاطرات اطرافیان، آشنایان و همرزمانش را نقل میکند. «نورالدین پسر ایران» کتاب دیگری برگرفته از خاطرات سید نورالدین عافی است. او در زمان وقوع جنگ پسری شانزدهساله و از اهالی روستای خنجان در حوالی تبریز در آذربایجان شرقی بود. نورالدین مانند همه رزمندگان نوجوان ایران با تلاش زیاد رضایت والدین و مسئولین را برای اعزام به مناطق جلب میکند و تنها سه ماه پس از آغاز جنگ تحمیلی از دیماه59 راهی جبهه میشود. بااینکه «نورالدین پسر ایران» خاطرات یک نوجوان آذربایجان را روایت میکند، در همه بخشهای آن «فرزند ایران بودن» شخصت محوری کتاب، کاملاً عیان است. صفا، صمیمیت، صداقت، صراحت، سادگی، بیتکلفی، نترس بودن از ویژگیهایی است که در بازگویی ماجراها و در خلقیات نورالدین عافی کاملاً قابلدرک است. «سفر به گرای 270درجه» نیز اثر موفق بعدی در زمینه رمان و با قلم احمد دهقان است. موضوع این کتاب جنگ ایران و عراق است و به دلیل سبک خاص نگارش و روایت عمیق و ویژه از جنگ مورد استقبال زیادی قرار گرفته است. این کتاب توسط نائب رئیس مرکز مطالعات دانشگاه خاورمیانه در دانشگاه راتگریز آمریکا پال اسپر اکمن به انگلیسی ترجمه شده و اولین رمان ایرانی با موضوع جنگ است که تاکنون در آمریکا منتشر شده است. «پایی که جا ماند» به قلم سید ناصر حسینیپور و ازجمله کتابهایی است که رهبر انقلاب بر آن تقریظ نوشت و به زبان عربی ترجمه شد. نگارنده، کتابش را به «ولیدخان» گروهبان خشنی که بدترین شکنجهها را به اسرای ایرانی تحمیل میکرد، تقدیم کرد. کتاب «آن بیستوسه نفر» اثر احمد یوسفزاده برگرفته از دلاوریهای نوجوانانی است که برای دفاع از میهن خویش در جنگ تحمیلی حاضر شدند. نگارنده، درحالیکه نوجوان بود، در عملیات آزادسازی خرمشهر توسط ارتش بعث به اسارت درآمد و در کتابش خاطرات اسارت هشتماهه و اتفاقاتی را که برای گروه بیستوسه نفره افتاده، نقل میکند. کتاب «دختر شینا» خاطرات زندگی قدمخیر محمدی کنعانی همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر و نوشته بهناز ضرابیزاده است. «دختر شینا» روایت زندگی یکی از هزاران بانویی است که امروز نسلشان در حال انقراض است. شاید بهتر است روایت زندگی دختر شیناها را پیش از آنکه ریشه درخت کهنسال و مهربان مادری نخشکیده است، برای دختران امروز بگوییم.
هدیههای ناخوانده
هرچند کتابهای پرفروشی هم در زمینه دفاع مقدس در ایران نگاشته شده است اما با کنار هم قرار دادن سخنان متولیان و البته مطالعه آمار درمییابیم که تعداد عناوین منتشرشده در این حوزه کم نیست اما کم است کتابهایی که هم فاکتورهای لازم برای جذب مخاطب را در خود دارد و هم با کنار هم قرار دادن صداقت و هنر آنچه لازم است برای نسلهای پس از جنگ ارائه دادهاند. با پیگیری سخنان ناشران خصوصی در حوزه کتاب میتوان به بخشی از این ماجرا پی برد. با توجه به امکانات مالی در ارگانها و نهادهای وابسته، بسیاری از کتابهای منتشرشده از سوی این بخشها بهعنوان هدیه به سایر ارگانها داده میشود؛ اما آیا این کتابها واقعاً خوانندهای دارند؟
این دفاع، مقدس است
جنگ، مفهومی جهاني و ایجادکننده دغدغه برای کل دنيا است اما وقتي از جنگ ايران و عراق میگوییم، گويي ویژگیهای (لااقل برای ما) در اين جنگ وجود دارد که آن را در مقایسه با دیگر جنگهای تاریخ، متفاوت میکند. برای ما عبارت «هشت سال دفاع مقدس» دربرگیرنده شجاعت، شهامت، ايثار و فداكاري مردان و زنانی است که یا به شهادت رسیدند یا معلول و اسیر شدند. همين موضوع در طول اين سالها دستمايه خلق آثار هنري در زمینه دفاع مقدس شده است. نکته مهم و قابلتأمل در این میان، نگاه به پدیدهای زشت و مذموم بنام جنگ، از زاويه يك هنرمند ايراني است که صحنههایی بسیار تأثیرگذار را در مقیاس داخلی و جهانی میآفریند. هشت سال جنگ، مقاطع مختلفی از زندگيِ راویان و شاهدان صحنههای دلخراش ناشی از آن را در برگرفت. عوارض جنگ هنوز هم در بطن جامعه ما قابل روئیت است. محمد فردنورد که سالهاست در زمینه هنر دفاع مقدس کار میکند، دراینباره در نشستی با موضوع هنر و دفاع مقدس گفته است: در جبهه كه بودم، از هیچچیز نمیترسیدم و هرلحظه با مرگ دستوپنجه نرم میکردم؛ اما وقتي به تهران برگشتم از چيزهایی که ديده بودم، میترسیدم. صداي صفحات روزنامهها هم مرا آزار میداد. برمیگشتم و دوباره ترس و ترس و ... تا اینکه جنگ به پایان رسید. فردنورد، معتقد است، بچههای امروز و نسل آينده باید بدانند در زمان جنگ چه اتفاقي رخ داده است؟ او میگوید: اگر تاريخ هر كشوري درست ورق بخورد، نسل آیندهاش، كامل خواهد بود. جنگ، رشادت و ازخودگذشتگی جوانان و رزمندگان است كه بايد هرلحظه جلوی چشممان باشد؛ بنابراین پرداخت به جنگ فقط برای یک هفته، کار اشتباهی است. همین موضوع اهمیت پرداختن به هنر دفاع مقدس را نشان میدهد. از طریق هنر میتوان کاری کرد که هرلحظه به یاد دفاع مقدس باشیم و فراموش نکنیم چه کسانی رفتند تا ما امروز باشیم.
تا کی باید از جنگ بگوییم؟
با مرور سخنان کسانی که در بطن جنگ هشتساله بودند و با در نظر گرفتن آثار هنری خلق شده با این موضوع در سالهای اخیر، به نظر میرسد، هنر دفاع مقدس تا آن زمان كه جنگ، ظلمت و تجاوز در جهان وجود دارد، میتواند حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد. رضا برجی که او هم بهعنوان عکاس در دفاع مقدس حضور داشت، دراینباره میگوید: آنچه در جنگ اتفاق افتاد و بعد به دفاع مقدس نامگذاری شد، حادثهای همچون بقیه جنگهای دنيا نبود. ممکن است برخی در این میان با توجه بهظاهر قضيه بگویند در دورهای از تاريخ، برخی از جوانان اين سرزمين از جانشان گذشتند و با دشمن جنگيدند. درست مثل بسیاری از دیگر جوانها در دیگر کشورهای درگیر با جنگ اما طبق اسناد بهدستآمده 45كشور دنيا با عراق همکاری کردند و جوانان ما نه با يك كشور، بلكه با دنيا میجنگیدند. جنگ ايران و عراق، برای ما يك حماسه بود چون در طول سیصدسال اخیر ایران در هیچ جنگی شرکت نکرد مگر اینکه بخشی از خاک ایران را به نیروی متخاصم واگذار کند اما این بار باوجود رویارویی رزمندگان ما با تعداد زیادی از کشورهای دنیا، اين حماسه خلق شد و از همان دوران جنگ تا امروز از سوی هنرمندانمان به تصوير كشيده شد.
پرحاشیه اما کمفروغ
باوجود فعالیتهای زیادی که در مقاطع مختلف از سوی هنرمندان ایرانی در زمینه دفاع مقدس انجام شده، به نظر میرسد که ارزشهای دفاع مقدس بهعنوان مهمترین ثروت ملي، هنوز هم پس از سالها از پایان جنگ، تثبیت نشده است. در این زمینه باوجوداینکه هزینههای بسياری صرف شده ا اما فرهنگسازان نتوانستهاند ميان ارزشهای دفاع مقدس و احساسات نسل جوان ارتباط باطني برقرار كنند. سعید صادقی عکاس دفاع مقدس، در نشستی با موضوع بررسی هنر و دفاع مقدس با تأکید بر این مفهوم گفته بود: با این توضیح كه امروز روح جوانان ما در كابوس زندگي در جامعه گرفتار شدهاند و شور و احساسي براي دريافت ارزشهای دفاع مقدس در وجودشان باقي نمانده، سالهاست که فرهنگسازان امروز، در ترکیبهایی که دیگر کهنه شده است، اقدام به تکرار خود میکنند. آنها نتوانستهاند از درون نظام و از زاويه علمي به انگیزههایی كه در سالهای جنگ، ارزشهای دفاع مقدس را خلق میکرد، نگاه کنند. درنتیجه ا نتوانستیم در ميان نسل جوانان شاهد شكوفايي نهالهایی از اين ارزشها باشيم. او و بسیاری از فعالان عرصه فرهنگ معتقدند الگوهايي كه براي ماندگاري پایههای اعتماد بين نسل جوانان امروز شكل گرفته است، كافي نبود. نسلي باصداقت و پاكی براي دفاع از اعتقادات خود در مقابل متجاوزان همچون سدي ايستادند تا خاك ایران به تاراج نرود. آنان عزت و غرور را به گنجينه تاريخ ايران تقديم كردند. زندگي امروز مردم ايران وامدار کسانی است كه جوانیشان را فداي زندگي ملتشان کردند. اما چرا تعداد اندكي از مردم ايران باید اين مسئله را بدانند؟
مواجهه با اتفاقی به نام جنگ در سراسر جهان
با نظر به تاریخ کشورهای مختلف بهویژه پس از جنگهایی که از سر گذراندهاند، درمییابیم بازتاب وقايع جنگ در آن کشورها تبدیل به يك حقيقت تاريخي میشود و سیاستگذاران آن جوامع در تلاشاند تا بخشهای مختلف و حتی کوچک از تجربههای جنگ را به ملت خود و جهانيان یادآوری کنند تا از این طریق چهره واقعي حوادث را که در دل جنگ نهفته است، زنده نگهدارند.
این حقیقت را نباید فراموش کرد که با گذر زمان آدمهای جنگ پير میشوند و با زخمهایی که بر جان و تن دارند، از میان میروند. چه اتفاقی برای جامعه ما افتاده است که امروز پس از پايان جنگ بدون رعایت احترام به زخمهایی که هنوز در تن بسیاری از هموطنانمان باقیمانده، با تبعيض و بیعدالتی، كرامت انسانها از بین میبریم. شاید چون پس از پایان جنگ از سوی مسئولان، هيچ اندیشهای براي ساختن اين سرزمين و ايجاد چشمانداز اميد در دل نسل جوان به کار گرفته نشد و اینگونه بود كه واژههای مظلوم و محترمی چون هشت سال دفاع مقدس اعتبار نیافت و روزبهروز معنایی موزهای و شعاری پیدا کرد.
متأسفانه بهجز تعداد محدود و معدودی از آثار انجامشده در زمینه دفاع مقدس، مابقی پر کردن عریضه بود و در بطن جامعه و بر دل عموم افراد ننشست؟ چه تعداد از ما بهجز آژانس شیشهای، باشو غریبه کوچک، لیلی با من است، چند فیلم دیگر و البته اخراجیها (که ماندگاریاش در ذهن در دورهای مشخص و با نگاهی مشخص اتفاق افتاد)، بقیه فیلمهای حوزه دفاع مقدس را در ذهن داریم؟ چند نفر از نسل جوان امروز، تعداد انگشتشماری از آثار موسیقایی جریان دفاع مقدس را شنیدهاند؟ چه قدر از این نسل کتابهای (البته بهغیراز تعدادی که در این نوشته آمده است)، با موضوع دفاع مقدس خواندهاند؟ البته ممکن است دراینبین سؤالی مطرح شود و آن اینکه مگر چند نفر از ما، اصلاً کتاب میخوانیم؟ صرفنظر از این پرسش که احتیاج به مجال و فرصتی دیگر دارد، مگر آثار ساختهشده در زمینه دفاع مقدس در هنر این سرزمین تاریخمصرفشان را از دست دادهاند؟ در میان این گزارش، باید گفت: تعداد زیادی سمفونی، سریال، فیلم، کتاب و سایر نمونههای هنری با عنوان اثری برای دفاع مقدس ساختهشده است، اما چه کسی کیفیت، جذابیت و صداقت این آثار را میسنجد؟ شاید کمی دیر شده باشد اما بهتر است بهجای صرف هزینههای سنگین در فیلمها، کتابها، موسیقیها و دیگر آثاری که با نگاهی مشخص و غیر جذاب فاکتورهای گروه خاصی را در ساخت کارهایی (نه هنری بلکه سفارشی)، رعایت میکنند، به دنبال ایدههای ناب، جذاب و صادقانه بگردیم تا بیش از این واژههای بزرگ چون دفاع مقدس مورد بیتفاوتی و بیمهری قرار نگیرد.